تیمملی و شهرستانها؛ حماسه یا تراژدی؟
عشق، کافی نیست!
آریا رهنورد
رسم برگزاری برخی از دیدارهای ملی خارج از تهران، از سالها قبل در فوتبال ایران وجود داشت و شهرهای تبریز، کرج و اصفهان میزبان دیدارهای تیم ملی بودند. در بیشتر کشورهای دنیا نیز چنین شیوهای مورد توجه قرار میگیرد. تیمهای ملی اسپانیا، انگلیس، ایتالیا، آلمان و ...، هر مسابقه دوستانه و رسمی را در یک شهر برگزار میکنند تا همه مردم کشور را با فوتبال درگیر کنند. پس از چندین سال، این اتفاق در «والیبال» ایران رخ داد و دو شهر ارومیه و اردبیل، به عنوان میزبان دو مرحله از رقابتهای لیگ ملتهای والیبال انتخاب شدند. بر اساس تقویم، ایران باید در ارومیه به مصاف کانادا، لهستان و روسیه میرفت و در اردبیل نیز با پرتغال، استرالیا و فرانسه دیدار میکرد. دو مسابقه اول تیم ملی مقابل کانادا و لهستان، با استقبال پرشور هوادارها همراه شد. تماشاگرها از ساعتها قبل سکوها را به تسخیر درآوردند و نقشی کلیدی در دو پیروزی متوالی تیم کولاکوویچ داشتند. حتی در پارکهای ارومیه نیز امکانات برای تماشای دسته جمعی والیبال برای خانوادهها فراهم شده بود. درون ورزشگاهها نیز «زیرساختها» برای حضور بانوان کافی به نظر میرسیدند و آنها بدون ایجاد فاصله با مردان، به سادگی روی سکوها به تشویق تیمشان پرداختند. تا اینجا همه چیز خوب و مثبت به نظر میرسید. استقبال خوب و جو والیبال ارومیه از یک طرف و میزبانی قابل قبول مسابقه از سوی دیگر، با واکنشهای خوبی همراه شده بود اما در پایان جدال با کانادا، یک خبر تلخ به والیبال ایران رسید. خبری که نشان داد شهرستانها هنوز برای میزبانی از دیدارهای بزرگ ملی آماده نیستند.
لحظاتی پس از پایان مسابقه با کانادا، چند ملیپوش ثابت تیم به دلیل ازدحام جمعیت آسیب دیدند. سعید معروف که در شهر زادگاهش بازی میکرد از ناحیه پا دچار مصدومیت شد و حتی چشم فرهاد قائمی نیز آسیب دید. خوشبختانه این مصدومیتها جدی نبودند و همه بازیکنان تیم به دیدار بعدی با لهستان رسیدند اما رقم خوردن چنین فاجعهای، یک امتیاز منفی بزرگ در کارنامه شهر میزبان بود. البته که مردم کارشان را به درستی انجام دادند و سالن را برای ستارههای محبوبشان پر کردند اما مدیران توانایی نظم بخشیدن و سامان دادن به این حضور گسترده را نداشتند. این اتفاق حتی میتوانست عواقب جدیتری را نیز به دنبال داشته باشد و موجب آسیب جدی برای چند بازیکن والیبال شود. اگر پس از تماشای دیدار با کانادا، ایده سپردن میزبانی از چند دیدار تدارکاتی تیم ملی فوتبال به شهرستانها در فدراسیون فوتبال ایجاد شده بود، پس از مواجهه با اتفاقات پس از مسابقه، بدون شک این ایده به محاق رفت. البته که شهرهایی مثل ارومیه و اردبیل، ظرفیتهای میزبانی از دیدارهای تیم ملی فوتبال را ندارند و بیشتر در والیبال، صاحب امکانات هستند اما آیا در شهرهای بزرگی مثل اصفهان، تبریز و اهواز، اوضاع مطلوبتر است؟ در همین فصل چند بار دیدارهای اهواز به دلیل پرتاب سنگ برای دقایقی متوقف شدهاند. ماجرای کمدی مربوط به فینال جام حذفی نیز در استادیوم مدرن همین شهر به لطف مدیریت قرون وسطایی سازمان لیگ رقم خورد. در اصفهان نیز درگیریهایی بین هواداران سپاهان و پرسپولیس شکل گرفت و در تبریز نیز رفتارهای عجیبی از سوی تراکتوریها سر زد. البته که در تهران نیز اوضاع چندان بهتر نبود اما با این حال، کنترل اوضاع در ورزشگاه آزادی کمی سادهتر به نظر میرسد. نباید فراموش کرد که حساسیت فیفا و ای.اف.سی روی میزبانی تیمها چقدر زیاد است. این حساسیت با رفتارهای فدراسیون جهانی والیبال قابل مقایسه نیست. ای.اف.سی در چند سال گذشته بارها باشگاههای ایرانی را تنها به خاطر نشستن تماشاگر در راهروهای ورزشگاه، با جریمههای سنگینی روبهرو کرده است.
البته که تیمهای ملی در همه رشتههای ورزشی، متعلق به مردم سراسر ایران هستند. انتقال دیدارهای تیم ملی فوتبال به شهرهای دیگر نیز میتواند استقبال پرشوری را برای این تیم رقم بزند. با این وجود تا زمانی که نظم و امنیت در همه ورزشگاههای همه شهرها به طور کامل اجرا نشود، چنین طرحی مسکوت خواهد ماند. اگر قرار است پس از استقبال همه جانبه از یک تیم ملی، بازیکنان تیم به دلیل ازدحام جمعیت از چند ناحیه آسیب ببینند، بهتر است که همه بازیها در همان ورزشگاه آزادی برگزار شوند. شور و اشتیاق، برای دریافت میزبانی یک مسابقه فوتبال به تنهایی کافی نیست. شهرها برای رسیدن به این امتیاز باید به جز تماشاگران مشتاق، مدیران لایق نیز داشته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید