نگاهی به تفاوت معنادار اینتر و لیورپول
نترس تا جاودانه شوی!
درست از زمانی که اینتریها با مدیر سابق باشگاه یوونتوس پپه ماروتا برای مدیریت ورزشی به توافق رسیدند، پروژه جذب کونته توسط نراتزوری آغاز شد. با این تصمیم، آنها از یک طرف گزینه مربیگری میلان را میربودند، از یک طرف به یوونتوسیها ضربه میزدند و از سوی دیگر خودشان را به یک مدعی قهرمانی در سری آ تبدیل میکردند. جدایی اسپالتی و حضور کونته، هجدهمین تغییر سرمربی باشگاه اینتر از سال 2003 به بعد بوده است. در واقع این تیم در 16 سال گذشته، 18 مربی مختلف داشته و به صورت میانگین در هر فصل، بیشتر از یک مربی را مورد آزمایش قرار داده است. در بین این مربیها، چهرهای مثل ژوزه مورینیو با سابقه بردن سهگانه برای اینتر و البته مربی موفقی مثل روبرتو مانچینی در رقابتهای داخلی نیز وجود داشتهاند اما اینتر در پنج لیگ معتبر اروپایی، بیشتر از هر باشگاه دیگری از سال 2003 به بعد مربی عوض کرده و شاید دلیل اصلی دور ماندن این باشگاه از موفقیتهای بزرگ، همین موضوع بوده است. اینتر امروز یک باشگاه نسبتا بحرانزده است که حتی صعود به لیگ قهرمانان را جشن میگیرد. باشگاهی مثل لیورپول اما در لیگ قهرمانان روی سکوی اول میایستد. در سیاستهای این دو باشگاه، نوعی تفاوت معنادار به چشم میخورد. از سال 2003 به بعد باشگاه لیورپول تنها 6 مربی مختلف داشته است. آنها به صورت میانگین هر دو فصل و نیم یک مربی عوض کردهاند. اگر لیورپول باشگاهی مثل اینتر بود، بدون شک پس از سه فصل بدون جام عذر یورگن کلوپ را میخواست اما قرمزهای آنفیلد به مرد آلمانی فرصت بیشتری دادند و او بالاخره پس از چهار سال، یک جام فوقالعاده ارزشمند برای این باشگاه تصاحب کرد.
البته که در فوتبال حرفهای، دیگر «صبر» اهمیتش را از دست داده اما ظاهرا برخلاف آنچه تصور میشود، تغییر مربی به جای موفقیت به سردرگمی بیشتر میانجامد. باشگاهی مثل بارسلونا از سال 2003 به بعد، تنها 6 مربی مختلف داشته است. آنها در این بازه زمانی چهار بار قهرمان لیگ قهرمانان اروپا شدهاند و این کار را با سه مربی مختلف تکرار کردهاند. مدیران باشگاههایی مثل اینتر و میلان، تصور میکنند عوض کردن کادر فنی، راهی به سوی موفقیت است اما در حقیقت این تنها میتواند یک مسیر انحرافی باشد. تیمهای موفق امروز دنیای فوتبال، تیمهایی هستند که برای خودشان پروژههای درازمدت و ساختار مستحکم تعریف کردهاند. تیمهایی که یک سرمربی را با سنجیدن همه جوانب انتخاب میکنند، زمان کافی را در اختیار او میگذارند، برای رسیدن به موفقیت انتظار میکشند و شرایط لازم برای موفقیت را به وجود میآورند. یک سرمربی به تنهایی نمیتواند همه ناکامیها را دور بزند و یک باشگاه بحران زده را نجات بدهد. چراکه امروز مدیران تیمها نیز درست به اندازه مربیان و بازیکنان مهم به نظر میرسند. اینتر تا زمانی که نتواند برخوردی «لیورپولگونه» با مشکلاتش داشته باشد، طعم خوشبختی را نخواهد چشید. جذب آنتونیو کونته، فرصتی طلایی برای نراتزوری است تا بعضی از عادتهای این سالها را نیز عوض کند و به محض اولین ناکامی، مربیاش را در بنبست قرار ندهد.
دیدگاه تان را بنویسید