وقتی کارلو آنچلوتی صحنههایی رویایی در فوتبال میسازد
یک ماجراجویی تازه
باید ۹ ماه و چند روز به عقب برگردیم تا به یکم آگوست برسیم. رئال مادرید باید آماده شروع لالیگا میشد و در شوک مصدومیت شدید کورتوا بود که به خاطرش ۳۳۵ روز از آخرین بازیاش در رئال میگذشت. این که یکی از بهترین دروازهبانهای دنیا را در کل فصل از دست بدهی و در خط حملهات در نبود بهترین عنصر هجومی یعنی بنزما با چالش جدی مواجه شوی، کار آسانی نیست. مدیران رئال مادرید تصمیم گرفته بودند که جانشینی برایش نخرند و انتقادهای زیادی را به جان خریدند. در همان شب بازی با بیلبائو، لیدر خط دفاعی یعنی میلیتائو نیز همچون کورتوا با مصدومیت رباط صلیبی مواجه شد تا بیش از هفت ماه از میادین دور باشد. فصل با سراشیبی برای تیمی شروع شد که چهار ماه بعدش مدافع میانی فیکس دیگرش یعنی آلابا را برای نیمفصل دوم از دست داد.
سعید طالبی چابک
آنچلوتی در کنفرانس مطبوعاتی بعد از اولین بازی لیگ برای یک بار دیگر شخصیت ویژه خود را نشان داد و دنبال بهانهتراشی و فرار رو به جلو نبود:«به خوبی در پست دفاع میانی کامل هستیم و خریدی در کار نیست.» در آن زمان کارلتو داشت سیستم جدیدش را محک میزد و با نبود مودریچ در زمین کنارمیآمد. با آمدن بلینگام آپشنهای تازهای به تیم مرد ایتالیایی اضافه شد. جود به شکل فوق العادهای میتوانست به محوطه جریمه حریفان اضافه شود و خطر ایجاد کند. اعجاز در ماجراجویی تازه شروع شد و سیستم هجومی تیم با نقش بازیکن 20 سالهای شکل گرفت که تازه به تیم آمده بود و قرار بود که در نوک لوزی بازی کند. این تصمیمی بود که حاصلش دو شکست مقابل بارسلونا و یوونتوس در تابستان شد و نگرانیهایی به وجود آورد. آنچلوتی میدانست که چه کار میکند. با درخشش جونیور در ادامه فصل حالا بحثهایی در مورد این که وینیسیوس ستاره اصلی رئال است یا بلینگام وجود دارد؛ اما در اینکه ستاره اصلی این رئال کارلو آنچلوتی است، جای هیچ بحثی ندارد.
آقای خونسرد
بیش از 80 دقیقه از بازی برگشت مقابل بایرن گذشته بود و رئالیها در خانه از مهمان آلمانی عقب بودند. بایرنیها خودشان را به رقم زدن فینال تمام آلمانی ومبلی نزدیک میدیدند، اما مقاومتشان در هم شکست. کمتر از 10 دقیقه به پایان بازی مانده بود اما مرد ایتالیایی خونسرد و مطمئن از تغییر نتیجه بازی شاگردانش را نظاره میکرد و پس از اینکه بازی مساوی شد، کارلتو همان مرد آرام چند دقیقه قبل بود. خونسردی مطلق؛ طوری که انگار شرایط نمیتواند تاثیری روی صورت سنگیاش بگذارد. تنها چیزی که در او تغییر کرده بود، هدف جدیدش بود. بازی که مساوی شد، وقت زدن تیر خلاص به بایرنیها فرا رسیده بود. بدون تغییر تاکتیکی مشهود و قابل حدس، رئالیها نبض بازی را در دست گرفتند و قبل از اینکه بازی به وقتهای اضافه بکشد، نقشه عملی شد. رئال یک بار دیگر به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسید و کارلتو در آستانه بردن یک جام دیگر قرار گرفت. جامی که برای بردنش باید از سد دورتموند عبور کند.
دو پادشاه در یک اقلیم
پادشاه فوتبال اروپا؛ لقبی که مادریدیها آن را با فاصله به نام خودشان زدهاند و در ۱۰ سال اخیر فاصلهشان را با رقبای دور و نزدیک بیشتر کردهاند. در این فصل هم آنها با هدایت کارلو آنچلوتی خودشان را به فینال رساندهاند. فینالی که بردنش آنها را به پانزدهمین جام در لیگ قهرمانان اروپا میرساند. آنچلوتی هم در بین مربیان دنیای فوتبال مثل تیمی که هدابتش را بر عهده دارد تاج پادشاهی بر سر گذاشته. او که با چهار قهرمانی در مهمترین جام فوتبال باشگاهی دنیا بیرقیب است، فرصت بردن پنجمین جام را در همین فصل به دست آورده است. فرصتی که با کنار زدن منچسترسیتی و بایرن مونیخ در جدالهایی سخت و نفسگیر به دست آورده. همراهی او و رئال برای فتوحات اروپایی مثال نقض نگنجیدن دو پادشاه در یک اقلیم است. آنها پادشاهانی هستند که برای شکوه بیشتر و درخشانتر اتحاد بینظیری دارند.
دیسیپلین خالص
آنچلوتی در روزهای ابتدایی سرمربیگری خود به سیستم 2-4-4 اعتقاد زیادی داشت. در طول دو سال حضورش در یوونتوس، بین سالهای 1999 تا 2001، او به آرایش 1-2-3-4 که اغلب به عنوان درخت کریسمس شناخته میشود روی آورد که تاثیر زیدان را به حداکثر رساند. نتایج وی در جمع بانوی پیر خوب بود، اما نه به اندازه کافی. این سیستم در طول هشت سال حضور در میلان برای آنچلوتی بهتر بود و هشت جام مهم را برای او به ارمغان آورد، از جمله قهرمانی سری آ در فصل 04-2003 و قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا در سالهای 2003 و 2007. رهبری خط میانی این تیم را آندرهآ پیرلو افسانهای برعهده داشت.
پس از حضور در سریآ، مرد ایتالیایی آماده چالشی بسیار متفاوت میشد؛ در لیگ برتر به عنوان سرمربی چلسی. در اولین فصل حضورش (10-2009)، او تیمی را به ارث برد که دارای دو هافبک تهاجمی کلاس جهانی با ویژگیهای مشابه بود. فرانک لمپارد و میشائل بالاک به عنوان دو هافبک باکس تو باکس عمل میکردند، اما هر دو در هنگام حمله بسیار موثرتر بودند. به عنوان یک راه حل، آنچلوتی جان اوبی میکل را برای حضور در پشت سر این زوج در ترکیب 2-1-2-1-4 به تیم اضافه کرد. دیدیه دروگبا و نیکلاس آنلکا به عنوان زوج خط حمله در تیمی بازی میکردند که قهرمان لیگ برتر و جام حذفی انگلیس شد. بعد از اتمام دوران مربیگری او در انگلیس، راهی فرانسه و پاریس شد تا هدایت قرمز و آبیها را بر عهده بگیرد. در زمان حضور او در پاری سن ژرمن، پاریسیها بازیکنان هجومی فراوانی را داشتند. کارلتو به ترکیب 1-2-3-4 روی آورد که در آن خاویر پاستوره بیشتر به عنوان شماره 10 در خط حمله سه نفره و در پشت مهاجم مرکزی بازی میکرد. در فصل دوم، با حضور زلاتان ایبراهیموویچ در پست شماره 9، رقابت آنچلوتی و تیمش برای قهرمانی لیگ، شدت بیشتری گرفت.
پادشاه فوتبال اروپا؛ لقبی که مادریدیها آن را با فاصله به نام خودشان زدهاند و در ۱۰ سال اخیر فاصلهشان را با رقبای دور و نزدیک بیشتر کردهاند. در این فصل هم آنها با هدایت کارلو آنچلوتی خودشان را به فینال رساندهاند
سال 2013، آنچلوتی برای اولین بار روی نیمکت رئال مادرید نشست. او جایگزین ژوزه مورینیو شد؛ کسی که سبک بازی کهکشانیها را در حمله، بر اساس بازی انتقالی بنا نهاد. آنچلوتی با ترکیب 3-3-4 در رئال مادرید کنار آمد که کنترل دفاعی کمتری را به تیم او میداد، اما برای مهاجمان کناری همانند بیل و کریستیانو رونالدو مناسب بود که هر دو موفق شدند در پیروزی فینال لیگ قهرمانان 2014 مقابل همسایه مادریدی یعنی اتلتیکو گلزنی کنند. در خط میانی سه نفره، سرمربی بیشتر به آنخل دیماریا، سامی خدیرا، لوکا مودریچ و ژابی آلونسو متکی بود. آرایش 3-3-4 کارلتو میتوانست به راحتی به 2-4-4 تبدیل شود، به ویژه با پیوستن رونالدو به کریم بنزما در خط حمله دو نفره و حضور گرت بیل در سمت چپ به عنوان هافبک که خط میانی چهار نفره را تشکیل میداد.
آلونسو یک بار دیگر در فصل 17-2016 زیر نظر آنچلوتی در بایرن مونیخ یک بازیکن کلیدی بود. در آنجا، او به عنوان یک محور تکنفره در سیستم 3-3-4 بازی میکرد و نفراتی مانند تیاگو آلکانتارا و آرتورو ویدال در مقابل او قرار داشتند. سه نفر خط حمله بایرن آنچلوتی، جزو به یاد ماندنیترین نفرات هجومی در تاریخ بایرن مونیخ هستند که متشکل از آرین روبن و فرانک ریبری در کنارهها و روبرت لواندوفسکی پرکار بود. آنچلوتی پس از حضور در باشگاههای بزرگ بسیار، به مدیریت دو باشگاه معروف با بودجه مالی متوسطتر ادامه داد، یعنی ناپولی (2019-2018) و اورتون (2021-2019). با هر دو تیم، او به اصل خود به عنوان یک مربی یعنی سیستم 2-4-4 بازگشت و از امنیت دفاعی بیشتر که با استفاده از دابل پیوت میانه میدان و حملات کاربردیتر ایجاد میشد، حمایت میکرد. در همه این دوران چه با جام و چه بدون جام مرد ایتالیایی همیشه دیسیپلین خاص خودش را حفظ کرد. او در هر تیمی که بود سعی کرد با در اختیار گرفتن میانه میدان و با ارتقای مهرههای کلیدیاش در این قسمت زمین بازیها را مدیریت کند. زیدان، پیرلو، لمپارد و خیلی از بازیکنان دیگر در تیم آنچلوتی به درخشش بیشتری رسیدند و باقی خواستههای کارلتو از مسیر میانه میدان به دست میآمد.
بازگشت به رئال مادرید و بازگشت به 3-3-4
در طول دوران مربیگری طولانی خود، او تقریبا به یک خط دفاع چهار نفره و حضور حداقل یک نفر به عنوان هافبک دفاعی یا هافبکهایی که در عقب زمین بازی میکنند، همانند پیرلو، میکل و آلونسو وفادار بوده است تا هر دو حالت بازی (دفاع و حمله) را متعادل کند. تغییرات سیستم او تقریبا به طور کامل تحت تاثیر بازیکنان در خط هافبک و حمله است. هیچیک از این موارد در دوره دوم حضور این مرد ایتالیایی در رئال مادرید، جایی که او در تابستان 2021 بازگشت، تغییر نکرد. او ساختار چهار نفره خط دفاع و حضور بازیسازان مشهور خط میانی تیم یعنی لوکا مودریچ و تونی کروس را حفظ کرده است. حالا آنچلوتی با رئالی که خودش و همه رئالیها دوستش دارند به تاخت و تاز به سبک خودش ادامه میدهد. قهرمانی خونسرد که کلوزآپهای حضورش به حدی جذاب است که هیچ احتیاجی به هیاهو ندارد. مرد ایتالیایی به سبک فیلمسازان مطرح نئورئالیسم کشورش به قدری چیرهدست است که خودش الگو میسازد و از دل درامهایی که خلق کرده، ستارههایی درون زمین و کمی بعد روی نیمکتهای بزرگ فوتبال دنیا ظهور کردهاند. مثل زیزو و حالا آلونسویی که همه درباره او صحبت میکنند. او مرد بزرگ دنیای فوتبال است؛ مامامیا ماماسیتا کارلتو.
دیدگاه تان را بنویسید