دو وجه متفاوت از یک مربی
مردی با دو صورت!
همان گرت ساوتگیت که یک روز رویای بزرگ انگلیسیها برای رسیدن به فینال جام ملتها برای اولین بار را با یک پنالتی بد به باد داده بود، حالا تبدیل به اولین مربی تاریخ فوتبال این کشور شده که تیمش را به فینال این تورنمنت میرساند. انگار او از دل تاریخ برگشته تا همه آن خاطرات تلخ قبلی را جبران کند. انگلیس با چندین و چند نسل طلایی، هرگز نتوانسته بود در جایگاه امروز قرار بگیرد. حالا اما همین تیم فقط به اندازه یک مسابقه با قهرمانی قاره فاصله دارد. مسیر انگلیسیها تا فینال جام ملتها، درخشان بوده است. آنها در اولین مسابقه فینالیست جام جهانی را شکست دادند و در اولین بازی حذفی، یک برد تاریخی را روبهروی آلمان تجربه کردند. دانمارک هم با همه شگفتیهای ریز و درشتی که خلق کرده بود، در نهایت حریف این تیم نشد. هرچند که صحنه پنالتی اعلام شده روی رحیم استرلینگ، اصلا متقاعدکننده به نظر نمیرسید. حتی در خود انگلیس هم چهرههایی مثل گری نویل، اعلام کردند که به نظرشان این توپ اصلا خطا نبوده است!
به نظر میرسد گرت ساوتگیت، نوعی چهره دوگانه در دنیای مربیگری دارد. از یک سو، او یک مربی فوقالعاده موفق است. کسی که بتواند ظرف چند سال تیمش را به نیمه نهایی جام جهانی و فینال یورو برساند، دستاورد خیرهکنندهای داشته است. آن هم تیمی که همیشه در رده ملی، مشکلات بزرگی را تجربه کرده و برای سالها، همیشه ناکام بزرگ تورنمنتهای ملی بوده است. نمیتوان به کاری که ساوتگیت انجام داده، احترام نگذاشت و دستاورد او را کوچک دانست اما همه حقایق در مورد این مربی، سوی دیگری هم دارند. اینکه تیم او، اصلا تیم جذاب و جسوری نیست. اینکه او الزاما مربی «خوشسلیقهای» به شمار نمیرود و بهترین بازی را از ستارههای تیمش نمیگیرد. قرار دادن ستارههایی مثل سانچو، گریلیش، رشفورد و بلینگام روی نیمکت، در نوع خودش عجیب است. جالب اینکه ساوتگیت مهاجمی مثل کالورت لویین را حتی روی نیمکت هم قرار نمیدهد و او را به سکوها تبعید میکند. انگلیس با داشتن چنین ستارهای میتواند به مراتب جذابتر و شورانگیزتر از این ظاهر شود اما در عمل، اصلا چنین اتفاقی رخ نمیدهد و آنها با نمایشهای خسته کننده، «پیروزی» به دست میآورند. حالا در مورد ساوتگیت، دو نوع تفکر در انگلیس وجود دارد. یک گروه معتقدند که گرت، کار بزرگی در انگلیس انجام داده و باید به هر قیمتی چندین سال بعدی را هم روی نیمکت این تیم سپری کند. شاید کیفیت بازی سه شیرها نیز به مرور زمان با این مربی بهتر شد. گروه دیگری اما اعتقاد دارند سه شیرها با هر نتیجهای در پایان این تورنمنت، باید ضمن قدردانی از زحمات ساوتگیت، به سراغ یک مربی جذابتر مثل برندان راجرز یا مارچلو بیلسا بروند. این نسل از فوتبال انگلیس، آنقدر جذاب و پرمهره است که یک مربی تدافعی، برایش ایدهآل نباشد. این نسل میتواند موفقیتها را به شکل زیباتر و باشکوهتری جشن بگیرد. حتی رسیدن به فینال یورو، همه پتانسیلهای این تیم نیست.
دیدگاه تان را بنویسید