شوربختی بارسا؛ مقصران و راهکارها
سال سقوط، سال سیاه!
دریافت هشت گل در یک مسابقه، خاطرهای نیست که هرگز از ذهن هواداران بارسا پاک شود. این خاطره، گوشه ذهن آنها حک شده و فراموشنشدنی به نظر میرسد. با این حال شاید نتایجی شبیه به این، زمانی برای رقم خوردن یک تغییر در باشگاه باشد. اگر این تغییرات اتفاق نیفتند، مسی زودتر از همه بارسا را ترک خواهد کرد. برای از دست دادن لئو، چهرههای زیادی باید به طرف درهای خروجی نیوکمپ هدایت شوند. از کیکه ستین تا بارتمئو و بوسکتس؛ این نتیجه قربانیان زیادی در بارسا خواهد گرفت.
باشگاهی مثل بارسا، با شیوه اداره یک سیرک مدیریت میشود. اگر این فرضیه را باور ندارید، کافی است بدانید در همین باشگاه، اسطورهای مثل اینیستا در فهرست خروج قرار گرفت تا جا برای مهره جوانی مثل آرتور باز شود اما همین آرتور به یووه فروخته شده تا پیانیچ 30 ساله به عضویت باشگاه دربیاید! مدیران باشگاه از مدتها قبل، بارسلونا را در بنبست قرار دادهاند. آنها نتوانستند نیمار را حفظ کنند و این بازیکن سرانجام با نارضایتی باشگاه را به مقصد پیاسجی ترک کرد. مدیران ناکام در حفظ ستاره برزیلی، به هر دری زدند تا جانشین او را پیدا کنند اما هزینه چند صد میلیون دلاری هم کمکشان نکرد. باشگاهی مثل بارسا برای کوتینیو 160 میلیون یورو هزینه کرد تا همین بازیکن در لباس بایرنمونیخ، گلهای هفتم و هشتم یک بازی تاریخی را به بلوگرانا بزند. جالب اینکه اگر کوتی با لباس بایرن به قهرمانی لیگ قهرمانان برسد، بارسا باید پنج میلیون یورو دیگر نیز به حساب لیورپول واریز کند! اوضاع این باشگاه، دیگر از این تلختر و در عین حال، از این خندهدارتر نخواهد شد. اوضاع در اطراف باشگاه، کاملا ناآرام است. هواداران تیم بنرهایی در اطراف نیوکمپ نصب کردهاند تا مدیران و بعضی از ستارههای بارسا را «مزدور» بنامند و از آنها بخواهند تا تیم را هرچه زودتر ترک کنند. در میان موج شدید اعتراضها، بازیکنی مثل سرجی روبرتو که اتفاقا کاپیتان چهارم تیم هم هست، با فراغ بال و خیال آسوده به تعطیلات رفته و سرگرم تفریح است. دمبله هم که با مصدومیتهایش امان بارسا را بریده، آماده میشود تا به تعطیلات برود و با دوستانش پلیاستیشن بازی کند. این بازیکنها از جنس بارسا نیستند. این بازیکنها حتی از این نتیجه فاجعهبار شرم نمیکنند. آنچه در ذهن آنها میگذرد، زندگی با سوپرمدلها و سفرهای لاکچری است. آنها بعد از دریافت هشت گل، قاعدتا نباید حتی توی صورت هوادارانشان نگاه میکردند.
این شکست همه حقیقت درباره بارسا نیست. آبیاناریها حتی اگر برنده این بازی میشدند، باز هم تیم خوبی نداشتند. در این ماجرا، نمیتوان فقط یک نفر را مقصر دانست. در این ماجرا، نمیتوان فقط یک نفر را متهم به اشتباه کرد. همه چیز از راس باشگاه شروع میشود. جایی که بارتمئو و گروهش پشت سر هم تصمیمهای غلط گرفتهاند. انتخاب ستین، آخرین قمار آنها بود و در نهایت مثل میخ آخر به تابوت خودشان کوبیده شد. تیمی که با والورده قهرمان لیگ برتر میشد و در اروپا هم حداقل تا مراحل پایانی پیش میرفت، با ستین همه چیز را از دست داد. آنها از یک وضعیت بد، به یک وضعیت بدتر رسیدند. خیلی از مهرههای تیم هم درست به اندازه بارتمئو مقصر هستند. پیکه در خط دفاعی، تمرکزش را از دست داده و دیگر شبیه یک ستاره نیست. سمدو یکی از ضعیفترین نمایشهای تاریخ لیگ قهرمانان را تجربه کرده، آلبا دیگر نای دویدن ندارد، سرخیو بوسکتس به یکی از کندترین هافبکهای جهان تبدیل شده و لوئیس سوارز، اصلا زهردار نشان نمیدهد. بارسا باید در این تابستان، فروشهای زیادی داشته باشد. گفته میشود که این تیم، به جز پنج بازیکن دیگر هیچ مهره غیرقابل فروشی نخواهد داشت. شاید این، تنها راهکار برای خروج آنها از وضعیت فعلی باشد.
برای پایان شوربختی بارسا، سه اتفاق مهم باید در این باشگاه رخ بدهد. اول از همه، رفتن رییس و گروهش ضروری به نظر میرسد. کاتالانها هرگز با این کادر مدیریتی، خوشبخت نخواهند شد. دیگر هیچ امیدی به آنها نیست و برگزاری انتخابات، باید در دستور کار باشگاه قرار بگیرد. مرحله بعدی، عوض کردن و پالایش ترکیب است. بارسا به تیمی جوان و دونده نیاز دارد. ستارههایی مثل اوپامکانو باید جذب شوند، گریزمن باید یک نقش حیاتی در تیم پیدا کند و نفراتی مثل ریکی پوج و آنسو فاتی که محصول لاماسیا هستند، باید نقش پررنگتری در تیم داشته باشند. بارسا باید به همان فرمولی برگردد که یک بار از این تیم، قهرمان ساخته بود. فرمولی که در آن، تیم روی شانههای لاماسیا استوار بود و به مدرسه فوتبالش تکیه میکرد. سومین مرحله هم انتخاب یک مربی درجه یک است. کسی مثل پوچتینو، کومان یا حتی ژاوی که بیایند و تیم را از این مخمصه بزرگ نجات بدهند. کسانی که برخلاف ستین، ذهنشان پیش مزرعه و گاوها نباشد!
دیدگاه تان را بنویسید