دوران سیاه مدیریتی باشگاه استقلال همچنان ادامه دارد
متخصص شکست!
ناکامی در پروژه جذب مهاجم خارجی، برای مدیریت فعلی باشگاه استقلال اصلا عجیب و دور از انتظار نبود. چراکه آنها دیگر هوادارها را به چنین شکستهایی عادت دادهاند. امیرحسین فتحی دائما در رسانهها دیده میشود، با کلمهها بازی میکند، روی موج احساس طرفداران آبی سوار میشود و از علاقه دیرینهاش به این باشگاه حرف میزند اما در عمل، دائما استقلالیها را ناامید میکند. سوال بزرگ اینجاست که یک مدیر اساسا باید چند بار شکست بخورد و چند تصمیم اشتباه بگیرد تا حکم برکناریاش را صادر کنند؟ آیا دوران فتحی در استقلال، نباید زودتر از اینها به پایان میرسید؟
آریا طاری
داستان استقلال و «گری هوپر» در روزهای گذشته کاملا جدی شده بود و همه چیز برای امضای قرارداد آماده به نظر میرسید اما این پرونده سرانجام به بنبست رسید و آبیها در جذب این بازیکن موفق نبودند. گفته میشود فعالیتهای ایجنت این بازیکن و رابطه او با اسرائیل، دلیل بر هم خوردن این قرارداد بوده اما مگر فتحی و همکارها از قبل از چنین موضوعی اطلاع نداشتند؟ اگر واقعا این قرارداد به خاطر یک مدیربرنامه بر هم خورده، چرا استقلالیها از هوپر نخواستند که برای این قرارداد، مدیربرنامهاش را تغییر بدهد و شخص دیگری را به باشگاه معرفی کند؟ فتحی و دوستانش، همیشه توجیههای خاص خودشان را برای شکست در پروندههای مختلف به زبان میآورند اما در حقیقت این انفعال و ناتوانی گروه مدیریتی باشگاه را میرساند که حتی از جذب یک فوتبالیست متوسط نیز عاجز هستند. امیرحسین فتحی اوایل فصل گذشته به عنوان مدیر باشگاه استقلال انتخاب شد. ریاست او در باشگاه از مدتها قبل قطعی به نظر میرسید اما فتحی تا زمان بسته شدن پنجره نقل و انتقالات صبر کرد تا مسئولیت جدایی ستارههای خارجی، متوجه این مدیر نباشد. او همه چیز را به گردن مدیران قبلی انداخت و کارش را با انبوهی از شعارها و وعدهها شروع کرد اما زیاد طول نکشید تا توخالی بودن بخش زیادی از این وعدهها، به همه ثابت شود. زمستان گذشته برای آبیها، با خروج چند مهره خارجی و جذب چند بازیکن تازهوارد سپری شد. فتحی اعلام کرد که قرارداد گرو و نویمایر را بدون پرداخت هزینه فسخ کرده اما در نهایت مشخص شد که هر دو بازیکن برای جدایی، رقم قابل توجهی از باشگاه گرفتهاند. برخلاف آنچه انتظار میرفت، منشا و ایسما نیز در حد و اندازههای استقلال نشان ندادند. کمی قبل از پایان فصل و در شرایطی که استقلال یکی از مدعیان جدی قهرمانی لیگ به شمار میرفت و هنوز در کورس قرار داشت، فتحی تحت فشار چند نفر از مدیران استقلال، با برکناری وینفرد شفر موافقت کرد. شاید اگر او در آن مقطع زمانی مقاومت بیشتری به خرج داده بود، اوضاع در استقلال بهتر میشد اما آبیها در نهایت به کسب سهمیه آسیا با سرمربیگری فرهاد مجیدی در هفتههای پایانی رضایت دادند. با وجود هزینههای زیادی که برای جذب استراماچونی صورت گرفت، این مربی تا امروز اصلا موفق نشان نداده است. استقلال تا امروز در حوزه مدیریتی، به شدت ناکام ظاهر شده است. حرف زدن از امیرحسین فتحی، حرف زدن از مدیری است که در شروع فصل باد به غبغب میاندازد و از نقشهاش برای بردن «هر سه جام» حرف میزند اما همین که چند نتیجه بد از راه رسید، خودش را کاملا «بیاطلاع» از همه مسائل باشگاه عنوان میکند و حتی دست روی این نکته میگذارد که از جدایی سیدمهدی رحمتی نیز بیخبر بوده است! او نه استقلال را خوب میشناسد و نه با اصول مدیریت در فوتبال، آشنایی چندانی دارد.
استقلال با مدیریت فتحی در خرید بازیکن شکست خورده، در پرونده سوپرجام شکست خورده و در زمین نیز، شکست خورده است. شاید یکی از این ناکامیها در شرایط عادی، برای برکناری یک مدیر کافی باشد اما فتحی همچنان از مصونیتی آهنین در استقلال برخوردار است
بزرگترین شکست استقلال فتحی، به نقل و انتقالات برمیگردد. استقلال در این مدت ستارههای زیادی را از دست داده و نتوانسته جایگزینهای خوبی برای آنها جذب کند. آقای مدیر از ماجرای پرداخت طلب پروپئیچ از حساب استقلال در فیفا، به عنوان یک دستاورد بزرگ برای خودش یاد میکند اما این اتفاق تا زمانی ارزشمند به نظر میرسید که قرار بود از پول باقی مانده در باشگاه، برای تمدید قرارداد با پاتوسی استفاده شود. پاتوسی یک مهره کلیدی و مهم برای استقلال به شمار میرفت و تمدید قرارداد او نیز با رقم کمی شدنی بود اما باشگاه دست روی دست گذاشت و این استعداد را به راحتی به باشگاههای عربی هدیه کرد. استقلال با مدیریت فتحی در خرید بازیکن شکست خورده، در پرونده سوپرجام شکست خورده و در زمین نیز، شکست خورده است. شاید یکی از این ناکامیها در شرایط عادی، برای برکناری یک مدیر کافی باشد اما فتحی همچنان از مصونیتی آهنین در استقلال برخوردار است.
آخرین موفقیت استقلال در فوتبال ایران، چند ماه قبل از شروع دوران مدیریتی فتحی با بردن جام حذفی رقم خورد. پس از آن، آبیها دیگر در مسیر آرامش و موفقیت قرار نگرفتهاند. البته که بازیکنها، سرمربی و حتی هوادارها در رقم خوردن چنین وضعیتی مقصر هستند اما مشکل اصلی را باید جای دیگری جستوجو کرد. ممکن است استقلال این هفتهها چند رقیب را شکست بدهد و به ردههای بالای جدول نزدیک شود اما یک حقیقت در مورد این باشگاه تغییر نمیکند. آنها صاحب مدیران قدرتمندی نیستند و با این اشتباههای پررنگ مدیریتی، هیچوقت نمیتوانند در مسیر درست قرار بگیرند.
دیدگاه تان را بنویسید