سیبزمینی هم به بحرانی در زندگی کارگران شاغل و بازنشسته بدل شده است
سفرههایی که با گرانی ۱۰۰درصدی پهن میشوند
![سفرههایی که با گرانی ۱۰۰درصدی پهن میشوند](https://static3.toseeirani.ir/thumbnail/U4zRnZMQkmon/xBsWioF62eYGs_ZiuP0zXFYCXIOIM9ixzI0q9Cf8FU-mt05U1uaCvbL-AkzjwRorPVyFofO-pmBd3-bDzxbFvkB0a5xZ0RyWaUyS4xxv6Q5KUOIEQynSbw,,/4.jpg)
نسرین هزاره مقدم
دستمزد واقعی یا غیرواقعی، «مسأله» امروز کارگران این است! وقتی تورم اعلامی غیرواقعیست و در عرض دو هفته تقریباً همه کالاهای اساسی کف بازار از کره و روغن گرفته تا برنج و لبنیات، بین ۵۰ تا ۱۱۰درصد گران شده، دستمزدی که با اتکا به تورم خیالی و برمبنای یک سبد انتزاعی افزایش مییابد، چقدر واقعیست و تا کجا در تامین نیازهای واقعی زندگی خانواده موثر است؟
متاسفانه حقوقزدایی از طبقه کارگر به همراه افسار پاره کردن تورم تا آنجا پیش رفته که متوسطبگیران شاغل و بازنشسته که زمانی با حقوق دریافتی خود زندگی نسبتاً آبرومندی داشتند، حالا در خرید سادهترین نیازهای سفره ناتوان شدهاند. دیگر صحبت از قدرت خرید آپارتمان یا ماشین، شوخیست و به یک طنز تلخ و گریهآور بدل شده چون با حقوق متوسط این روزها، پرداخت اجاره خانه و خرید برنج و روغن و میوه و سیبزمینی هم دشوار است.
از بحران مسکن یا مسألهای به نام تضاد طبقاتی، به «بحران سیبزمینی» در زندگی کارگران رسیدهایم و در این اوضاع، هر بچهای میداند که برای گذران زندگی یک دستمزد ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومانی لازم است
وقتی یکدهم حقوق ۱۰ میلیون تومانی یک کارگر شاغل یا بازنشسته حداقلبگیر کمتر از پول 10 کیلو برنج است که غالباً یک خانواده ۴ نفره در طول یک ماه مصرف میکنند، متوسطبگیرانی که ۱۴ یا ۱۵ یا حتی ۲۰ میلیون تومان حقوق دریافت میکنند، تازه اگر این حقوق را بدون تاخیر و به موقع دریافت کنند، با آن به جز 10 کیلو برنج، چند کیلو میوه و سیبزمینی و احتمالاً چند مرغ میتوانند خریداری کنند چون چیزی بیش از این در سبد خرید خانوادههای کارگری نیست.
خود بازار و مختصات عجیب و غریب آن، این واقعیتها را آشکار میکند و نیازی به ارجاع به دادههای غیرواقعی مرکز آمار ایران نیست.
تورم 30درصدی در زمانه بلوای قیمتها
براساس اعلام مرکز آمار ایران، در دی ماه ۱۴۰۳ تورم ماهانه خانوارهای کشور برابر ۲.۹درصد بوده و تورم سالانه دی ماه هم ۳۲درصد اعلام شده است. با این حساب لابد برای بهمن و با این حجم سنگین از گرانیها تورم سالانه قرار است ۳۵ یا نهایتا ۳۷درصد اعلام شود. اما آیا از پارسال تا امسال، همه چیز فقط کمی بیش از ۳۰درصد گران شده است؟
«یدالله فرجی» فعال صنفی کارگران بازنشسته در پاسخ به این سوال، ضمن انتقاد از دادههای تورمی مرکز آمار ایران میگوید: بحثهایی مثل نرخ تورم و دادههای مرکز آمار، تطابق خود را با واقعیت از دست دادهاند. اینکه از سال قبل تا الان کالاهای اساسی مورد نیاز زندگی مردم ۳۰ یا ۳۵درصد گران شده باشد، غیرواقعی است. واقعیت را از یک بچه هم بپرسید به شما میگوید. من با حقوقم که زیر 10 میلیون تومان است، این تورم را با پوست و گوشت و استخوان لمس میکنم. آقایان دولت یا مرکز آمار که درآمد ماهانهشان حداقل ۶۰ یا ۷۰ میلیون است، مسلم است نمیتوانند تورم واقعی را درک کنند. تورم واقعی همان آوار ویرانگریست که بر سر خانوادههای ما فرود آمده است.
قیمتهای نجومی در بازارهای کشور
در حال حاضر، قیمت برنج هاشمی درجه یک در عمدهفروشیها به بیش از ۱۵۰هزار تومان برای هر کیلوگرم رسیده و در خردهفروشیها با ۱۰ تا ۳۰درصد افزایش قیمت به فروش میرسد. همچنین قیمت هر کیلوگرم برنج فریدونکنار، طارم معطر مازندران و برنج گیلان به بیش از ۱۵۰هزار تومان رسیده و قیمت برنج هاشمی درباری و هاشمی طارم پنج ستاره نیز به حدود ۱۴۰هزار تومان افزایش یافته است. البته در مواردی بیش از این قیمت نیز به فروش میرسد.
یک سال پیش در بهمن ۱۴۰۲، قیمت هر کیلو برنج هاشمی درجه به قیمت عمده حدود ۹۰ تا ۹۵هزار و انواع ارزان مانند ندا به قیمت ۴۵هزار تومان به فروش میرسید. سال قبل همین موقع، با ۸۰ تا ۹۰هزار تومان میشد یک کیلو برنج ایرانی مرغوب خرید ولی بعد از یک سال، این نرخ به ۱۵۰ تا ۱۶۰هزار تومان رسیده است، بنابراین تورم سالانه همین یک قلم کالا یعنی برنج ایرانی بیش از ۵۵ یا ۶۰درصد بوده است.
تورم سالانه در کالاهای خوراکی دیگر مانند کره یا سیبزمینی خیلی بیش از این رقم و در مواردی بیش از ۱۰۰درصد بوده است. بیست و سوم بهمن ماه ۱۴۰۲، قیمت هر کیلو سیبزمینی در بازارهای ترهبار ۱۱هزار تومان بود. امروز قیمت هر کیلو سیبزمینی به حدود ۶۰هزار تومان رسیده و این یعنی یک تورم ۵۵۰ تا ۶۰۰درصدی در یک کالای اساسی!
در کالاهای پایه اقتصادی ازجمله دلار و طلا نیز شاهد تورم چند ده درصدی بودهایم. بیستم بهمن ۱۴۰۲، قیمت دلار در بازار آزاد حدود ۵۵هزار تومان بود که این قیمت در بهمن ماه امسال به ۸۴هزار تومان یا در مواقعی بیشتر هم رسیده است. اینجا هم شاهد یک تورم بیش سنگین هستیم و در ظرف شش ماه از زمان روی کار آمدن دولت چهاردهم، یک تورم ۴۲درصدی در نرخ دلار اتفاق افتاده است!
آقایان دولت یا مرکز آمار که درآمد ماهانهشان حداقل ۶۰ یا ۷۰ میلیون است، مسلم است نمیتوانند تورم واقعی را درک کنند. تورم واقعی همان آوار ویرانگریست که بر سر خانوادههای ما فرود آمده است
زندگیهای این روزها زندگی نیست
جمعبندی این اعداد و ارقام در یک نگاه کلی نشان میدهد که دادههای تورمی مرکز آمار ایران چندان قابل وثوق نیست و استناد به این دادهها در مذاکرات مزدی شورای عالی کار ما را به جایی نمیرساند. فرجی در این رابطه میگوید: امروز خانوادههای کارگری با مشکلاتی بیسابقه مواجهند. ما از بحران مسکن یا مسألهای به نام تضاد طبقاتی، به «بحران سیبزمینی» در زندگی کارگران رسیدهایم و در این اوضاع، هر بچهای میداند که برای گذران زندگی یک دستمزد ۲۵ تا ۳۰ میلیون تومانی لازم است بنابراین به اعضای کارگری شورای عالی کار توصیه میکنیم از بحث بر سر دادههای تورمی دست بردارند، چانهزنی بر سر درصد افزایش دستمزد را کنار بگذارند و یک پایه مزد حداقل ۲۵ میلیون تومانی برای کارگران شاغل و بازنشسته تعیین کنند. با دستمزدی کمتر از این، زندگی دیگر «زندگی» نیست.
دیدگاه تان را بنویسید