همزمان با تحلیف ترامپ؛ آینده روابط ایران و آمریکا در صدر تحلیلها قرار گرفت
تهران- واشنگتن؛ توافق یا رویارویی؟
نهال فرخی
دیروز ظهر به وقت واشنگتن و حوالی ساعت 20:30 به وقت تهران دونالد ترامپ بعد از 4 سال دوری از قدرت دوباره به کاخ سفید اسبابکشی کرد و به این ترتیب حالا او برای 4 سال آینده مستاجر کاخ سفید است؛ مستاجری که حالا در صدر ارکان قدرت کشوری قرار دارد که از منظر نظامی، سیاسی و البته اقتصادی یکی از قدرتمندترین کشورهای جهان محسوب میشود.
ترامپ البته با سروصدای بسیار درباره امضای تعداد قابلتوجهی فرمان فوری در روز اول بازگشتش به کاخ سفید، روزها بود که توجهها را به سمت بازگشت طوفانی خود جلب میکرد، اما برای ایرانیان شاید بازگشت او معنای متفاوتی را به ذهن متبادر میکرد. ترامپ در دور نخست ریاست جمهوری خود ، از قرارداد برجام که بسیاری آن را قرارداد قرن میخواندند با یک امضا خارج شد و شدیدترین تحریمهای ممکن را به ایران تحمیل کرد.
بازارهای مالی ایران نیز روزهای اخیر کاملا متاثر از خبر بازگشت اوست آن هم در شرایطی که مارک والتز، مشاور امنیت ملی دولت دوم ترامپ با این ادعا که «پدافند هوایی ایران نابود شده»، گفته است که «اکنون لحظه گرفتن آن تصمیمات کلیدی است و در ماه آینده این کار را (تصمیمگیری) خواهیم کرد».
البته که سخنگوی وزارت خارجه نیز به سرعت به اظهارات او پاسخ داد و گفت این اظهارات مخرب بوده و در جهت خیر و صلاح هیچ طرفی نیست. سخنگوی اسماعیل بقایی در نشست خبری خود افزود که ایران در دفاع از منافع و حاکمیت ملی و تمامیت ارضی خود قاطعانه عمل خواهد کرد.
در همین حال لیندسی گراهام که همه او را به عنوان یک سناتور تندرو جمهوریخواه میشناسند نیز گفته است که «شانس موفقیت دیپلماسی با ایران یک در تریلیون و احتمال موفقیت حمله 90 درصد است.»
در واقع به نظر میرسد حتی پیش از ادای سوگند توسط ترامپ نیز، تندروها از هر دو جناح در حال کار و فعالیت هستند، کمااینکه در ایران نیز گاندوسازان دست به کار شدهاند و قرار است مجموعه تلویزیونی جنجالی گاندو این بار از شبکه افق بازپخش شود و روایتهایی درباره ساخت سری جدید این مجموعه ضد مذاکره نیز به گوش میرسد.
ماجرای تهران و واشنگتن در دور دوم ترامپ
در این بین اما فارغ از تلاشهای تندروها در تهران و واشنگتن همچنان این سوال مطرح است که ترامپ قصد دارد در دور جدید ریاست جمهوری خود در برابر ایران چه مسیری را طی کند؟ مساله این جاست که «دونالد ترامپ» در شرایطی به کاخ سفید بازگشته که با جهانی بسیار خشونتبارتر و بیثباتتر از زمانی روبهرو خواهد شد که چهار سال پیش مجبور به ترک آن شد.
البته که همین حضور او در جایگاه ریاست جمهوری به نظر میرسد خود، عاملی برای افزایش ناامنی در جهان باشد.
او برنامههایی نامشخص و نامطمئن برای خاتمه سریع جنگهای جاری در اوکراین و خاورمیانه ارائه کرده است. ترامپ با متحدان ایالات متحده دشمنی کرده، سودای بازگشت به دورانی که در آن ایالات متحده بهراحتی سرزمینهای موردنظرش را تصرف میکرد، در سر دارد و او و مشاورانش تهدیدهایی را در زمینه آغاز جنگهای تجاری مطرح و از جنبشهایی حمایت میکنند که دموکراسیها را تضعیف و اقتدارگرایان رو به رشد را تقویت کردهاند.
روابط میان تهران و واشنگتن هر چند در سالهای اخیر به صحنهای از جدالهای بیپایان و بیاعتمادیهای عمیق بدل شده، اما در این میدان پرآشوب، گاهی هم جرقههایی از امید به چشم میخورد. اکنون شاید برای نخستین بار نشانههایی از تمایل به تعامل، اگرچه پراکنده و شکننده، در میان برخی نهادها و بازیگران کلیدی در تهران و واشنگتن در حال خودنمایی است.
آیا فشار حداکثری در برنامه ترامپ است؟
در مساله ایران نیز به نظر میرسد او یک بار تا انتهای روند فشار حداکثری را پیموده باشد و برای بسیاری سوال است آیا باز به همان مسیر خواهد رفت.
ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریاش، خروج از توافق هستهای ایران و اجرای کمپین فشار حداکثری از طریق تحریمها و کاهش نفوذ آن در منطقه را امتحان کرد و اکنون نیز ترکیب کابینه او با افراد تندرو علیه ایران، از جمله «مایک والتز» میتواند او را در تضاد با متحدان خلیج فارس قرار دهد که به نظر میرسد به دنبال کاهش تنشها با تهران هستند.
البته که آن چه اکنون به وضوح مشخص است، افزایش ابهام در سیاستهای آتی ترامپ است. رئیسجمهور منتخب ایالات متحده خود نیز آشکارا از این آشفتگی استقبال میکند؛ زمانی که در یک کنفرانس مطبوعاتی از او درباره برنامههایش برای ایران سؤال شد، با پاسخی مبهم گفت:«چگونه میتوانم الان چیزی در این باره بگویم؟ این موضوعی نیست که پیش از وقوع یا عدم وقوع چیزی بخواهم در موردش صحبت کنم. نمیخواهم شما را ناراحت کنم، اما فکر میکنم این موردی نیست که بخواهم الان در مورد ایران یا هر جای دیگری از جهان به آن پاسخ بدهم.»
اما ترامپ که در مبارزات انتخاباتی خود وعده داده از درگیریهای پرهزینه در خاورمیانه اجتناب کند، اکنون چطور بدون تکیه بر دیپلماسی میخواهد تنها بر طبل فشار حداکثری بکوبد؟ او اکنون باید نشان دهد که دیپلماسی میتواند جایگزینی مؤثر برای رویکردهای تقابلی باشد و ازسرگیری مذاکرات با تهران شاید تحقق همان وعده عدم درگیری پرهزینه با تهران باشد.
مذاکرات با اروپا و توپی که در زمین ترامپ است!
از سوی دیگر ترامپ در شرایطی به کاخ سفید بازگشته که مذاکرات ایران و اروپا نیز اکنون در جریان است.
چنان چه هفته گذشته نیز رویترز در ارزیابی خود از دیدارهای ژنو، مشخصا به نقش ایالات متحده و سیاست دولت ترامپ اشاره دارد و نوشت که«دور جدید گفتوگوهای ژنو پس از نشست قبلی در ماه نوامبر انجام شد. در آن زمان، یکی از مقامات ایرانی به رویترز گفته بود، نهایی کردن نقشه راه با اروپاییها، توپ را در زمین ایالات متحده برای احیا یا نابودی توافق هستهای قرار میدهد.»
به نوشته این خبرگزاری و در تحلیل نه چندان خوشبینانه، «در حالی که کمتر از یک هفته تا پیش از بازگشت دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب ایالات متحده، به کاخ سفید باقی مانده، او متعهد شده که به سیاستی که در دوره قبلی خود دنبال میکرد، بازگردد که به دنبال نابودی اقتصاد ایران بود تا این کشور را مجبور به مذاکره بر سر برنامه هستهای، برنامه موشکهای بالستیک و فعالیتهای منطقهای کند.»
نکته اما این جاست که ایرانیها نیز هرگز نگفتند مذاکره نخواهند کرد؛ در روزهای اخیر بارها پزشکیان و عراقچی بر مذاکره عزتمندانه بر پایه مصالح ملی تاکید کردهاند.
در همین شرایط، المانیتور نیز در گزارشی در روزهای اخیر از روند پیش رو ارزیابی بینابین دارد و به اعتقادش، «دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا گفته که آماده مذاکره با ایران است، اما همچنین وعده داده که در قبال تهران سختگیرانه عمل کند و از شاهینهای ایران برای پستهای کلیدی سیاست خارجی و امنیت ملی در دولت آینده استفاده کرده است.»
در مقابل اما عراقچی، در مصاحبهای با شبکه سی سی تی وی چین تاکید کرده که «فرمولی که ما برای حل موضوع هستهای در نظر داریم، همان فرمول برجام است که در ازای رفع تحریمها، حاضر به نظارت اعتمادساز درباره برنامه هستهای ایران هستیم».
ترامپ در دوراهی سخت فشار بیشتر یا بازگشت به میز مذاکره!
حال در چنین شرایطی به نظر ترامپ در یک دوراهی است که البته بخشی از مسیر انتخاب او از تصمیمات سیاسی در تهران میگذرد.
در ایران، انتخاب مسعود پزشکیان بهعنوان رئیسجمهوری معتدل و اهل گفتگو نشان از رویکرد جدیدی در سیاست داخلی و خارجی کشورمان دارد. پزشکیان که به تعامل و دیپلماسی اعتقاد دارد، بارها بر اهمیت همکاری با غرب برای کاهش فشارهای اقتصادی و حل بحران معیشتی مردم تأکید کرده است. او در سخنرانیهای اخیر خود اشاره کرده که تقویت اقتصاد ایران بدون کاهش تنشهای بینالمللی و بهبود روابط با قدرتهای جهانی، بهویژه آمریکا، دشوار خواهد بود. عراقچی، نیز همسو با این سیاست، از آمادگی تهران برای ازسرگیری مذاکرات هستهای خبر داده است. این مواضع نشان میدهد که تهران بهرغم فشارهای داخلی و خارجی، همچنان مسیر مذاکره را باز نگه داشته، اما برای دستیابی به نتایج ملموس، انتظارات مشخصی از طرفهای مقابل دارد.
این بدان معناست که در تهران حالا نجواهای مذاکره و گفتگو با شرایط ویژه شنیده میشود اما در نقطه مقابل نیز دولت ترامپ با همه اما و اگرهاش یکسره در آغوش تندروها نیست.
برخی از مشاوران ترامپ، از جمله مسعد بولس، به اهمیت باز گذاشتن درهای دیپلماسی اشاره کردهاند. این دیدگاه بر این اساس استوار است که فشار اقتصادی و تهدید نظامی به تنهایی نمیتواند ایران را به تغییر رفتار وادار کند و تنها راه پیشرو، مذاکره جدی برای دستیابی به توافقی جدید است. این اختلاف در دیدگاهها نشان میدهد که سیاست ترامپ در قبال ایران ممکن است ترکیبی از رویکردهای فشار و تعامل باشد. آینده این روابط همچنان در هالهای از ابهام است، اما رویکرد ترامپ در ماههای اولیه ریاستجمهوریاش میتواند سرنوشت مسیر دیپلماسی یا تقابل را تعیین کند.
ترامپ به راه میانه تن نمیدهد
در همین راستا، احمد زیدآبادی، تحلیلگر سیاسی در آستانه تحلیف ترامپ در کانال تلگرامیاش نوشت: «بحث در بارۀ رابطۀ ایران و آمریکا بینهایت تکراری و دل به هم زن شده است. هیچ حرف نو و ناگفتهای در این باره باقی نمانده است. اینک لحظۀ تصمیمگیری قاطع و نهایی فرارسیده است. ترامپ فردی نیست که با سیاست «مدیریت تخاصم» آنگونه که دستگاه بیرمق وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی در پی آن است، کنار آید. او در پی «عادیسازی تمامعیار» یا «رویارویی تمامعیار » در روابط کشورش با ایران است. حال این به عهدۀ مقامهای مسئول است که یکی از این دو مسیر را انتخاب کنند. این باری است صرفاً بر دوش خود آنان با همۀ سنگینی و عوارض و عواقبش.»
به هر حال، اکنون دو انتخاب برای طرفین در تهران و واشنگتن وجود دارد؛ مذاکره با رویکرد دیپلماسی و بسترسازی برای فشار حداکثری! به نظر میرسد برای ارزیابی آنچه پیش روست باید صبر و مدارا پیشه کرد.
سوتیتر : رویکرد ترامپ در ماههای اولیه ریاستجمهوریاش میتواند سرنوشت مسیر دیپلماسی یا تقابل با ایران را تعیین کند. اکنون دو انتخاب برای طرفین در تهران و واشنگتن وجود دارد؛ مذاکره با رویکرد دیپلماسی و بسترسازی برای فشار حداکثری!
سوتیتر: ترامپ در دوره اول ریاستجمهوریش، خروج از توافق هستهای ایران و اجرای کمپین فشار حداکثری از طریق تحریمها را امتحان کرد و برای بسیاری سوال است که آیا در دور جدید باز به همان مسیر خواهد رفت؟
دیدگاه تان را بنویسید