ارزیابی «میثم شرفی» از کاهش خرید نفت ایران از سوی شریک راهبردی:
چین خود را با شرایط جدید ترامپ «آداپته» میکند
رامتین موثق
با خروج ترامپ از برجام در سال 1397 تحریمهای سنگینی بر ایران اعمال شد به صورتی که صادرات نفت کشورمان به پایینترین میزان خود رسید و بحران در اقتصاد تقریبا تکمحصولی ایران آغاز شد. برای چندسال رشد اقتصادی منفی را تجربه کردیم، دلار جهشهای بیوقفه داشت و در نتیجه این اتفاقات، فقر در جامعه گسترده شد و سفره مردم کوچکتر.
تحلیلگر مسائل حوزه نفت: کاهش صادرات نفت ایران به چین در همین بازه یک ماهه که متاثر از خبر آمدن ترامپ است، باعث شده که نرخ ارز ما حدودا ۱۵ هزارتومان افزایش پیدا کند و اگر سیاست فشار حداکثری رسما از کاخ سفید اعلام و چین هم با آمریکا در این سیاست همراستا شود، که خواهد شد، باید دلار را حتما بالای ۱۰۰ هزارتومان ببینیم
با آغاز دولت سیزدهم که با شروع کار دموکراتها در کاخ سفید همراه بود، وضعیت صادرات نفت ایران مقداری بهبود پیدا کرد به صورتی که طرفداران دولت سیزدهم باز هم از هیچ برای خود دستاوردسازی کردند و خود را مقتدرتر از دولت قبلی در دور زدن تحریمها و فروش نفت نشان دادند. اما فارغ از اینکه این فروش در نتیجه چراغ سبز دولت بایدن به ایران و با توجه به بحرانهای جهانی نظیر جنگ اوکراین و بعد هم فلسطین، چنین چراغ سبزی محتمل بود؛ دولت سیزدهم این نفت را تنها به مقصد چین میفرستاد و با تخفیفهای سنگین به پالایشگاههای خصوصی چین میفروخت. اکثرا هم پول این تجارت به ایران برنمیگشت و یا تهاتر میشد.
به هرحال به نظر میرسد دوران خوش فروش نفت ایران با نشستن مجدد ترامپ بر کرسی ریاستجمهوری ایالات متحده، رو به اتمام و از هماکنون نشانههای آن در حال بروز است. براساس آمار کپلر، کاهش شدید صادرات نفت ایران به چین در ماه دسامبر و ژانویه عجیب و نگرانکننده است و به نظر میرسد چین خود را آماده فشار ترامپ میکند.
در دوران ترامپ، اگر در یک مقطع کوتاه، تا یک بازه ۹۰ روزه، نتوانیم به یک تعاملی برسیم حتما به سمت فشار خواهیم رفت و کاهش بیشتر فروش نفت قطعی است
گروه بندری شاندونگ ورود نفتکشهای ایران را ممنوع کرد!
«گروه بندری شاندونگ» ورود نفتکشهای تحت تحریم ایالات متحده را به بنادر این استان در شرق چین ممنوع کرده است.
به گزارش انتخاب به نقل از رویترز، این استان محل فعالیت بسیاری از پالایشگاههای مستقل است که بزرگترین واردکنندگان نفت از کشورهایی تحت تحریم آمریکا هستند. سال گذشته، این استان حدود ۱.۷۴ میلیون بشکه در روز (bpd) نفت از ایران، روسیه و ونزوئلا وارد کرد که حدود ۱۷ درصد از واردات نفت چین را شامل میشد. این آمار بر اساس دادههای ردیابی کشتی از شرکت Kpler ارائه شده است. اطلاعیهای که روز دوشنبه توسط گروه بندری شاندونگ صادر شده بود، توسط دو معاملهگر دریافت و از سوی یک نفر دیگر تأیید شد. این اطلاعیه کشتیها را از پهلوگیری، تخلیه بار یا دریافت خدمات بندری در بنادر شاندونگ، در صورتی که در فهرست دفتر کنترل داراییهای خارجی (OFAC) تحت مدیریت وزارت خزانهداری ایالات متحده باشند، منع میکند. در اطلاعیه دوم که روز سهشنبه منتشر و توسط رویترز نیز بررسی شد، گروه بندری شاندونگ اعلام کرد که انتظار دارد ممنوعیت حملونقل تأثیر محدودی بر پالایشگاههای مستقل داشته باشد، زیرا بیشتر نفتهای تحریمی با نفتکشهای غیرتحریمی حمل میشوند.در صورت اجرای این ممنوعیت، هزینههای حمل و نقل برای پالایشگاههای مستقل در شاندونگ، که خریداران اصلی نفت ارزانقیمت و تحت تحریم این سه کشور هستند، افزایش خواهد یافت. با این حال، تغییر به استفاده از کشتیهای غیرتحریمی میتواند هزینهها را برای پالایشگاههای شاندونگ که با حاشیه سود پایین و تقاضای کم دستوپنجه نرم میکنند، افزایش دهد. به گفته معاملهگران، این ممنوعیت باعث افزایش هزینههای حملونقل خواهد شد.
میثم شرفی در گفتوگو با «توسعه ایرانی»: هربار که تحت فشار آمریکا قرار گرفتیم چین با آمریکا همسویی داشته است و برعکس تصور ما که فکر میکردیم میتوانیم از پنجره چین استفاده کنیم، چنین استفادهای عملی نشد و رفتار چین همیشه در بزنگاههای مهم سیاسی علیه منافع ملی ایران و خبیثانه بوده است
گفتنی است، سهام شرکت برجسته اپراتور نفتکش Frontline، پس از انتشار خبر ممنوعیت بندری، روز سهشنبه بیش از ۹ درصد افزایش یافت؛ زیرا انتظار میرود که ممنوعیت باعث محدودیت در دسترسی به نفتکشها شود.
کاهش فروش نفت قطعی است
یک تحلیلگر مسائل حوزه نفت در گفتوگو با «توسعه ایرانی»، درباره تغییرات در صادرات نفت ایران در زمان ریاستجمهوری ترامپ عنوان کرد که احتمالا باز همان سیاست فشار حداکثری در دولت ترامپ نسبت به ایران حاکم خواهد شد.
میثم شرفی با اشاره به اینکه نشانههایی از بازگشت سیاست فشار حداکثری ترامپ دیده میشود، افزود: کشورهایی که -در پرانتز باید بگوییم چین-، مقصد نفت ما هستند، آغاز به آداپته کردن خود با شرایطی کردند که ترامپ حاکم خواهد کرد و به همین دلیل به سمت کاهش خرید نفت از ایران رفتهاند.
او تصریح کرد: چشماندازی که متصورم اینست که ما در دوران ترامپ، اگر در یک مقطع کوتاه، تا یک بازه ۹۰ روزه، نتوانیم به یک تعاملی برسیم حتما به سمت فشار خواهیم رفت و کاهش فروش قطعی است.
رفتار خبیثانه چین مسبوق به سابقه است
این کارشناس حوزه انرژی رفتار چین در کاهش خرید نفت ایران را خبیثانه و مسبوق به سابقه خواند.
شرفی ادامه داد: هربار که تحت فشار آمریکا قرار گرفتیم چین با آمریکا همسویی داشته است و برعکس تصور ما که فکر میکردیم میتوانیم از پنجره چین استفاده کنیم، چنین استفادهای صورت نگرفت و رفتار چین همیشه در بزنگاههای مهم سیاسی ضد منافع ملی ایران بوده است.
به گفته او، رفتار چین با آنچه که سیاستمداران آن را به عنوان شریک راهبردی، یا هر نام دیگری که روی چین یا روسیه میگذارند و در کلام میگویند، متفاوت بوده است.
این تحلیلگر تاکید کرد: با توجه به اینکه این دوره، دوره آخر ترامپ خواهد بود، چین میداند اعمال فشاری که از سمت ترامپ خواهد آمد حتما سنگین است لذا قبل از شروع دولت ترامپ و ورودش به کاخ سفید یک مسیر تعاملی را با آمریکا طی میکند و عدم همکاریش با ایران در همین راستاست.
دولت سیزدهم با تزریق منابع ارزی حاصل از افزایش فروش نفت به بازار در واقع این منابع ارزی را آنش زد و سوزاند. البته تکیه بر منابع ارزی میتوانست یک روش مقطعی و کوتاهمدت برای مقابله با تهدیدات ترامپ باشد و تنها راه ایران برای حل مشکلاتش مذاکره است و بس، اما دولت سیزدهم فرصت همین راهکار کوتاهمدت را نیز از اقتصاد ایران گرفت
تنها یک راه داریم؛ تعامل با آمریکا
شرفی با اشاره به اینکه تقریبا ۹۹ درصد صادرات نفت ما به چین است، تاثیر کاهش صادرات نفت به چین بر اقتصاد ایران را سنگین دانست.
او اظهار کرد: کاهش ارزش ریال در برابر دلار در همین بازه یک ماهه که متاثر از خبر آمدن ترامپ و کاهش صادراتمان به چین است را باید مدنظر قرار داد. کاهش صادرات نفت ایران باعث شده که نرخ ارز ما حدودا ۱۵ هزارتومان افزایش پیدا کند و اگر سیاست فشار حداکثری رسما از کاخ سفید اعلام و چین هم با آمریکا در این سیاست همراستا شود، که خواهد شد، باید دلار را حتما بالای ۱۰۰ هزارتومان ببینیم.
این کارشناس حوزه نفت درباره راهکارهای کاهش آثار این سیاستها گفت: تنها یک راه بیشتر نداریم و آن هم اینست که تکلیفمان را با آمریکا مشخص کنیم. تا زمانی که تکلیفمان را با آمریکا و تحریمها مشخص نکنیم، مسیر همین مسیر است.
به گفته، شرفی هر کسی هم بر دولت حاکم شود و غیر از مذاکره و مشخص شدن تکلیف با آمریکا شعار دهد راه به جایی نمیبرد. روند ۲۵ سال گذاشته نشان داده است که چالش بزرگ ما همواره تحریم و رابطه با آمریکا بوده است و از هر تریبونی هر شعار دیگری میخواهد داده شود، فقط شعار است اما در واقعیت اینست که تا تکلیفمان با آمریکا مشخص نشود، وضعیت اقتصادیمان همین
خواهد بود.
آتش به منابع نفتی در دولت سیزدهم!
همانطور که اشاره شد در دولت سیزدهم مقداری وضعیت فروش نفت ایران رو به بهبود رفت و بهرغم تخفیفهای گسترده به چین و برگشت منابع به صورت تهاتر، مقداری درآمد ارزی دولت افزایش یافت و ذخیره بانک مرکزی نیز مطمئنتر شد.
اما با شروع عملیات 7 اکتبر و جنگ فلسطین با اسرائیل، وضعیت بازار ارز ایران متلاطم شد. با هر اتفاقی در خاورمیانه این بازارهای ایران بود که به رکود کشیده میشد در صورتی که ایران یک کشور مستقیم درگیر جنگ نبود. بانک مرکزی دولت سیزدهم برای نشان دادن اقتدار خود در کنترل بازار ارز مقدار قابل توجهی از این منابع ارزی را به بازار تزریق کرد تا مانع تلاطمهای دلار شود. این روند آنقدر ادامه پیدا کرد که نه یک اسب زینشده، بلکه یک اسب معلول به دولت چهاردهم تحویل داده شد که این را میتوان از سیاستهای دولت چهاردهم در حذف نرخهای دولتی ارز و تمایلش به افزایش قیمت بنزین دانست.
یکی از روشهایی که میتوانست ایران را تا مدتی با فشار ترامپ سرپا نگه دارد، تکیه بر منابع ارزی بود اما دولت سیزدهم با تزریق آن به بازار در واقع این منابع ارزی را آنش زد و سوزاند. البته لازم به ذکر است که این میتوانست یک روش مقطعی و کوتاهمدت باشد و همانطور که کارشناس فوق اشاره کرد، تنها و تنها راه ایران برای حل مشکلاتش مذاکره است و بس؛ اما دولت سیزدهم فرصت همین راهکار کوتاهمدت را نیز از اقتصاد ایران گرفت.
دیدگاه تان را بنویسید