بررسی الگوی فمفتالهای فیلمنوآر به بهانه شروع فصل چهارم؛
تصویر زن در سریال زخم کاری؛ قدرتمند، اغواگر و تاثیرگذار
محمد تقیزاده
«زخمکاری» در ادامه سریالهای موفق دنبالهدار نمایش خانگی همچون «شهرزاد»، «قلب یخی» و «ساخت ایران»، به فصل چهارم رسیده و به نظر میرسد بعد از رخوت نسبی برخی مخاطبان در مواجهه با سیزن دوم و تاحدی سوم این مجموعه، شاهد بازگشت مخاطبان این سریال پرمخاطب هستیم. اگرچه به نظر میرسد استقبال از فصل چهارم همچنان در سایه استقبال چشمگیر از فصل اول قرار داشته و هنوز به آن میزان نرسیده، اما شاهد افزایش محسوس مخاطبان این سریال نسبت به فصل های هستیم. یکی از دلایل این افزایش مخاطبان، بدون شک حضور مالک با بازی جواد عزتی از همان لحظات ابتدایی در فصل سوم و چهارم است.
«زخم کاری» و سینمای مهدویان علاوه بر جلب نظران مخاطبان عادی سینما و تلویزیون، توانسته نظر برخی منتقدان سختگیر سینما را نیز به خود معطوف کند، دلیل این توجه و حتی تحسین منتقدان، فضاسازی سینمایی و الگوهای ژانری است که در آثار مهدویان از «مرد بازنده» تا «زخم کاری» شاهد اجرای آن بودیم. بیراه نیست اگر «زخمکاری» را برگرفته از ژانر محبوب سینهفیلها و مخاطبان حرفهای سینما یعنی نوآر بدانیم، گونهای که پول و زن از عوامل مهم پیشبرد داستان و روایتگری آن محسوب میشود و تا حد زیادی این الگو در زخمکاری قابل ردیابی است.
زن قدرتمند جذاب، الگوی فم فتال فیلمهای نوآور را در سینمای کلاسیک آمریکا تداعی میکند که در «زخمکاری» به خصوص سیزن سوم و چهارم شاهد پرورش این الگو و توجه ویژه زنان در پیشبرد درام هستیم. سمیرا با بازی رعنا آزادیور، سیما با بازی الناز ملک، پانتهآ با بازی مهراوه شریفینیا و کیمیا با بازی الهه حصاری جملگی کاراکترهای مهم، موثر و قدرتمندی هستند که در زخمکاری تصویری متفاوت از زنان ایرانی سریالهای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی ارائه دادند. به عبارتی واضحتر، برخلاف تصویر مستاصل، وابسته و غمگین و افسردهای که در آثار نمایشی بومی از زنان ارائه میشود، در «زخمکاری» شاهد حضور زنانی کنشگر، انتقامجو، تاثیرگذار و قدرتمند هستیم که نه تنها باعث ارتقای جایگاه زنان در این مجموعه هستند بلکه باعث افزایش جذابیت آن نیز شدهاند. در ادامه این 4 شخصیت به طور ویژهتر مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند:
رعنا آزادیور در نقش سمیرا
یکی از چهرههای تاثیرگذار سریال زخمکاری و همچنین یکی از زنان کنشمند و اغواگر این مجموعه سمیرا با بازی رعنا آزادیور است که در هر چهار فصل این سریال حضوری موثر داشته است و در فصل سوم در یکی از چالش برانگیزترین نقشهای کارنامه حرفهای خود، در فاصله میان مالک و طلوعی قرار گرفت و کاراکتر یک زن روانپریش را بازی میکرد که از یک سو همچنان دل در گرو مالک داشت و سعی میکرد به او نزدیک شود و از طرف دیگر طلوعی به او اظهار علاقه کرده و قصد ازدواج با او داشت. در این شرایط و در حالی که در سیزن سوم با عنوان انتقام، رنگ و بوی انتقام مالک از طلوعی بیش از هر زمان دیگر پررنگتر شد، سمیرا به عنوان حد واسط میان این دو شخصیت که هم به مالک علاقهداشت و هم طلوعی به نوعی درگیر او بود توانست در ادامه شخصیت موثر و با اهمیتی باشد که به دور قطع در ادامه فصل چهارم سریال شاهد موقعیتها، رفتارها و تصمیمات مهمی از سوی سمیرا خواهیم بود. تصویر زنی ترسناک، فتنهانگیز و در عین حال جذاب و توانمند که در فصل دوم و سوم خاندان ریزآبادی و مالک را به خاک سیاه نشاند از سمیرا چهرهای قدرتمند و کنشگر ساخت که باعث همراهی تماشاگر با این کاراکتر شده است.
الناز ملک در نقش سیما
الناز ملک از چهرههای جدید سینما و نمایش خانگی است که بازیگری را از تئاتر شروع کرد اما خیلی زود با حضور در سریال «سقوط» از سجاد پهلوانزاده، چهره شد و به نظر میرسد «زخمکاری» فصل ستاره شدن ملک به عنوان یک بازیگر توانمند و جذاب است که در آینده بیشتر از او و نقشآفرینیاش خواهیم شنید.
الناز ملک در نقش سیما، زنی فریبنده و موذی است که هر آنچه یک زن برای انتقام و خونخواهی میخواهد در شخصیت او تعبیه شده است. مرگ همسر و فرزندان به وسیله طلوعی، انگیزه مناسب و کاملی برای همدستی سیما با مالک برای زمین زدن طلوعی است و این زمینهچینی و انگیزهبخشی به خوبی در فیلمنامه برای شخصیت سیما طراحی شده تا مخاطب او را درک کند و کنشمندی و رفتار متخاصمانهاش با طلوعی را باور کند.
چهره و شمایل جذاب سیما همچنانکه تداعیگر زنان فِم فتال فیلمهای نوآر است، کارکرد دراماتیک خود را نیز در جذب شفاعت در فصل دوم و طلوعی در فصل سوم حفظ کرد. سیما ذر فصل سوم نیز با همین ظاهر فریبنده توانسته به طلوعی نزدیک شد و نوع انگیزهها و اهداف خود را از انتقام همسر و فرزندانش به سایه برد به نحوی که طلوعی همچنان محو و جذب سیمای سیما شد تا همه آنچه از انتقام و خونخواهی او انتظار میرفت به باد فراموشی بسپرد و این کنش را برای مخاطب باورپذیر نماید.
مهراه شریفینیا در نقش پانتهآ
شخصیت کمرنگ فصل دوم «زخم کاری» که در قسمتهای ابتدایی فصل سوم پررنگ و موثر جلوه کرده، پانتهآ با بازی مهراوه شریفینیا بود. زنی که هر چه گذشت شاهد کنشگری و نقش آفرینی قدرتمند و جذاب او بودیم به گونهای که در قسمت چهارم و پنجم فصل سوم، اوج این حضور و کنشمندی قابل برداشت است. پانتهآ به انگیزه خوش خدمتی به طلوعی یا طمع ثروت بیشتر، قراردادی را امضا کرد و در شرکتی سرمایهگذاری کرد که وجود خارجی نداشت و خیلی زود متوجه این کلاهبرداری و
انتقام شد.
از سوی دیگر، عشق کهنه پانتهآ به مالک و بیمیلی و سردی مالک به او سبب شد که انگیزههای این عشق برای نزدیک شدن به مالک در این دو قسمت بیشتر و پیشبینی حضور پانتهآ در بازی قدرتمند و به نوعی دوئل نهایی طلوعی و مالک محتملتر به نظر رسد. پانتهآ نشان داد که زن دست و پا بسته و ضعیفی نیست و میزانسن یورش او به کارخانه فردنهازاده به همراه تعداد زیادی گنده لات از او چهرهای منتقم و با انگیزه نشان تماشاگر داده که به طور قطع در پازل بازی بزرگان بینصیب نخواهد بود به خصوص آنکه پس از مرگ ناصر و منصوره او میراثخور مهمی از ریزآبادیها است که انگیزههای مالی زیادی نیز برای ادامه این بازی دارد.
الهه حصاری در نقش کیمیا
کیمیا با آن جثه نحیف و ظریفش، نقش آفرینی بزرگی در پیشبرد سریال داشته است تا جاییکه بنیان خانواده مالک را یک بار کن فیکون کرده و حالا گویا قرار است به فکر جبران این فتنه افکنی میان سمیرا و مالک باشد و در فصل سوم به واسطهای میان این دو بدل شده که حتی نقش رابط و انتقالدهنده پیام نیز بین آن دو را برعهده دارد، شاید قرار است اکت خیانتکارانه خود در فصول گذشته را با وساطت برقرار کردن میان این دو جبران نماید.
شخصیت مالک در فصل سوم به مرکز مربعی تبدیل شد که از چهار طرف از سوی این چهار زن محاصره شده است. از سویی همسر سابقش سمیرا قصد بازگشت به او را دارد، از یک طرف با سیما رفت و آمد دارد و ابراز اعتماد و نزدیکی میکند، در سمت دیگر پانتهآ قرار دارد که گویا تداعیگر عشقی قدیمی، یک طرفه و کهنه است و بالاخره نگاهها و گذشته کیمیا، از ارتباط عاطفی او با مالک خبر داد تا مالک به مرکز ثقل عاطفی سریال بدل شود که کیمیا یکی از این اضلاع مهم و موثر آن است. در شخصیت کیمیا نیز همچون دیگر زنان این مجموعه الگوی زنان اغواگر و فم فتال فیلم نوآرها تعبیه شده است و پول و جذابیت در کاراکتر او طوری طراحی شده که بسیاری از انگیزهها و رفتارهای او با این دو عامل قابل توجیه و باور است. کیمیا گویی در وسط مالک و سمیرا ایستاده و نوعی تعلیق عاطفی در رابطه این دو برقرار کرده است. از این رو شخصیت کیمیا، بیشتر در فصل سوم از نظر عاطفی مورد تاکید قرار گرفته است.
دیدگاه تان را بنویسید