در گفتوگو با یک کارشناس مطرح شد:
محروم شدن ۳۰۰ معلم از رتبهبندی بهخاطر برخوردهای امنیتی
یک کارشناس میگوید: «حدود ۳۰۰ معلم به خاطر همین برخوردهای امنیتی از رتبه بندی محروم شدند، چند ده معلم به خاطر فعالیت صنفی اخراج شدند، چنین چیزهایی در دولتهای قبل حتی دولت احمدینژاد وجود نداشت.» خبرآنلاین در آستانه انتخابات چهاردهمین دوره ریاست جمهوری به موضوع معلمان و نسبت آنها با وزارت آموزش و پرورش در دولت آینده با محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش گفتوگویی درباره متزلزل شدن جایگاه اقتصادی و اجتماعی معلمان پرداخته است که در ادامه میخوانید:
آیا وضعیت فعلی آموزش و پرورش جوابگوی نیازهای معلمها است؟
این سوال سه بخش دارد، یکی بخش اقتصادی و صنفی، دیگری بخش منزلت و جایگاه معلمها. درخصوص منزلت معلمی به شما بگویم قبلتر معلمها برای دانشآموزان یک دانای مطلق بودند و انگار جواب همه سوالها و پرسشها نزد معلمها بود، اما با گسترده شدن فضا مجازی و اطلاعاتی که در آن هست سبب شده جایگاه معلم به چالش کشیده شود.
میشود برای حفظ این جایگاه کاری کرد؟
باید نقش معلم را عوض کرد.
چهطور؟
همانطور که گفتم قبلتر یک معلم دانای مطلق بود و این نقش با نفوذ فضای مجازی فرو ریخت؛ اما حالا نقش امروز معلم باید رهبری باشد، یعنی معلم بیشتر صحنهساز آموزش شود، با توجه به دانشی که با رشد تکنولوژی و فضای مجازی در اختیار دانشآموزان قرار میگیرد معلمها باید بیشتر تسهیل کننده فرآیند آموزش شوند، در واقع رهبری کردن کلاس درس باید به عهده معلم باشد. اگر در کشوری مانند فنلاند معلمها از شغل خودشان رضایت دارند برای این است که در کلاس درس اختیار دارند، درحالیکه ساختار آموزش ما اقتدارگرا است و معلم در آن نقشی ندارد. یک بخش از نارضایتی معلمها در ایران برای این است که آموزشوپرورش معلم را بهحساب نمیآورد و در فرآیند آموزش از آن کمک نمیگیرد، در واقع نظر معلمها بازتابی ندارد.
درخصوص بخش دوم بگویید، یعنی نسبت نیازهای اقتصادی معلمان با وزارتخانه.
ببینید؛ مسئله معیشت معلمها اهمیت دارد. رتبهبندی اگرچه اجرا شد اما توفیقی برای معلمها نداشت. در ابتدا پیشبینی شد با اجرای رتبهبندی ۸ الی ۱۶ میلیون به حقوق معلمها اضافه میشود اما بعد از اجرا این افزایش حقوق چیزی حدود ۲ الی ۴ میلیون تومان شد. یک روزهایی در دهه هفتاد، معلمها در یک جایگاه متوسط اقتصادی و اجتماعی قرار داشتند، اما امروز میانگین درآمد معلمها ۱۵ میلیون تومان است. جایگاه اقتصادی و اجتماعی افراد به یکدیگر گره خورده است، امروز خیلیها بهدلیل درآمدهای پایین دوست ندارند معلم شوند یا اجازه نمیدهند فرزندشان معلم شود. بنابراین این وضعیت باید برای معلمها ترمیم شود.
درخصوص وضعیت صنفی که بهکمک آن مطالبات معلمها را بهگوش مسئولان میرساندیم باید بگویم، در دولتهای قبلی ارتباط نهادها و فعالان صنفی با همه اختلافاتی که وجود داشت با مدیران حفظ میشد و دیدارهای زیادی با معاون وزیر برگزار میشد، اما در دولت سیزدهم نگاه به نهادهای صنفی امنیتی بود، همین مسئله سبب شد ارتباط نهادها و فعالان صنفی معلمان با دولت قطع شود، حتی در دولت احمدینژاد هم که یک رئیسجمهور از جریان اصولگرایی بود این ارتباط حفظ شد.در دولتهای قبلی برخوردهای امنیتی که وجود داشت خارج از فضای آموزش و پرورش بود، اما در دولت سیزدهم برخوردهای امنیتی مستقیما از طرف آموزش و پرورش بود، حدود ۳۰۰ معلم به خاطر همین برخوردهای امنیتی از رتبه بندی محروم شدند، چند ده معلم به خاطر فعالیت صنفی اخراج شدند، چنین چیزهایی در دولتهای قبل حتی دولت احمدینژاد وجود نداشت.
پرسش آخر اینکه کدام وزیر میتواند این مسائلی که گفتید را بهبود ببخشد؟
پیاده نظام آموزش و پرورش معلمها هستند، برای همین تجربههای قبلی نشان داده وزیری که از داخل ساختار آموزش و پرورش انتخاب میشود نگاه معلمی پررنگتری دارد و میتواند زمینهساز ارتباط وزیر با معلمها شود تا آنها را راضی نگه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید