سفرنامه
گاهی تغییر، سفر را جذابتر میکند
جاده، هیجان، موتورسواری
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
اهل طبیعت و سفر که باشید دوست دارید انواع روشهای سفر کردن را امتحان کنید، با کولهپشتی، با ماشینسواری، آفرود، با دوچرخه، و یا حتی به قول امروزیها لاکچری، که هر کدام لذت خودش را دارد. دو فاکتور اصلی در سفر اقامتگاه و وسیله نقلیه است که هم در هزینه سفر تاثیر میگذارد و هم در جذابیت سفر میتواند تاثیرگذار باشد. و البته همه اینها به علایق مسافر برمیگردد. مسافرانی که به دیدن اماکن تاریخی علاقهمند هستند اقامتگاههایی همچون کاروانسراهای بازسازی شده و بومگردیها برایشان جذابتر است و مسافرانی که اهل طبیعتگردی هستند و هدف اصلیشان کسب آرامش در طبیعت است سختی حمل کولهپشتی سنگین و پیادهروی طولانی را به جان میخرند و در دل جنگل چادر برپا میکنند. هرچند که من، هم اقامتگاههای بومگردی را دوست دارم و هم چادر زدن در جنگل را، هم سفر با ماشین را دوست دارم و هم با قطار، اما اینبار کمی تغییر در سفرمان ایجاد کردیم که البته همین تغییر باعث جذابتر شدن سفرمان شد. پس تصمیم گرفتیم تعطیلات آخر هفته را با موتورسیکلت سفر کنیم. موتور را تجهیز کردیم و خورجینها را بستیم و کلاه کاسکتها را بر سر گذاشتیم و به جاده زدیم. یادمان باشد ایمنی در سفر از مهمترین اجزای سفر است. مقصدمان آمل بود و باید از جاده هراز میگذشتیم. اکثر افراد جامعه چنین فکر میکنند که موتورسوار در تابستان باد میخورد و کیف میکند، و هرگز به این نکته توجه نمیکنند که موتورسوار در تابستان باد داغ میخورد و با تابش آفتاب به کلاه کاسکت گرما را دوچندان لمس میکند.
در روستای پلور استراحتی کردیم و آبی به سر و صورتمان زدیم و بهراه افتادیم. به روستای وانا که رسیدیم خالی از لطف نبود در این گرما سری به آبشار شاهاندشت بزنیم و ضمن استراحت، خنکای آبشار را لمس کنیم. از خروجی روستای وانا وارد جاده فرعی شدیم و تابلوها ما را به سمت روستای شاهاندشت هدایت کردند. موتور را در ابتدای روستا پارک کردیم و از کوچه پس کوچههای روستا گذر کردیم و صدای آبشار کمکم به گوشمان رسید. آبشار بسیار پرآب بود و نسیم نم آب را به صورتمان میزد و اینجا بهترین مکان برای استراحت بود و ما نیز نزدیک به نیم ساعت همانجا نشستیم و به صدای آب گوش کردیم. آبشار شاهان دشت از مجموع سه آبشار تشکیل شده است که بلندترینش 51 متر ارتفاع دارد. در بالای آبشار قلعه ملک بهمن واقع شده است که از سنگ و نوعی ساروج که مخلوطی از شیر و تخم مرغ و نوعی خاک است ساخته شده و استحکام زیادی دارد و قدمت آن به سه هزار سال پیش میرسد. حسابی که خنک شدیم به سمت روستا بازگشتیم و به سمت آمل حرکت کردیم. یکی از جذابیتهای سفر با موتور برای من، عکسالعمل سرنشینان خودروهایی است که از کنارمان میگذرند. یکی بوق میزند و با لبخند از کنارمان میگذرد، این همانی است که همیشه در پس افکارش رویای موتورسواری در جاده را داشته و حالا خود را در رویایش تصور میکند. آن یکی رد میشود و سری به نشان تاسف تکان میدهد، و درواقع میخواهد بگوید کارتان عاقلانه نیست. نمیدانم برای او موتورسیکلت خطرناک است یا در نظرش گرمای تابستان طاقتفرساست. ایکاش میایستاد تا برایش میگفتم ما به دنیا نیامدهایم تا یک کار را چندین و چند سال تکرار کنیم. دنیا محل کسب تجربه است، نه تکرار هزارباره روزمرگیها. به جنگلهای آمل رسیدیم و چادرها را برپا کردیم. سکوت جنگل عجیب خستگیمان را به در میکند.
دیدگاه تان را بنویسید