جشنواره موسیقی فجر به کار خود پایان داد
ظرفی بزرگ با مظروفی ناچیز
بیتا یاری، روزنامهنگار
جشنواره سی و چهارم موسیقی فجر شامگاه سهشنبه سیام بهمنماه در حالی پایان یافت که بسیاری از نقصانها، اشکالات و ایرادات را با خود به همراه داشت و البته میتوانست اینگونه نباشد. امید که در سالهای آتی شاهد کاهش آنها باشیم. ناگفته نماند جشنواره امسال دستاوردهایی هم داشت ازجمله اینکه بر ضرورت تدوین سند چشمانداز و محدودسازی مقیدات وزارت ارشاد برای تایید دبیر منتخب، تأکید شد.
مسئله انتخاب مجری اختتامیه نشان از آن داشت که مهار وزارتخانه ارشاد و بریدن دست رفاقتها از جشنواره کاری بس زمانبر است و البته نیازمند سالمسازی فضای مدیران که همهچیز را فدای رفاقتها نکنند
در ادامه برخی نقاط قوت و ضعف جشنواره سیوچهارم را با هم مرور میکنیم.
اختتامیه کاملاً مبتذل
بهت و حیرت خبرنگاران و کسانیکه مدام در آیین اختتامیه جشنواره موسیقی فجر از عوامل جشنواره میپرسیدند انتخاب مجری با چه کسی بوده است، نشان از واقعیتی پنهان داشت که رنگ و روی اعتراضی بر آخرین رویداد جشنواره سی و چهارم میپاشید که هرچند در تمام سی و اندی ساله برگزاری جشنواره بارها به ابتذال هم رسیده است، اما هرگز در اختتامیه آن بروزی اینگونه نیافته که همگان اختتامیه را مبتذلترین بخش جشنواره بنامند. انتخاب ناشایست مجری در آیین اختتامیه آن هم هنگامیکه با سخنهای نامربوط میخواست خود را سخنور و اهلفن و آگاه به حوزه موسیقی نشان دهد بیش از آنکه راضیکننده اهالی موسیقی باشد خشمآفرین بود. مجریای که حواشی و مسائل او در صداوسیما هنوز در افواه جامعه باقیمانده و جامعه موسیقی نمیتواند حضور او را با این سوابق بربتابد؛ سخنانی گفت که شایسته ایراد نبود چه در مقام مقایسه سیمرغ جشنواره فیلم فجر با شاهین جشنواره موسیقی فجر که اشاره به دبیر این دوره شاهین فرهت داشت و چه سخنان طولانی و رادیووار او که بیشتر به پخش از روی دستگاه ضبطصوت میمانست وجود چنین مجری که تداعی ناخوشایندی داشت را هم از ضرورت میانداخت.
مسئله انتخاب مجری اختتامیه که گویا به علت برخی روابط درون وزارتخانهای از سوی مدیرعامل موسسه توسعه هنرهای معاصر و رفاقت دیرینه افضلی با فرزاد جمشیدی به سی و چهارمین جشنواره موسیقی فجر تحمیل شده بود نشان از آن داشت که مهار وزارتخانه ارشاد و بریدن دست رفاقتها از جشنواره کاری بس زمانبر است و البته نیازمند سالمسازی فضای مدیران که همهچیز را فدای رفاقتها نکنند.
آییننامه محدودکننده ارشاد نیست
امسال اولین سالی بود که بعد از سیوسه سال جشنواره دارای آییننامهای برای انتخاب دبیر جشنواره و نظارت بر آن شد. شیوه انتخاب دبیر در آییننامه بهصورت جامع و دربرگیرنده همه گروهها و نظرها بود اما کاستیهای اولین دبیر انتخابشده بر این شیوه نشان داد محدودیتها و قیدهایی که وزارت ارشاد برای تأیید دبیر منتخب میگذارد عملاً دست همه را برای بهبود کیفیت این جشنواره بسته است.و با این آییننامه نمیتوان ارشاد را محدود کرد تا قیدهای نانوشته را بر انتخاب دبیر تحمیل نکند.
ضرورت تدوین سند چشمانداز
حالا مشخص شد جشنواره علاوه بر اصلاح مفادی در آییننامه نیازمند تدوین سند چشمانداز است تا سیاست کلی جشنواره و هدف آن بهدرستی تبیین شود و برنامهریزی منوط بر آن برای سالهای آتی صورت بگیرد یعنی مشخصاً در سند چشمانداز قیدشده باشد که از نقطه آ میخواهیم به نقطه ب برسیم. البته این سند مستلزم آن است که ابتدا جشنواره مشخص کند در چه ژانری و در چه سطحی میخواهد به فعالیت بپردازد. جشنواره امسال نشان داد که میبایست از مدل کارناوالی که در آنهمه ژانرها و گونههای موسیقی به اجرا میپردازند به سمت یک مدل دارای دیدگاه مشخص برود تا سلیقه دبیر جشنواره در هر دوره آن را تحتتأثیر قرار ندهد و اگر فلان ژانر موسیقی در آن حضور دارد حتماً به این حضور در سالهای آتی اندیشیده شده و سمت حرکت آن برای سالهای بعد معین باشد که تنها برای شادی دل دبیر جشنواره و رفقا، درآمدزایی، شادیآفرینی و یا دادن وجههای همهشمول به جشنواره اضافه نشود.
اطلاعرسانی پرمعضل
امسال در جشنواره بیشتر قوت و تمرکز روی موسیقی کلاسیک غربی قرار داشت که رویکرد و سمتوسوی علاقه دبیر جشنواره بود و بارها این مسئله را در نشستهای خبری اعلام کرده بود. ازاینرو لازم بود ستاد خبری و خبرنگاران ستاد جشنواره که در سالنها برای گزارش رسمی حاضر بودند با مقوله موسیقی کلاسیک آشنا باشند تا اخبار صحیح بر درگاه رسمی جشنواره قرار گیرد درصورتیکه کاملاً برعکس بود و ستاد خبری جشنواره در حوزه موسیقی کلاسیک ضعف جدی داشت.
آنگونه که در تمام برنامههای رسیتال پیانو تنها جملهای که مدام از سوی خبرنگار رسمی جشنواره نوشته شده بود ضربات محکم و قوی بود و فرق نمیکرد این گزارش برای کنسرت خانم آرپینه ایسرائیلیان یا رافائل میناسکانیان باشد یا نوازنده ایرلندی Marry Dullea. تنها چیزی که خبرنگار متوجه شده بود ضربات قوی و محکم بود که بدین نحو گزارشهای جشنواره را کلیشهای و مبتذل ساخته بود. قطعه «کوپرن آرامگاه» در اجرای نوازنده ایرلندی در بروشور و گزارش ستاد خبری جشنواره درج شده بود که نشان از ناآشنایی گروه خبری جشنواره با قطعهای داشت که به نام آرامگاه کوپرن شناخته شده است و یا در بروشور کنسرت خانم آرپینه ایسرائیلیان که دو قطعه از کلود دبوسی در آن اجرا میشد اولین قطعه را به نام دبوس و دومی را به نام دبوسی قید کرده بودند. ضمن اینکه خبرنگاران و عکاسان ستاد جشنواره در تمام مدت اجرا در سالن حاضر نبودند که بهطور مثال در پوشش خبری اتفاق مهم کنسرت رافائل میناسکانیان بنویسند که او از اجرای اسکرتسو شماره 3 شوپن انصراف داد تا شاگردش متین لادانی، برنده دوره اول جایزه دوسالانه پیانوی باربد، اسکرتسو شماره 4 شوپن را اجرا کند. چراکه میناسکانیان هم همانند این جوان برای موفقیت او در مسابقات جهانی شوپن در تلاش است. یا در اجرای دانشگاه هنر که در بخش کلاسیک چند گروه نوازنده به نوبت به روی سن برای اجرا آمدند؛ اما به علت نبود عکاس ستاد خبری جشنواره، از اجرای قطعه «زیگونِروایزن» ساخته «پابلو دِ سارازرت» توسط بهزاد جعفریان و پدرام غفاری عکسی رسمی از سوی ستاد جشنواره مخابره نشد.
هرچند اینهمه سهلانگاری و آشفتگی قابل جلوگیری بود و لازم بود دبیر روابط عمومی جشنواره هم ضمن اشراف به حوزه موسیقی کلاسیک پیش از ارسال، گزارشها را چک و از بروز ایرادات جلوگیری کند و یا حتی دبیر جشنواره که در اغلب برنامههای کلاسیک در سالن حاضر بود نیز در این حوزه به بهبود گزارشها کمک کند؛ اما اینگونه نبود و اخبار با نقصان و اشکالات زیادی مخابره میشدند. گویا برای دبیر جشنواره بازتاب صحیح برنامهها چندان اهمیتی نداشت که وقعی به آن نمینهاد.
کتابچه پراشکال
در کتابچه جشنواره که فهرست برنامهها به تفکیک سالنها مطابق جدول برنامه درجشده است خبری از بخش گفتگوهای رادیویی پخششده از رادیو گفتگو که دبیری آن برعهده رضا مهدوی بود، نبود. بماند که ستاد خبری و روابط عمومی سی و چهارمین دوره جشنواره متن مختصرشده پنجمین شب گفتگوهای پژوهشی را برخلاف شبهای پیشین مخابره نکرد. جشنواره حتی در تدوین کتابچه اطلاعرسانی جامع خود که بعدها نیز میتواند بهعنوان مرجع مورد استناد قرار گیرد این دقت را به خرج نداده بود که اسمی از بخش پژوهشی ببرد. ضمن اینکه کتاب/کتابچه جشنواره برای همگان و حتی خبرنگاران در دسترس نبوده و شیوه توزیع آن نیز نامعلوم بود.
افزونبراین، در این کتابچه با چند نمونه ایرادات فاحش ویراستاری مواجهیم که بهراحتی قابلاجتناب بود. مثلاً تفاوت فونت نوشتاری و یا املای چندگونه همانند تریو اَمَئل که در کتابچه آمائل هم قیدشده و یا نحوه نوشتن واژه ویولن که با املای چندگانه ازجمله ویلن در صفحات مختلف مواجهیم. اما جمله اشتباه از آن صفحه توضیحات کتابچه درباره خانم قوام صدری بود که در همان آغاز نوشتهشده: «فریماه قوام صدری، فارغالتحصیل هنرستان عالی موسیقی تهران و دانشآموخته افلیا کمباجیان است»!
دیدگاه تان را بنویسید