افسانه فرقدان- روزنامه نگار

مطالعه کتاب‌های تاریخی در میان دیگر موضوعات، از علایق خوانندگان ایرانی به‌شمار می‌رود و شخصیت‌های نام‌آور و مشهور در هر دو جنبه مثبت و منفی کنجکاوی همیشگی اهل کتاب و غیر آن را به طرف خود جلب کرده است. اگرچه نمی‌توان آمار دقیقی ارائه کرد، اما از رسانه‌های اجتماعی این‌گونه برمی‌آید که ایرانیان بیش از ملل دیگر به این حیطه علاقه دارند و شاید ساخت سخنان قصار از زبان شخصیت‌های تاریخی شاهد این مدعا باشد. اما همین علاقه نیز موجب شده که در ترجمه چنین آثاری شتابزدگی رخ دهد و تمامی کتاب‌هایی از این دست، قابل‌اعتنا نباشند. در میانه  آشفتگی اطلاعات غلط رسانه‌ها، بی‌شک همت گماردن به ترجمه کتاب‌هایی که در دانشگاه‌های معتبر جهان به‌عنوان مرجع علمی استفاده می‌شوند و نیز رویکرد بی‌طرفانه مؤلف ضروری می‌نماید. در میان چنین عناوینی کتاب دو جلدی «آدولف هیتلر» که جلد اول «دوران سرمستی» و جلد دوم «دوران ویران‌گری» نام دارد، تألیف ایان کرشاو و ترجمه محسن عسگری جهقی، قابل بررسی جدی است. ایان کرشاو استاد برجسته تاریخ خاصه تاریخ آلمان نازی و اروپاست که در دانشگاه‌های لیورپول مرتون و آکسفورد صاحب کرسی تدریس است و کتاب او در بسیاری از دانشگاه‌های جهان در زمینه تاریخ سیاسی تدریس می‌شود. این کتاب را نشر ثالث به چاپ رسانده است. محسن عسکری دکترای علوم سیاسی و کارشناسی ارشد زبان انگلیسی دارد و در زمینه علوم سیاسی کتاب‌هایی چند را ترجمه و روانه بازار کرده است که در شماره‌های بعد از این مترجم بیشتر خواهیم خواند. آن‌چه می‌خوانید روایت مترجم کتاب از مؤلف و محتوای کتاب و گپ و گفت با  وی است.

«این کتاب تألیف ایان کرشاو، محقق و اندیشمند علوم سیاسی و تاریخ سیاسی است و در دانشگاه‌های انگلستان ازجمله دانشگاه‌های لیورپول، مرتون و آکسفورد صاحب کرسی است و تدریس می‌کند. رشته تخصصی وی زندگی‌نامه‌نویسی نیست و این اثر هم یک زندگی‌نامه صرف نیست. ایان کرشاو در این کتاب بررسی می‌کند که چه‌طور می‌شود در دهه 1930 در جامعه‌ای همانند آلمان با آن چهره‌ها و مفاخر بزرگ فرهنگی و اجتماعی و سیاسی، مردمی مترقی، با فرهنگ و هنر مترقی و شاعران و فلاسفه و موسیقیدان‌های بزرگ، به یک‌باره شخصی به نام آدولف هیتلر صدر اعظم می‌شود. این مسیر چگونه طی می‌شود؟

فردی مانند هیتلر به هر حال طرفداران و مخالفانی در سراسر دنیا دارد و هر دو طیف دوستداران و مخالفان هیتلر برای تحلیل این موضوع و پاسخ به این پرسش یک مسیر را طی کرده‌اند و این تقلیل تمام ماجرا به شخص هیتلر است. و تحولات نازی و به قدرت رسیدن این حزب در جامعه آلمان دهه 1930 را به شخص هیتلر تقلیل می‌دهند عمده حرف و سخن آنها به نبوغ هیتلر باز‌می‌گردد که اتفاقا هیتلر نبوغی نداشت. طرفداران هیتلر در سراسر دنیا در پاسخ به این پرسش که «چه‌طور هیتلر ظهور کرد؟»، ناچارند با بزرگ‌نمایی شخصیت؛‌ او را فردی مافوق قدرت انسانی ترسیم و نبوغ و نظم و بزرگی او را ستایش کنند. البته در این میان خلط مبحثی هم صورت می‌گیرد و نظم آلمانی را ناشی و برآمده از شخصیت هیتلر می‌دانند که اصلا اینگونه نیست و خواننده با مطالعه این دو جلد تازه متوجه موضوع می‌شود که آن تصویری که تاکنون از هیتلر در سر داشته است تا چه اندازه با واقعیت هیتلر در تضاد است. گروهی دیگر برآمدن هیتلر را جبر تاریخی می‌دانند، به‌گونه‌ای‌که مام جهان از تولد چنین فرزندی ناچار بود. آنها تقصیر را به گردن تاریخ انداخته‌اند و می‌گویند اساساً تاریخ ناگزیر به وجود فردی مانند هیتلر بود. البته این‌ها جبرگرایان تاریخی هستند و معتقدند  جهان آبستن آدمی همچون هیتلر بود و باید این اتفاقات می‌افتاد. کتاب‌های زیادی هم در این باره نوشته شده است، اما ایان کرشاو از منظر دیگری به این واقعه نگریسته است. همانطور که مولانا می‌گوید فرعون، فرعون زاده نشد، او را فرعون کردند، ایان کرشاو هم می‌گوید زمان و مکان و کسانی که در رأس سیاست آلمان بودند، جامعه سیاسی و قدرتمندان و سیاستمداران آلمانی نفع شخصی خودشان را در نظر گرفتند که به‌هیچ‌وجه جنبه ملی نداشت و نگاهشان تنها معطوف به قدرت بود. آنها بودند که راه را برای ورود هیتلر به عرصه قدرت باز کردند. ازجمله فرانتس پاپن، صدراعظم وقت آلمان در زمانه هیتلر در به قدرت رسیدن هیتلر نقش بسزایی داشت. البته تصور سیاستمداران آلمانی چون پاپن این بود که آنها هیتلر را برای خروج از بن‌بست سیاسی وارد قدرت می‌کنند و در ادامه قادرند او را مهار کنند. این الگو و این محاسبه در جهان نمونه‌های بسیاری دارد. موسیلینی، هوگو چاوز، آلبرتو فوجیموری و حتی دونالد ترامپ تقریبا با چنین محاسباتی توانستند به عنوان یک غیرخودی در عالم سیاست وارد این عرصه شده و درنهایت قدرت را به دست بگیرند که البته نتیجه چنین محاسبه غلطی هم بیش از هر چیز دیگری در برابر دیدگان جهانیان مشهود است.  اما داستان این کتاب از شکست آلمان در جنگ جهانی اول شروع می‌شود. پیش از شروع جنگ، آدولف هیتلر یک جوان بیکار و کارتن‌خواب است و شب‌ها در خیابان می‌خوابد. پدرش که مأمور ساده گمرک بوده، از دنیا رفته و هیتلر به عنوان یک یتیم از دولت حقوق دریافت می‌کند». کنجکاو بودم که بدانم کتاب درباره این بخش از زندگی هیتلر چه گفته است. آیا در این مرحله نیز هیتلر  افکار تندروانه‌ای داشته یا نه. »

«البته افکار تندروانه در آن دوره چیز عجیبی نبود. دقیقاً در این کتاب می‌خوانید که هیتلر حرف تازه‌ای نمی‌زد. ریشه‌های اندیشه یهودی‌ستیزی در آلمان به قرن نوزدهم یا حتی قبل‌تر از آن برمی‌گردد که نژاد آلمانی را نژاد برتر می‌دانستند. هیتلر خودش که کتاب‌خوان و اندیشمند نبود، صرفاً یک آدم بیکار بود و تا آخر عمرش هم تا 2 و 3 بعدازظهر می‌خوابید. حتی در خلال جنگ جهانی دوم در حالی که کشور با جنگی خانمانسوز درگیر بود او از تشکیل کابینه و هیات دولت خودداری می‌کرد.

«آدولف هیتلر» جزء 5 کتاب زندگی‌نامه‌ای برتر دنیاست و از نقطه‌نظر اجتماعی، سیاسی، تربیتی درس‌های زیادی برای خوانندگانش دارد؛ این‌که یادآوری می‌کند در هر اتفاقی همه مردم یک سرزمین نقش دارند و ما نباید از خودمان سلب مسئولیت کنیم

در جوانی نیز در آزمون ورودی دانشگاه هنرهای معاصر وین دو بار مردود شده بود. رابطه او با پدرش هم در اندیشه‌های او تأثیرگذار بوده است. آن‌طور که در کتاب می‌خوانیم، خانواده نابسامانی داشته، پدری لاابلالی و دائم‌الخمر که او و مادرش را تنبیه بدنی می‌کرد و کودکی سراسر بی‌ثبات و همراه با خشونت از وی شخصیتی عجیب ساخته بود. وقتی جنگ اول جهانی شروع شد، او هنوز سربازی نرفته بود. بنابراین هنگام جنگ به‌عنوان داوطلب وارد ارتش می‌شود و در تمام طول جنگ فقط یک گماشته صرف باقی می‌ماند. فقط یکی دو بار پیام تلگرافی را در شرایط سخت به بخش دیگر از جبهه می‌رساند که به‌خاطرش مدال افتخار دریافت می‌کند. بعد از جنگ جهانی اول  آلمان منزوی می‌شود؛ این کشور هم شکست‌خورده و هم جریمه شده و هم عهدنامه ورسای به آن تحمیل می‌شود در نتیجه کاملاً تکه‌پاره  و تحقیر می‌شود. این شرایط زمینه‌ای به وجود می‌آورد تا هیتلر در آبجوفروشی‌ها و میکده‌ها سخنرانی کند و درنهایت به عضویت حزب ناسیونال سوسیالیست کارگری درمی‌آید که پنج عضو هم بیشتر نداشت. 

هیتلر در روزهای پایانی جنگ جهانی اول در اثر جنگ و بمب‌های شیمیایی برای مدتی کوتاه بینایی‌اش را از دست می‌دهد و در بیمارستان بستری می‌شود. خبر پایان جنگ و شکست آلمان و برآمدن جمهوری‌خواهان وایمار که با انقلاب به قدرت رسیده بودند را روی تخت بیمارستان می‌شنود و از همان جا کینه انقلابیون وایمار را به دل می‌گیرد و آنان را خائنانی می‌داند که از پشت به آلمان خنجر زدند. هیتلر و حزب نازی در ساختار سیاسی آلمان جایگاهی نداشتند، اما سیاستمداران از او به‌عنوان برگ برنده استفاده می‌کنند و همگام با تلاش‌های خود هیتلر، شرایط را برای صدراعظمی او آماده می‌کنند. البته این در حالی بود که حزب نازی بسیار ضعیف شده بود. بعدها هم یک سلسله اتفاقات مثل به قدرت رسیدن موسولینی در ایتالیا برای او الهام‌بخش می‌شود. و هیتلر به سرش می‌زند در آلمان کودتا کند که به کودتای آبجو فروشی معروف است.» 

جامعه سیاسی و قدرتمندان و سیاستمداران آلمانی نفع شخصی خودشان را در نظر گرفتند که به‌هیچ‌وجه جنبه ملی نداشت و نگاهشان تنها معطوف به قدرت بود. آنها بودند که راه را برای ورود هیتلر به عرصه قدرت باز کردند

بنابراین کتاب بررسی عواملی است که موجب شد هیتلر، هیتلر شود. نویسنده این کتاب مردم آلمان سیاستمداران آلمان و شرایط سیاسی و بین‌المللی را در برآمدن هیتلر موثر می‌داند و حسابی آنها را حلاجی می‌کند. در آن شرایط مردم آلمان از برآمدن هیتلر نه‌تنها ناراحت نبودند، بلکه خوشحال هم بودند. هیتلر آدم متفکری نبود و مبدع بسیاری از اقدامات نیز خود او نبود. حتی کتاب «نبرد من» را خودش ننوشت. او در زندان حرف می‌زد و یک نفر کتاب برایش نوشت و بعد از بارها اصلاح شدن، به‌ چاپ رسید. بنابراین کتاب می‌خواهد بگوید  هیتلر عنصری بود که در ترکیب با عناصر شیمیایی دیگر باعث انفجار شد.

این کتاب دو جلد است؛ جلد اول از قبل از تولد و دوران کودکی و شرایط خانوادگی و اجتماعی و روحیات و روابط هیتلر با اطرافیان و نظر دیگران درباره هیتلر سخن می‌گوید. همچنین دوران و شرایط تحصیل و جوانی و دوران صدراعظمی هیتلر تا برپایی مسابقات المپیک آلمان را روایت می‌کند. البته مؤلف در کنار این روایت‌ها، تحلیل‌های جامعه‌شناسی- سیاسی بسیار دقیقی نیز ارائه می‌دهد. عنوان جلد نخست «دوران سرمستی» است که مربوط به دورانی می‌شود که هیتلر سرمست از باده قدرت است و توانسته شرایط اقتصادی آلمان را بهبود بخشد و احساس حقارت را در مردم از بین ببرد، کارخانه‌های اسلحه‌سازی را برپا کند و معاهده ورسای را نیز پاره کرده بود. جلد دوم با عنوان «دوران ویران‌گری» به جنگ جهانی دوم و اشتباهات مهلک فرماندهان او که جامعه را به سوی جهنم تمام عیار سوق می‌دهند، می‌پردازد. یادوآوری کنم که در فصل13 جلد اول، به تحلیل موضوعی مهم می‌پردازد با عنوان «منویات پیشوا» که درونیات هیتلر و تأثیر آن روی مردم را تحلیل می‌کند. درواقع هیتلر به داروینیسم اجتماعی اعتقاد داشت و به این دلیل دستورات متناقضی صادر می‌کرد. در دوران ویران‌گری، ابتدا فتح‌های بدون خونریزی هیتلر اتفاق می‌افتد و بعد انگلستان علیه آلمان اعلام جنگ می‌کند و به‌طور خارق‌العاده‌ای با خوش‌شانسی تمام به پیشنهاد یک سروان، فرانسه را فتح می‌کند. درحقیقت اقدامات هیتلر به هوش او چندان ربطی نداشت. داستان ویران‌گری او از حمله به روسیه آغاز می‌شود، زیرا تصمیمات ابلهانه‌ای می‌گیرد. هیتلر پس از شکست درنهایت دست به خودکشی می‌زند. البته کتاب  تا بعد از خودکشی او نیز ادامه پیدا می‌کند». به هر حال بررسی شرایط بعد از جنگ و صدراعظم پس از هیتلر و راه چاره آنان برای پایان دادن به جنگ پایان‌بندی کتاب را تشکیل می‌دهد، یعنی بعد از خودکشی هیتلر. کتاب با روایت تاریخ سیاسی رایش به پایان می‌رسد و بعد از آن دادگاه‌های محاکمه فرماندهان جنگ جهانی دوم را مرور می‌کند. البته در بخش نتیجه‌گیری، کتاب دلایل اقتصادی و سیاسی موجود در آمریکا را در حوادث آلمان مؤثر می‌داند. این کتاب در آلمان برای خوانندگان بسیار قابل‌اعتنا بوده و بازخورد فوق‌العاده‌ای داشته است. کتاب آدولف هیتلر جزء 5 کتاب زندگی‌نامه‌ای برتر دنیاست و از نقطه نظر اجتماعی سیاسی، تربیتی درس‌های زیادی برای خوانندگانش دارد؛ این‌که یادآوری می‌کند در هر اتفاقی همه مردم یک سرزمین نقش دارند و ما نباید از خودمان سلب مسئولیت کنیم.  لازم می‌دانم یادآوری کنم که ترجمه کتاب یک سال طول کشید. پس از پایان ترجمه من با مؤلف کتاب، ایان کرشاو تماس گرفتم و ایشان را از ترجمه کتاب مطلع کردم. بسیار از ترجمه کتاب خوشحال شد و هنوز هم با ایشان در ارتباط هستم».

و در پایان...

«فقط ضروری است بگویم که من ترجمه‌هایم را بدون مقدمه می‌نویسم و معتقدم نویسنده همه حرف‌ها را زده است. من تمام تلاشم را روی ترجمه می‌گذارم و بسیار معتقدم که مترجم باید خودش متن را بفهمد. من حتی گاهی چند روز را درباره یک موضوع تحقیق می‌کردم تا یک سطر از این کتاب را به‌درستی ترجمه کنم».