داستان یک تحول اساسی در نقاشی
ضیاءپور، خروس جنگی و هنر نوگرای ایرانی
علیرضا بخشی استوار
از سال 1327 که بحث در زمینه نقاشی مدرن اوج گرفت، انجمن و مجله «خروس جنگی» مرکز مبادلات فرهنگی هنری و نخستین پایگاه ترویج و معرفی نوگرایی در هنر ایران بود. شاید این کوتاهترین و کاملترین جملهای باشد که میتواند انجمن خروس جنگی را معرفی کند.
انجمنی که بدون شک سرآغاز برخی تحولات اساسی در زمینههای مختلف هنری در ایران، آن هم در سالهای گشایش فضای سیاسی و اجتماعی بعد از شهریور ۱۳۲۰ تا روزهای تلخ منتهی به 28 مرداد ۱۳۳۲ و کودتا علیه دولت دکتر مصدق بود.
نخستین تلاشهای پدر هنر نوگرای ایران
جلیل ضیاءپور که از او به عنوان پدر هنر نوگرای ایران یاد میکنند، پس از پایان تحصیلات و بازگشت به ایران در سال 1328 با چند تن از همفکرانش انجمن هنری خروس جنگی را بنیاد نهاد. ضیاءپور در این انجمن ضمن برگزاری جلسات هفتگی پیرامون معرفی نقاشی مدرن و موقعیت نقاشی ایرانی، به برگزاری ۱۲ کنفرانس درباره نقاشی مدرن پرداخت و تعدادی مقاله کوبنده و آگاهساز در مقابل نقاشان کلاسیک و مبلغان غربی که در برابر نقاشی نوگرا قرار داشتند انتشار داد. این انجمن خیلی زود در میان هنردوستان اعتبار کسب کرد و به صورت مرکز تجمع هنرمندان نوگرای آن روز ایران درآمد. انجمن هنری خروس جنگی موج جدیدی را در راه هنر آغاز کرد. سخنرانیهای پرشور ضیاءپور و ارائه آثار نقاشان نوگرا در کاشانه آپادانا، مراکز فرهنگی سفارتخانههای روس، انگلیس و فرانسه به جدلی 10 ساله میان سنتگرایان و نوگرایان دامن زد. اما پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲ و هماهنگ با برنامههای بعدی نوسازی، دولت به حمایت از نقاشان نوگرا پرداخت و بدین ترتیب مخالفخوانیها به ظاهر پایان گرفت. انجمن در ابتدای راه خود چند هدف را دنبال میکرد. روشنگری و آشنایی مردم و هنرمندان به درستاندیشی در هنر، روشنگری نسبت به هنر نو، مبارزه در برابر کهنهپرستی و سنتگرایی به دور از واقعیات زمانه که این باور آخر شاید اساسیترین اندیشهای بود که در شکلگیری خروس جنگی موثر بود. اندیشهای که به شعار انجمن تبدیل شد و برای تثبیت آن اعضای انجمن خروس جنگی از یکی از ابیات فرخی سیستانی بهره جستند. شعری که در آن این شاعر پارسی زبان گفته است: «فسانه گشت و کهن شد حدیث اسکندر/سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر».
ضیاءپور به عنوان ستون اصلی این انجمن در خصوص این شعار و رابطه آن با عملکرد خروس جنگی طی مصاحبهای گفته بود: «من خواستم هویت ملیمان را با الهامگیری از مواریث خود، به دنیای نو وارد کنیم بیآنکه مقلد باشیم یا این که بگذاریم مقلد باشند و این حرکت از روی هدف و بنیادین بود نه یک جنگ سلیقهای. ما بر مبنای شعار خود، هیچ عقبگرایی و واپسگرایی را بیپاسخ نمیگذاشتیم و تا جایی که آگاهیهای ما اجازه میداد، عوامل بازدارندگی و سودجویی را به طور قاطع برکنار میزدیم و افشاگری میکردیم.» البته خروس جنگی دو دوره متفاوت را پشت سر گذاشت. دوره نخست آن با حضور افرادی همچون «غلامحسین غریب» در زمینه ادبیات، «حسن شیروانی» در زمینه تئاتر، «مرتضی حنانه» در زمینه موسیقی و «جلیل ضیاءپور» در زمینه نقاشی شکل گرفت اما در همان ابتدای راه، حنانه به سبب اختلاف سلیقه با ضیاءپور از انجمن کناره گرفت ولی بعدها مقالاتی محققانه درباره موسیقی غربی نوشت.
انجمن هنری خروس جنگی موج جدیدی را در راه هنر آغاز کرد. سخنرانیهای پرشور ضیاءپور و ارائه آثار نقاشان نوگرا در کاشانه آپادانا، مراکز فرهنگی سفارتخانههای روس، انگلیس و فرانسه به جدلی 10 ساله میان سنتگرایان و نوگرایان دامن زد
انشقاق در انجمن و خروج ضیاءپور
اما از 1330 که «هوشنگ ایرانی» شاعر وارد انجمن میشود اختلافها اوج میگیرد و رویه حرکت خروس جنگی و اعضایش تغییر میکند. ضیاءپور سالها بعد درباره کنارهگیری خود از خروس جنگی این گونه گفته بود که« ورود هوشنگ ایرانی به انجمن، تندرویهای موهن او باعث شد که خود را از جمع دوستان کنار بکشم». بنابراین انجمن بدون حضور ضیاءپور با «غلامحسین غریب»، «حسن شیروانی» و «هوشنگ ایرانی» به راه خود ادامه داد. شاید بیشترین تاثیر بر هنر تجسمی ایران را باید در فعالیتهای ضیاءپور در این دو سال جستجو کرد و خروس جنگی را عامل جهتمند شدن هنر مدرن در ایران و علت بروز فضاهایی همچون «تالار قندریز» و حرکتهایی نظیر «مکتب سقاخانه» و تاثیر آنها بر هنر ایران دانست. ضیاءپور نظریه و دیدگاه هنری خود را در مهرماه سال 1327 به صورت رسالهای به نام «لغو نظریههای مکاتب گذشته و معاصر از پریمیتیو تا سوررآلیسم» به مجامع فرهنگی و روزنامهها ارائه کرد و در آن، پس از تاریخچه فشردهای که از مکاتب هنری غرب میدهد تمامی این مکاتب را برای هدف اصلی نقاشی نارسا شمرده و غالب آنها را قالبی برای عرضه چیزهایی جز نقاشی میداند. با این رساله او تلاش میکند به تعریف نقاشی مجرد و انتزاعی نزدیک شود و به جوهره نقاشی مدرن که پیراستن آن از زاویه ادبی، تاریخی، اجتماعی و امثال آن برای رسیدن به کارکرد مستقل رنگ، خط، نور و کمپوزیسیونهای خلاقه ضروری است برسد. این نگاه او بسیار وابسته به تحولاتی بود که در غرب و به واسطه افرادی همچون «پیکاسو» در حال وقوع بود. نوعی نگاه هنر برای هنر به نقاشی با درک تغییر خواستهها و فکر بشر و تاثیر آن در فضای نقاشانه. اما این نکته همان پاشنه آشیلی بود که ضیاءپور، خروس جنگی و پیروان فکری او را دچار آسیب کرد. اگر چه او در ادامه تفکر مدرنیزاسیون در ایران میخواست هنر ایران را به نوعی با زبان روز جهان همراه کند اما این اقدام از این بینش خالی بود که آیا زمینههای اجتماعی و فرهنگی چنین تغییری در ایران وجود دارد یا خیر؟ اگر در غرب این تحولات رخ میداد سبقهای تاریخی مکتبی داشت و از طرف دیگر غرب دو جنگ جهانی را پشت سر گذاشته بود و از لحاظ موقعیت سیاسی و فرهنگی هیچ نسبتی با ایران نداشت. برای همین بود که این شکل از پرداخت به هنر در ایران خیلی سخت و دیر و حتی بنابر اسنادی به شکل دستوری جا باز کرد. ضیاءپور در زمانهای میخواست به یکباره ذائقه هنری ایرانیها را تغییر دهد که مردم هنوز به تماشای مینیاتور و درباریان به نقاشیهای رئالیستی کمالالملکی علاقه داشتند. در آن دوران که تودهایها میگفتند نقاشی باید برای همه قابل درک باشد که حتی پرتقال فروش هم آن را بفهمد، مینیاتوریستها به طور کلی با هنر نو مخالفت میکردند و رئالیستها تحت حمایت اشراف بودند و میگفتند باید کارهای رئالیستی کشید.
ردپای همیشگی ضیاءپور و خروسجنگی بر هنر تجسمی ایران
با همه این اختلافنظرها، در همان دو سال نخست فعالیت خروس جنگی افرادی چون بهمن محصص و سهراب سپهری که بعدتر خودشان از جمله سرآمدان نقاشی مدرن در ایران بودند، زیر نظر ضیاءپور پرورش یافتند. البته این همکاری زمانی آغاز شد که مجله خروس جنگی توقیف و سپس مجله «کویر» روی کار آمد که این مجله هم بار دیگر توقیف شد و سرانجام مجله «پنجه خروس» بیرون آمد که آغاز کار محصص و سپهری با خروس جنگی بود. این طیف به دلایلی با ورود تفکر انتزاعی در نقاشی در سالهای بعد از این منجر به ظهور یک نوع خاص و ویژه از نقاشی در ایران شد که در «تالار قندریز» و «مکتب سقاخانه» بروز کرد و شیوهای در هنرهای تجسمی را پدید آورد که میخواست فارغ از موضوع و پرداخت موضوعی، هنر تجسمی را خلق کند. دیدگاهی که اگر چه باز به شکل توریستی و یکدفعهای وارد ایران شد اما تا همین امروز هنر معاصر ایران را تحتالشعاع قدرت خود قرار داده و همچنان تاثیرگذار است.
دیدگاه تان را بنویسید