در باب نامگذاری یک روز ملی و حاشیههای آن؛
اتحاد یا افتراق؟
لیلا موسیزاده
اهالی موسیقی حالا در این گیرودار نه ماه بیکاری و دور بودن از اجرای زنده و فعالیتهای آموزشی به علت شیوع گسترده بیماری کرونا مجبور به ورود در ماجرایی ناخواسته شدهاند.
گمان مبرید که موزیسینها در این اوضاع که با بیشترین مشکلات معیشتی و حیاتی مواجه شدهاند و همچنان با آن دستبهگریباناند در ماجرایی برای بهبود شرایط کاری و معیشتی خویش متناسب با اولویت زندگی و امرار معاش وارد شدهاند که بس بیراه است چراکه انتخابی در میان نبوده است بلکه بار دیگر آنها در مسیری رانده شدهاند که میدان قدرتنمایی دیگران است.
از 19مهرماه هنگام خاکسپاری استاد شجریان که مدیرعامل خانه موسیقی اعلام کرد میخواهد تا به احترام رئیس شورای عالی خانه موسیقی، استاد شجریان، و در راستای ادای دین خانه موسیقی به ایشان روز ملی موسیقی را همزمان با زادروز این استاد فقید آواز درخواست کند؛ تا امروز به این دلیل که اساتید بنام موسیقی همین درخواست را برای درج روز 4 آذر مصادف با زادروز فارابی دانشمند و موسیقیدان پس از اسلام مطرح کرده بودند؛ در میان خانواده بزرگ موسیقی کشمکشهای لفظی و تنش جاری است. پس از اعلام اولیه درخواست روز ملی موسیقی از جانب موسسه فرهنگی هنری خانه موسیقی برای زادروز استاد شجریان و تأکید چندباره اعضای آن در این خصوص، صاحب این قلم در مطلبی که به تاریخ 25 آبان ماه در همین صفحه منتشر شد بهخوبی مشخص ساخت که در دهه 80 و پیشازاین درخواست، خانه موسیقی روز ملی موسیقی را به مناسبت زادروز فارابی درخواست کرده بود. پسازاین تذکر و یادآوری بهموقع در اقدامی قابلتوجه، اساتید برجسته دانشگاه همچون ساسان فاطمی و داریوش طلایی، به همراه اساتید برجسته آواز، عبدالوهاب شهیدی، رامبد صدیف و شهرام ناظری و دیگر اساتید پیشکسوت موسیقی همچون مجید کیانی، بیژن کامکار، ملیحه سعیدی، سوسن اصلانی(دهلوی)، محمدعلی کیانینژاد، جلیل عندلیبی، محمود فرهمند، مجید انتظامی، کیوان ساکت، نجمه تجدد، اردشیر کامکار و هوشنگ جاوید به همراه دیگر موزیسینها که جمعاً به 30 نفر رسیدهاند و همچنان نامهشان را برای امضا در دسترس قرار دادهاند و تعداد امضاهای آن در حال افزایش است نامهای به رئیس شورای فرهنگ عمومی، وزیر ارشاد نوشتند و در ضرورت نامگذاری روز ملی موسیقی به تاریخ زادروز فارابی تأکید کردند.
ادله آنان در این نامه برای مناسب بودن نام فارابی برای این روز؛ ارج به موسیقیدانانی است که در تاریخ پرفرازونشیب این سرزمین بهتنهایی در برابر موج ناملایمات ایستادگی کرده، فرهنگ و هنر خنیاگری ایران را از خطر تخریب و نابودی، رهایی بخشیدند. چراکه به گفته کارشناسان تاریخ موسیقی، «فارابی» بزرگترین موسیقیدان ایرانی پس از اسلام است و اثر او به نام «موسیقی کبیر» بزرگترین اثری است که درباره موسیقی چه عملی و چه نظری و فلسفه موسیقی و چگونگی پیدایی آن و نیز صوت و آهنگ و شعر و وزن، همچنین پردهبندی و ساخت ساز و اختراع سازی بنام شاهرود (که گستره آوای آن با پیانوی امروزی اروپا برابری داشت)، نوشته شده که راهگشای بسیاری از موسیقیدانان ایران و جهان بوده است، ضمن آنکه با این کار میتوان مقدمهای فراهم آورد تا هیچ کشوری نتواند با استفاده از اسناد جعلی به مفاخر ایران دستاندازی کرده، آنان را به نام میراث خود به ثبت جهانی برساند.
از این منظر و نگاه درخواست اهالی فرهیخته و اساتید برجسته و پیشکسوت موسیقی کاری بجاست و میتواند عامل اتحاد بیشازپیش جامعه موسیقی از هر ژانری شود، چراکه جایگاه فارابی در ایران پس از اسلام آنقدر والاست که گاهی با جایگاه فردوسی بزرگ در ادبیات یکسان پنداشته میشود. افزون بر اینکه تنها دارای یک گرایش در هنر موسیقی نیست و طیف وسیعی از هنرمندان، پژوهشگران، آهنگسازان، سازندگان، خنیاگران و نوازندگان حوزه موسیقی را در ادامه راه خود دربرمیگیرد و همه آنها فارابی را به چشم استاد بلامنازع مینگرند چراکه این دانشمند بزرگ دیگر بعد از هزار سال که در تاریخ موسیقی کشور ما بهحق یگانه بوده اکنون نیز تخفیفپذیر نیست و نمیتوان در جایگاه او و یا اخلاق و رفتارهایش شک و شبهه کرد و یا به پایمالسازی حقوق مادی و معنوی او را گره زد.
ازاینرو این پیشنهاد محرک اتحاد است برعکس پیشنهاد مطروحه از جانب خانه موسیقی که عامل نارضایتی در بین اهالی موسیقی شده است. بر کسی پوشیده نیست که شجریان در زمان حیاتش نیز مخالفانی داشت و هنوز نیز دارد که بر مسائلی پای میفشرند که نمیتوان با آنها وحدت ایجاد کرد. درنتیجه پیشنهاد مطروحه خانه بیشتر افتراقآور است تا وحدتبخش. ضمن اینکه اگر سنجیده عمل میشد جلو امکان مطرحشدن بسیاری از سخنان مخالفان استاد شجریان گرفته میشد؛ اما با شیوه طرح این مساله عملاً حرمت عزیز تازه درگذشته نیز از جانب خانه موسیقی و متولی آن شکسته شده است.
اما اصل مناقشه به طرح روز ملی موسیقی بازمیگردد که بسیاری آن را یک شوخی با اهالی موسیقی میدانند چراکه بر این باورند درجایی که به موسیقی و موسیقیدان و نوازنده و خواننده در طول چهار دهه گذشته بهایی داده نشده است چگونه میتوان روزی برای ارج نهادن به هنر موسیقی تعیین کرد؟
برخی نیز به درست میگویند که هنوز وضعیت موسیقی چهار دهه و اندی است که مبهم است و در این وضعیت مبهم چنین درخواستی و افتادن در چنین کشمکشهایی بین طرفداران فارابی و شجریان تنها یک غائله سرگرمکننده است و راه بهجایی نمیبرد. تنها عمر و وقت را تلف میکند و زمینههای دلخوشی سیاستمداران میدان را فراهم میآورد تا همچنان صنف موسیقی گمراه در طرح خواستههای بحقش باشد. آنها برای تکمیل استدلال خود این ضربالمثل را به کار میبرند که خانه از پایبست ویران است خواجه در بند نقش ایوان است.
اما عدهای میگویند همیشه در این وضعیتهای مبهم و بیخبری یا حال منفعلانه اهالی موسیقی مواردی قانونی شده است که خوشایند موزیسینها نیست. آنها نیز به عدم واکنش بهموقع دولت ایران و موزیسینها در بیآگاهی به ثبت ساز تار توسط کشور آذربایجان اشاره میکنند که در بیخبری متولیان فرهنگ و هنر انجام شده است.
ضمن اینکه مورد استناد آنها این است که در تقویم کشورمان روزهای معلم، دانشجو، کارگر و امثالهم را داریم که شاید آنها هم در وضعیت خوبی نباشند اما بههرحال روز خاص تقویمی برای آنها هم تصویبشده و بهتر است موزیسینها هم مراقب باشند تا هرچند روزگارشان مناسب نیست و وضعیت موسیقی مبهم است؛ اما روزی مخالف خواستهشان به نام موسیقی تصویب نشود که تغییر آن ممکن نیست. هوشیاری بهتر از منفعل بودن است.
بااینحال بسیاری دیگر با ادله پایین کشیدن زنان نوازنده از صحنههای موسیقی و حذف نیمی از جامعه موسیقی از خوانندگی که شامل زنان میشود را در تضاد با مفهوم تعریف روز ملی موسیقی و در تقابل با یک خواسته ملی میدانند چراکه زنان در بخشهایی که گفته شد جایی ندارند و تنها در صورتی روز ملی موسیقی ممکن است که یک روز ملی مردانه برای موسیقی خواستار باشیم. حال باید دید شورای فرهنگ عمومی و شخص محترم وزیر فرهنگ و هنر به پاسداشت هنر موسیقی با تصویب یک روز برای آن موافقت میکند و یا آن را در شرایط فعلی بدون توجیه تشخیص میدهد. باید دید چنانچه وزیر ارشاد با روز ملی موسیقی موافق است فارابی را بر شجریان ترجیح میدهد یا برعکس به محافظهکاری استراتژیک آشکار تن میدهد؟
دیدگاه تان را بنویسید