نگاهی به ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی و نقش سفر در شیوع آن
تاریخ را تکرار نکنیم!
۱۰۲ سال پیش، درست پس از پایان جنگ جهانی اول که جان ۲۰ میلیون نفر را گرفته بود، دنیا درگیر جنگ دیگری شد. اینبار اما جبهه جنگ به وسعت تمام کره زمین بود و دشمن بیماری ناشناختهای که یک سوم مردم جهان را مبتلا کرده بود. بیماری ای که بی شباهت با معضل امروزی جهان؛ کرونا نیست... همانطور که این روزها ویروس کرونا زندگی مردم در سرتاسر جهان را تغییر میدهد و تمامی سفرهای هوایی و زمینی نیز مختل شدهاند، در سال ۱۹۱۸، آنفلوآنزای اسپانیایی در سراسر جهان گسترش یافت و جان میلیونها نفر را گرفت و زندگی روزمره و الگوهای سفر مردم را از همه گوشههای کره زمین تغییر داد.
پگاه دهدار ، راهنمای گردشگری
در سال 1918، موجی از آنفلوآنزا به نام آنفلوآنزای اسپانیایی بیماری همهگیری در جهان به وجود آورد که به سرعت شیوع پیدا میکرد و همه را میکشت. افراد پیر، جوان، بیمار و سالم همگی به این بیماری مبتلا میشدند و دست کم 10 درصد از بیماران جان خود را از دست میدادند.
آمار مرگ و میر ناشی از این بیماری متغیر است ولی باورها براین است که یک سوم از جمعیت دنیا مبتلا شدند و دست کم پنجاه میلیون نفر جان خود را از دست دادند به طوری که آنفلوآنزای اسپانیایی به مرگبارترین بیماری مسری عصر مدرن تبدیل شد.
علائم آنفلوآنزا چه بود؟
از جمله علائم اولیه بیماری سردرد و خستگی به همراه سرفههای خشک و کوتاه، از دست دادن اشتها، مشکل گوارشی و بعد در روز دوم عرق کردن بیش از اندازه بود. سپس بیماری به روی اندام تنفسی تاثیر میگذاشت و ممکن بود تبدیل به ذاتالریه شود. اغلب ذاتالریه یا سایر عوارض تنفسی ناشی از آنفلوآنزا علت اصلی بروز مرگ بود. به همین دلیل تعیین آمار دقیق مرگ و میر براثر آنفلوآنزا دشوار است زیرا علت مربوط به فوت بیمار اغلب چیزی غیر از آنفلوآنزا بود.
نام «آنفلوآنزای اسپانیایی» از کجا آمد؟
این بیماری در سه فاز، «موج اول» و «موج دوم» و «موج سوم» اتفاق افتاد. «موج اول» همهگیری که در نیمه اول ۱۹۱۸ (زمستان ۱۲۹۶ و بهار ۱۲۹۷) اتفاق افتاد، شدت زیادی نداشت. اما «موج دوم» و مرگبار آنفلوآنزای اسپانیایی به خاطر ویروس جهشیافتهای بود که از طریق جابهجایی نیروهای نظامی شیوع یافت. وقتی آنفلوآنزای اسپانیایی برای نخستین بار در نخستین روزهای ماه مارس ۱۹۱۸ رویت شد، تمام نشانههای آنفلوآنزای فصلی را در خود داشت. یکی از نخستین موارد تایید شده، آلبرت گیچل، آشپز ارتش آمریکا در کمپ فانستون کانزاس بود که با تب ۴۰ درجه به بیمارستان رفت، تا پایان همان ماه، ۱۱۰۰ سرباز روانه بیمارستان شده بودند و ۳۸ نفر هم به خاطر ذاتالریه جان خود را از دست دادند. همینطور که ارتش ایالات متحده به تلاشهای جنگی خود در اروپا ادامه میداد، آنفلوآنزای اسپانیایی را هم با خود در جهان پخش میکرد. اسپانیا در جریان جنگ جهانی اول بیطرف بود و برخلاف همسایههای اروپاییاش، در دوران جنگ، رسانهها را مجبور به سانسور اطلاعات نمیکرد. در فرانسه، انگلیس و ایالات متحده، روزنامهها حق نداشتند درباره خبرهایی بنویسند که به تلاشهای این سه کشور در جریان جنگ آسیب میزد، خصوصا این خبر که ویروسی مرگبار به جان سربازان ارتش افتاده است.
چند نفر جان خود را
از دست دادند؟
این ویروس 500 میلیون از افراد سراسر دنیا را تحتتاثیر قرار داده است. در آن زمان، این تعداد یک سوم از جمعیت جهان را تشکیل میداد. 50 میلیون نفر در اثر این ویروس جان خود را از دست دادند، ولی گفته میشود رقم واقعی از این هم بالاتر است.
آن قدر جنازه روی هم تلنبار شد که قبرستانها اشباع شدند و خانوادهها مجبور بودند خود برای بستگانشان قبر بکنند. مرگ کشاورزان به روی دروی محصولات آخر تابستان تاثیر گذاشت. کمبود نیرو و منابع در بریتانیا نیز سایر خدمات، ازجمله جمعآوری زباله، را تحت فشار قرار داد.
بیماری به آسیا، آفریقا، آمریکای جنوبی و اقیانوس آرام جنوبی هم رسید. در هند، از هر 1000 نفر 50 نفر جان خود را از دست میدادند که آمار شوکهکنندهای است.
در ایران
جنگ جهانی اول تلخترین و مرگبارترین حادثه برای مردم ایران در طول تاریخ معاصر است. ایران اگرچه در این جنگ بیطرف بود، اما بیشترین صدمات را از نیروهای نظامی خارجی درگیر در جنگ دریافت کرد.
بزرگترین خسارتی که به ایران وارد شد، کشته شدن و نسلکشی حدود 40 درصد از مردم ایران تحت عنوان «قحطی بزرگ» بود.
نیروهای متخاصم انگلیسی و روسی از شمال و جنوب وارد ایران شدند و با توجه به نیاز این قوا به غذا و آذوقه، تمام غلات و نیازهای خوراکی مردم ایران توسط نیروهای انگلیسی جمعآوری شد، به همین دلیل بین 25 تا 40 درصد مردم ایران بهدلیل گرسنگی، سوءتغذیه و بیماریهای ناشی از آن کشته شدند.
اما قحطی پایان ماجرا نبود و در پایان جنگ جهانی اول بیماری واگیرداری با نام ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی که مردم آن را زکام فرنگی نام نهاده بودند در کشور شیوع پیدا کرد. این بیماری را سربازان نیروهای متجاوز وارد کشور کردند و به دامن مردم ایران انداختند.
ویروس آنفلوآنزای اسپانیایی نیز جان بسیاری از مردم ایران را گرفت و بنا بر برخی نوشتهها بین 10 تا 25 درصد مردم ایران یعنی 900 هزار تا دو و نیم میلیون نفر بهدلیل شیوع این ویروس به کام مرگ فرورفتند. آنفلوآنزای اسپانیایی که ویروسی همهگیر در جهان بود، بهنسبت دیگر کشورها، تلفات بسیاری از ایران گرفت.
در شیراز در مدت یک ماه، یک پنجم مردم شهر کشته شدند. محمدعلی جمالزاده، نویسنده معروف ایرانی در مورد ابعاد این فاجعه در شیراز نوشته است: «هیچ غذایی پیدا نمیشد، مردم مجبور بودند هرچه را که میتوانستند بجوند، بخورند، شیء یا حیوان. بهزودی گربه و سگ و کلاغ را نمیشد یافت. حتی موشها نسلشان برافتاده بود. برگ، علف و ریشه گیاه را مانند نان و گوشت معامله میکردند. در هر گوشه و کنار اجساد مردگان بیکسوکار پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند. گاهگاه اجساد را جمع کرده و با گاریها رها کرده و به بیرون شهر میبردند تا در چالههایی ریخته و رویشان خاک بریزند. بازارها و دکانها خالی و تعطیل بودند و هیچ پزشک و پرستار و کادر درمانی پیدا نمیشد.»
آنفلوآنزای اسپانیایی همچنین با وزش بادی بهیکباره وارد تهران شد و چهره شهر را تیرهوتار کرد. عینالسلطنه نوشته است: «روز 18 ذیحجه [1336ق. برابر با اول مهر 1297] باد و طوفانی به شهر طهران رسید که بعد از آن روز بدون اغراق از صد نفر انسان ساکن طهران 90 نفر مبتلا به تب و ناخوشی شده و چنان شده است که بازارها [و] دکاکین بسته شد. عموم مدارس تعطیل کردند. در تمام ادارات بیش از یک ثلث اعضا حاضر نمیشود. در هر خانه رویهم رویهم مریض ریخته است که کسی نیست پرستاری مرضا را بنماید. هیچ کس همچو واقعه را بهیاد نداشت و این مرض با سینهدرد است، سه شب یا دو شب با سردرد و سرگیجه»...
در جریان جنگ جهانی اول، نیروهای انگلیسی، روسی و عثمانی از چهار مسیر و در چهار مرحله این ویروس را وارد کشور کردند.
روسها از شمالشرق و شمالغرب کشور، این ویروس را وارد ایران کردند که البته همهگیری آن محدود و کوچک بود. نیروهای امپراتوری روسیه این ویروس را از نیروهای آمریکایی گرفته بودند و در شهرها و روستاهای مشهد و بندرانزلی شیوع پیدا کرد.
نیروهای عثمانی نیز از غرب کشور و از طریق جنگزدگان آشوری و ارمنی ویروس را وارد ایران کردند. اما موج اصلی و بزرگ این بیماری توسط نیروهای انگلیسی و نیروهای نظامی هندی وابسته به انگلیس از جنوب کشور وارد ایران شد و شهرهای جنوبی ایران از جمله بندرعباس، بوشهر و شیراز آلوده شد که روایت آنچه بر شیراز گذشت بیان شد. هندیهای بسیاری نیز بر اثر ابتلا به این بیماری در ایران کشته شدند.
عوامل اصلی در همهگیر شدن آنفلوآنزای اسپانیایی درجهان
عدم قرنطینه شهرها: شیوع سریع آنفلوآنزای اسپانیایی در پاییز ۱۹۱۸ عمدتا تقصیر مقامات سلامت عمومی بود که حاضر به قرنطینه در دوران جنگ نبودند. در بریتانیا برای مثال، یک مقام دولتی به نام «آرتور نیوزهلم» به خوبی میدانست که اعمال محدودیت بر رفت و آمد شهروندان بهترین راه برای مقابله با شیوع این بیماری وحشتناک است. اما او حاضر نبود با در خانه نگه داشتن کارگران کارخانهها و مردم، تلاشهای بریتانیا در جنگ را به خطر بیندازد.
کمبود ابزار و دانش کم در علم پزشکی: یکی از اصلیترین دلایل مرگ و میر بسیار بالا در زمان شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی طی سال ۱۹۱۸ این بود که محققان هنوز به ابزارهای لازم برای توسعه یک واکسن برای این ویروس دسترسی نداشتند. مایکروسکوپهای آن زمان تا دهه ۱۹۳۰ اصلا قادر به دیدن ویروسهایی تا این حد کوچک نبودند.
امکان حمل و نقل سریع: در سال ۱۹۱۸ حمل و نقل تا حد زیادی مدرن شده بود و به همین واسطه سربازان، ملوانان و شهروندان به راحتی میتوانستند به نقاط مختلف جهان سفر کنند. این جا به جایی منجر شد که ویروس در مدت زمان کوتاهی در نقاط مختلف جهان منتشر شود.
سفر: سفر در دهه ۱۹۱۰ بسیار متفاوت بود. حمل و نقل هوایی در مراحل ابتدایی بود و به مراتب کمتر از زندگی امروزی رایج شده بود. نبود هواپیماهای پرشمار نیز باعث میشد وضعیت انتقال بیماری از طریق مسافران خطوط هوایی نسبت به امروز بسیار محدودتر باشد.
با وجود همه محدودیتها مثل محدودیتهای سفرهای هوایی، آنفلوآنزای اسپانیایی را میتوان «به عنوان اولین بیماری همهگیر مدرن» توصیف کرد که نه از طریق سفرهای هوایی، بلکه از طریق خطوط راه آهن در سراسر جهان پخش میشده است.
شیوع بیماری از سال 1918، یعنی طی ماههای آخر جنگ جهانی اول آغاز شد و مورخین امروزه معتقدند شاید جنگ تاحدی در شیوع ویروس سهم داشته است. سربازان جبهه غربی که در تنگنا، خاک و خل و رطوبت زندگی میکردند، بیمار شدند. علت اصلی و مستقیم این امر پایین آمدن سیستم ایمنی بدن سربازان به خاطر سوءتغذیه بود. بیماری آنها که به آن «la grippe» به معنی (آنفلوآنزا) گفته میشد، مسری بود و بین لشکریان شیوع پیدا کرد. ظرف مدت سه روز پس از بیماری، بسیاری از سربازان بهتر میشدند ولی همه زنده نمیماندند.
در تابستان 1918، همزمان با برگشتن گردان به خانه برای مرخصی، ویروس ناشناخته را که باعث بیماری آنها شده بود با خود به خانه و شهر برگرداندند. ویروس در شهر و روستاهای کشور محل سکونت سربازان گسترش پیدا کرد. روند بهبود بسیاری از افراد مبتلا، چه سرباز و چه شهروند، سریع نبود. تاثیر ویروس بر جوانان بین 20 و 30 سال که قبلا سالم بودند، بیشتر بود.
واکنش جهانی نسبت به شیوع آنفلوآنزای اسپانیایی، روند منسجمی نبود و حتی در هر کشور، شهرها نیز برای کنترل بیماری رویکردهای بسیار متفاوتی گرفتند. اما هنگامی که شیوع آن به اوج خود رسید، اجماع عمومی این بود که مردم باید از شلوغی اجتناب کنند، تماس با افراد دیگر را محدود کرده و از سفرهای درونشهری غیر ضروری خودداری کنند. به عنوان مثال، در نیویورک، ساعت کاری به منظور کاهش ازدحام وسایل نقلیه عمومی تغییر یافت.
برخی مکانها مرزهای خود را به طور کلی بسته و دسترسی به اجتماع خود را محدود کرده و همچنین مدارس و مکانهای عبادت را نیز تعطیل کردند.تا اواخر دهه ۱۹۲۰ و در اواخر دهه ۱۹۳۰، حمل و نقل هوایی تجاری شروع به شکوفایی کرد و خدمات منظم مسافرتی برقرار شد. خدمات اولیه ایالات متحده شامل مسیر حمل و نقل هوایی بین قارهای بین نیویورک و لس آنجلس بود که در سال ۱۹۲۹ راهاندازی شد. خطوط هوایی انگلیس مانند Imperial Airways نیز در این مدت فعالیت داشتند و به مقصدهایی از جمله شمال اروپا و آفریقای جنوبی خدمت میکردند. درواقع در اواخر شیوع این بیماری صنعت هوایی پیشرفتی محسوس کرد.
در حالی که تعداد معدودی از مردم قادر به پرواز بودند، سفر دریایی روشی پرطرفدار برای پوشش دادن مسافتهای طولانی بود. شاید به همین دلیل بود که آنفلوآنزای اسپانیا عمدتاً بین کشورها از طریق کشتیها راه خود را پیدا کرده بود.
زمانی که آنفلوآنزای اسپانیایی شیوع پیدا کرد هنوز سفر هوایی رواجی نداشت و مناطقی در دنیا از این بیماری جان سالم به در بردند. آنفلوآنزای اسپانیایی با راهآهن و قطار مسافربری شیوع پیدا میکرد و رسیدن ویروس به بعضی مناطق ماهها و سالها طول کشید.
بعضی مناطق هم با استفاده از روشهای ابتدایی که هنوز پس از صد سال استفاده میشوند توانستند از شیوع این بیماری جلوگیری کنند. یکی از محلههای خلیج بریستول آلاسکا تقریبا بدون هیچ آسیبی از آنفلوآنزای اسپانیایی در امان ماند. آنها مدارس و اماکن عمومی و راههایی که شهرهای دیگر را به این منطقه وصل میکرد، بستند. برای جلوگیری از شیوع کرونای ۲۰۱۹ این روش ابتدایی یعنی ممنوعیت مسافرت در جاهایی مثل استان هوبی چین و شمال ایتالیا استفاده شد.
نتیجهگیری
مطالعه تاریخ صرفا برای آگاهی و شناخت از گذشتگان نیست، در طول تاریخ، کشورها و ملتها به دفعات با مسائل مشابه روبهرو شدهاند، بررسی هرکدام از این موارد میتواند به شکلگیری انتظارات صحیح کمک کند. گسترش ویروس کرونا هم پدیده نوظهوری است، اما گسترش و خطر همهگیری یک ویروس جدید بههیچعنوان اتفاق تازهای نیست! بهتر است با نگاه دقیق به اشتباهات انسانی گذشتگان، تاریخ را دوباره تکرار نکنیم!
دیدگاه تان را بنویسید