مشهدالرضا شهر شعر و دین و تاریخ ( بخش نخست)
به سراغ حکیم سخن میرویم
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
بالاخره بعد از سالها فرصتی پیش آمد تا به مشهد برویم و کمی دل را آرام کنیم در کنار پنجره فولاد. پارسال چند روز تعطیل را غنیمت شمردیم تا از خراسان رضوی به خصوص مشهد بازدید کنیم. اغلب گردشگران مشهد را زائران تشکیل میدهند و البته تعدادی هم مانند ما به سراغ جاذبههای دیگر این شهر زیارتی نیز میروند. صبح زود به راه افتادیم، صبحانه را در پارکی در سمنان خوردیم، نهار شاهرود بودیم و در نهایت عصر همان روز به مشهد رسیدیم. با کمک نقشه به سمت اقامتگاه رفتیم و پس از جا به جا کردن وسایل و خوردن یک چای داغ در چشم بر هم زدنی خوابمان برد. صبح بعد از صبحانه اولین جایی که رفتیم حرم امام رضا بود. به خاطر دارم که اوایل پاییز بود و هوا ابری. کمی در صحن حرم نشستیم و به زیارت مشغول شدیم. پس از آرام گرفتن و درد و دل کردن، از حرم خارج شدیم و تصمیم گرفتیم نهار را در کوهسنگی بخوریم. کوهسنگی و یا به عبارتی کوسنگی یکی از قدیمیترین و مشهورترین مکانهای گردشگری مشهد است که به دلیل وجود دو کوه سنگی مشرف به شهر به این نام خوانده میشود. قدمت کوسنگی تا جایی است که گفته میشود شاه عباس در ۱۶ سالگی در همین مکان تاج شاهی به سر نهاده است. بعد از نهار و قدم زدن در کوسنگی به سراغ یکی دیگر از جاذبههای تاریخی مشهد رفتیم: آرامگاه نادر شاه افشار. پس به سمت چهارراه شهدا که مجموعه باغ موزه نادری و آرامگاه نادرشاه افشار در آنجا قرار دارد رفتیم.
این مجموعه دارای دو سالن موزه است که آثار جنگی و غیرجنگی مربوط به حکومت افشاریان را به نمایش میگذارد. معروفترین شیء این مجموعه که در ذهن بیننده باقی میماند، مجسمه نادرشاه است که بر ستونی قرار گرفته است. از موزه نادری بیرون آمدیم و غروب آن روز را به شهرگردی گذراندیم. فردای آن روز بعد از صرف صبحانه عازم طوس شدیم: شهر شاعر شیرین سخن ایران زمین، حکیم فردوسی. به آرامگاه سفید فردوسی رسیدیم و با گفتن « به نام خداوند جان و خرد ... کزین برتر اندیشه برنگذرد» وارد محوطه آرامگاه شدیم. باغی بزرگ و محوطهای سرسبز که مقبره سفید و بزرگ و استوار حکیم فردوسی در میان باغ خودنمایی میکرد. وارد ساختمان آرامگاه شدیم که به موزه فردوسی تبدیل شده است. دور تا دور دیوارهایش داستانهای شاهنامه نقش بستهاند و سکوتی عجیب در فضای آرامگاه حکمفرماست. نزدیک به یک ساعت در کنار کسی ماندیم که به گفته خودش 30 سال برای زنده نگه داشتن زبانمان تلاش کرده است و شاید اگر هر روز هم روز گرامیداشت فردوسی نام بگیرد باز هم برای مردی چنین بزرگ کم باشد.
بعد از آرامگاه فردوسی به سمت کلات نادری رفتیم. کلات نادر یا همان کلات، شهری است که در شمال شرقی مشهد واقع شده است و در زمان نادرشاه به عنوان پایگاهی نظامی و دژی نفودناپذیر برای او اهمیت داشته است. او پس از فتح هند دستور ساخت عمارتی را در کلات نادر داد که هماکنون به عمارت خورشید یا کاخ خورشید مشهور است. به راستی که معماری این بنا بیشباهت به خورشید نیست اما کاخ خورشید در آنسوی کوههای خراسان غریب افتاده است. بعد از کاخ خورشید به سمت آبشار قره سو رفتیم. آبشارهای هشتگانه قره سو که در منطقهای ییلاقی و خوش آب و هوا در بالا دست کلات نادری واقع شدهاند. هفته آینده ادامه سفرنامه مشهد و آنچه در آبشار هیجانانگیز قرهسو گذشت را پی میگیریم.
دیدگاه تان را بنویسید