سودای سلبریتی شدن آوازخوان نوجوان نواحی
لیلا موسیزاده
شهرت، سودای اغلب کسانی است که پا به عرصه هنر و خاصه موسیقی میگذارند آنهم در دورانی که یک اثر قابلیت نشر میلیاردی در دقیقه و دیده شدن جهانی را در دنیای وب داراست. ازاینرو فرقی ندارد یک نوجوان کمبضاعت تربتجامی این خواسته را داشته باشد یا یک موزیسین پایتختنشین از طبقه مرفه اجتماعی، اما آنچه مهم است شیوهای است که برای شهرت از جنس موسیقی انتظار میرود.
چند سال پیش در جشنواره موسیقی جوان همان سالی که برای اولین بار به همت دکتر هومان اسعدی و همکاری محمدرضا درویشی بخش موسیقی نواحی به جشنواره افزوده شد، کودک خراسانی خردسالی که با کمک پدر و مادر روی صندلی نشست و آواز خواند موردحمایت و تشویق داوران و دبیر واقع شد، هرچند این آواز آنچنان ژوست و شنیدنی نبود اما با توجه به سن کم شرکتکننده و ضرورت تشویق همت او برای حضور در جشنواره و خریدن زحمت دوری راه از تربتجام تا تهران و ادب میهمانداری و احترام به خاندان بزرگ موسیقی تربتجام، نورمحمد درپور، حکم میکرد که از این کودک که نوه استاد نورمحمد درپور بود قدردانی شود. تا اکنونکه بعد از مرگ بزرگان تربتجام ازجمله نورمحمد درپور، در ادامه و حیات موسیقی مقامی آن خطه شک و شبهه وارد ساخته بود کورسوی امیدی به خاموشی نگراید و با دستهای حمایتگر جشنواره جوان و تحسین اساتید بزرگ موسیقی نواحی وظیفهای بر دوش خانواده درپور گذاشته شود که ادامهدهنده راه آن استاد بزرگ باشند و حیات موسیقی تربتجام را دوباره موجب شوند. نگاهی شایسته که از اساتید موسیقی نواحی و اتنوموزیکولگهای دانشگاه در هیات ژوری جز این انتظار نمیرفت. باری، دفعه اول اینگونه سپری شد، دورههای بعدی نیز این کودک دوباره شرکت کرد و باز هم در برابر شرکتکنندگان شاخه آواز تربتجام در گروه سنی الف به لحاظ صغر سنی موردحمایت واقع شد و ازآنجاییکه اصولاً شرکتکنندگان این گروه رقابتی انگشتشمار بودند چند باری باز هم حمایت و تشویق درپور ادامه یافت درحالیکه ایرادات آوازی و نواختن نوازنده جواب آواز همراه او بر همگان عیان بود. ازاینرو تنها نگاه حمایتی جشنواره شاملش بود تا تلاش خود را بهتر کند و راه درست را زودتر بیابد. اما در یکی دو سال گذشته مساله جایزه گرفتنهای مبین درپور به شکل یک معضل جدی خود را نشان داده است و آن هم توقعی است که در خانواده برای شهرت بیشتر به سبب این جایزهها شکلگرفته. بدین گونه که پس از به وجود آمدن برنامههای تلویزیونی ستارهسازی همچون عصر جدید در صداوسیما، که کپیبرداری ضعیفی از نمونههای خارجی است، پدر این نوجوان کم سن و سال بارها اعلام کرده است که مبین بهاندازه کافی دیده نشده است و یا نمیشود! سخنی که همگان را بهنوعی حیرتزده ساخته است.
آنچه مسلم است پدر او انتظار دارد تا نوجوانش همچون ستارهای مشهور باشد (و شاید او را چنین میداند) بدون اینکه مراتب آن را در هنرش طی کرده باشد و این ستاره شدن را در عمق یافتن هنر بجوید. که این شیوه تفکر معضلی آسیبرسان از جانب خود او بر آینده نوجوانش است. خواستهای که مانع فراگیری و عمق گرفتن آواز در درپور کوچک خواهد شد و او را اسیر دیده شدن و تحسین کردنها خواهد کرد. مسائلی که در پنجاه سال پیش راه به کاباره داشت و حالا کیچهایی همانند همای را پرورانده است.
هرچند ازنظر هنر و مهارت آواز درپور کوچک در پلههای ابتدایی راه قرار دارد اما گویا پدرش از این پلکان طولانی طی مدارج و هنرآموزی خبر ندارد و تنها از گرفتن جایزه حمایتی که حالا مخرب نوجوان او شده است تنها مشهور شدن را میخواهد و در این راستا تلاش میکند بیآنکه به هنر فرزندش عمق ببخشد.
روزگاری این معضل پس از به روی سن بردن اغلب هنرمندان نواحی بهدرستی برای آنان تشخیص داده و رصد شده بود. همان معضلی که اگر در آن روزگار بدان وقعی نهاده میشد که بهدرستی هشداری بود درباره جاری ساختن مختصات زندگی شهری برای روستاییان حالا این پرسش برای بخش نواحی جشنواره موسیقی جوان نیز مصداقی چون درپور پیدا نمیکرد که اینگونه زنگهای خطر انحراف از اصل حمایتی را به صدا دربیاورد که چرا مناسبات شهری را بر موسیقی درون روستاها جاری میسازید؟ و با معیارها، مختصات، آداب و مظروف شهری به موسیقی نواحی میپردازید؟
دیدگاه تان را بنویسید