دز: شکوه همنشینی رود و صخره
هیجانی تکرار نشدنی در چم سبز اندیمشک
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
در ایام نوروز که در قرنطینه کامل خانگی بودیم، یکی از سرگرمیهای من جستجو در اینترنت و کشف مکانهای دیدنی جدید بود که در لابهلای همان نتگردیها به مکانی جذاب برخوردم به نام چالکندی در استان خوزستان و همان لحظه در لیست مکانهای مورد علاقهام یادداشت کردم تا در فرصت مناسب از آنجا بازدید کنیم. در همان جستجوها به عکسهای مشابهی برخوردم اما با نام دیگری که در گزارشها به نام چم سبز ثبت شده بود.
پس از جستجوهای فراوان متوجه شدم که چال کندی همان چم سبز است: اهالی دزفول به آنجا چالکندی میگویند و در میان اندیمشکیها به چم سبز معروف است. حالا چم سبز دقیقا کجاست؟ چم سبز بخشی از رودخانه دز در شهرستان اندیمشک است که آب خروجی از سد دز از این دره میگذرد. با چند نفر از دوستان و یکی از راهنمایان محلی در اندیمشک هماهنگ کردیم و به سمت اندیمشک راهی شدیم. بعد از صرف نهار در خرمآباد با همفکری دوستان و برای فرار از گرمای هوا در خوزستان قرار شد در میانه راه تا اندیمشک سری به تنگه هلت نیز بزنیم. تنگه هلت در بزرگراه پل زال حدفاصل پلدختر و دزفول واقع شدهاست. بین تونل خرگوشان یک و دو ماشینها را در محل پارکینگ قرار دادیم و به سمت ورودی تنگه رفتیم. آبی زلال اما ولرم پیش رویمان بود. در حدود دو سال پیش نیز تنگه هلت آمده بودیم اما اینبار خیلی متفاوتتر شده بود. گویا عمق آب بیشتر شده بود که بعدا از یکی از دوستانی که اهل خرم آباد است پرس و جو کردیم و او نیز تایید کرد که سیلهای اخیری که آمده است تنگه را شسته و عمق آن کمی بیشتر شده است. تا میانههای تنگه رفتیم اما چون یکی از همراهانمان شنا بلد نبود و کمی جلوتر مسافتی را باید شنا میکردیم، تصمیم به برگشت گرفتیم. به ماشینها رسیدیم و لباسهای خیس را تعویض کردیم و به سمت دزفول حرکت کردیم. شب را در کنار رود دز در شهر دزفول کنار پل قدیمی چادر زدیم و خوابیدیم. صبح زود پس از صرف صبحانه به سمت اندیمشک به راه افتادیم. در ورودی اندیمشک راهنمای اندیمشکیمان منتظر بود. همراه تیم شدیم و به سمت چم سبز رفتیم. جلیقههای نجات را پوشیدیم و سوار قایق شدیم و مسافت زیادی را با قایق طی کردیم. در مکانی مناسب قایق ایستاد و پیاده شدیم. اینجا مکان مناسبی بود برای شیرجه زدن. یک به یک شیرجه زدیم و چند متر آنطرفتر از آب بیرون میآمدیم. اینجا آب بسیار زلال بود و سبز و البته سرد که در هوای گرم خوزستان نعمت بزرگی بود، گویی بیرون آب گرمای تموز بود و داخل آب سرمای استخوان سوز. بعد از چند ساعتی آب بازی، شنا کنان و معلق در آب روان دز به سمت محل کمپ نهار رفتیم. شنا در رود دز لذتی وصف نشدنی و تجربه ای هیجان انگیز بود که شاید هیچگاه دیگر تکرار نشود. نهار را در محلی به نام کت که اتاقی است در دل کوه و ایوانی سیمانی مشرف به رودخانه و نیزار دارد خوردیم. و بعد از استراحتی طولانی دوباره به آب زدیم و تا محل پارکینگ ماشینها همسو با جریان آب شنا کردیم. از آب که بیرون آمدیم چند دقیقهای به پشت سرم و رود سبز رنگ دز خیره شدم . دوباره تمام لحظات شادی را که در این چند ساعت تجربه کرده بودم مرور کردم تا عمیقتر در حافظهام ثبت شوند و با لبخندی از ته دل با دز خداحافظی کردم. اندیمشک زیباتر از آنی بود که تصور میکردم.
دیدگاه تان را بنویسید