«خاتوزین» مادر اسطورههای کردستان
خاتوزین در دوازدهم مردادماه سال ۱۳۰۰ در روستای «بو گه به سی» از توابع شهرستان سقز به دنیا میآید.
او از همان کودکی به خاک و آب و ترکیب آن عشق میورزد.از آنجاییکه وی فاقد هر گونه سواد نوشتاری بوده در دوران میانسالی شروع به ساخت انواع پیکرههایی میکند که ترکیبی بسیار عجیب و غریب داشت. جالب اینکه او خودش این پیکرههای شگفت انگیز را عجیب و غریب نمیپنداشت؛پیکرههای ترکیبی که از لحاظ فرم و محتوا سرشار از تأمل و معنا و از لحاظ بصری بسیار گیرا، تاثیرگذار و شگفتانگیز است.
به گزارش ایسنا ، پیکرههای ساخته خاتوزین، مخاطب حرفهای امروز را با سؤالات بزرگی مواجه میکند که آیا این بانوی هنرمند با آثار تاریخی -باستانی گذشتگان آشنایی داشته است؟ چه میزان تحت تاثیر ادبیات شفاهی - روایی که سینه به سینه از نسلهای پیشین به وی منتقل شده قرار گرفته است؟ آیا این طرحهای اساطیری به او الهام می شده است؟ سوالات بسیار دیگر که شاید با دیدن آثارش به آنها برسیم.
از این منظر برخی معتقدند این امر ناشی از این بوده که خاتوزین در منطقه ای خوش آب و هوا زندگی می کرد که از گذشته های دور مأمن و جایگاه هنر بوده است و همچنین این منطقه به محوطه های باستانی همچون قلعۀ بیگ اویسی، قلایچی، حسنلو و زیویه که به دوره های ماننا و مادها برمی گردد نزدیک بوده است.
فارغ از اینها جالب اینکه در سال ۱۳۷۲ تعدادی از آثارش را در فینال مجسمهسازی تهران به نمایش میگذارند که موفق به کسب «رتبه برتر» این رخداد هنری کشوری میشود. نام اصلی وی خاتون صالحی بوده و ظاهرا نخستین بار توسط نیروهای جهاد سازندگی با ساخت مستندی از زندگی وی به ایران و جهانیان معرفی شد.
هم اکنون تعدادی از آثار فاخر و شگفتانگیز مادر اسطورههای کردستان در موزه مردم شناسی خانه کُرد نگهداری میشود و در معرض دید عموم است .خاتوزین هنرمندی خودپرور بود که آثارش شامل دو بخش حیوانات واقعی و گریوفن بوده که در علم باستانشناسی به حیواناتی گفته میشود که ترکیبی از چند حیوان است . مجسمههای خاتوزین اغلب در رویا و خواب او شکل میگرفت؛ اشکالی انتزاعی و عجیب که شامل ترکیبی از اندام حیوانات و پرندگان بود. او مجسمهها را برای گذران زندگی میساخت و به اهالی روستا میفروخت.
خاتوزین در دوران جوانیاش به تنهایی خاک مجسمهها را از دامن کوه به خانه میآورد و با آن مجسمه میساخت، ولی بعدها پسر و عروسش هم کمکش میکردند. خاتوزین شوخ طبع و مهربان بود. چهره بسیار جذاب و چشمانی رنگین داشت. برای هر مجسمهاش قصهها داشت که از شنیدن آن سیر نمیشدید. خاتوزین پس از مرگش شهرت بیشتری پیدا کرد ولی صد افسوس که در طول حیات خود با فقر و تنگدستی زندگی کرد.
او هنرمندی به تمام معنی بود. یک هنرمند که هرگز به فکرش خطور نکرد بسیار بیشتر از آن است که خودش می داند و می بیند ! او بسیار بزرگتر و توانا تر از آنچه ما هم میدانستیم بود. بانویی که با وجود غریب بودن هنرش در جامعه ای که در آن زندگی می کرد عاشقانه خلق می کرد و پس پرده مخلوقاتش پر از زیبایی ، احساسات قدرتمند و در عین حال حس لطیفی موج می زد که نظیرش را در کمتر زنی با آن موقعیت و در آن محیط فرهنگی می توان یافت.
یادآور میشود خاتوزین این مادر اسطورههای کردستان در سال ۱۳۷۴ در سن ۷۴ سالگی در همان روستای محل زندگیش چشم از جهان فرو میبندد و دنیای هنر و اسطورهشناسی را با سوالات بسیار تنها میگذارد.
دیدگاه تان را بنویسید