گذری در عجایب چندگانه ایرانی
دریاچه ارواح، چشمه وقت ساعت، کالجنی و ...
پگاه دهدار ، راهنمای گردشگری
در جای جای کشور عزیزمان ایران و تا چشم کار میکند زیبایی و شگفتی طبیعی و تاریخی به چشم میخورد و این از هر رهگذری که تنها کمی از این آب و خاک بداند و بشناسد؛ پوشیده نیست. اما در این میان هستند جاذبههایی که ویژگیهای منحصر به فرد و گاه عجیبی دارند. در این شماره به تعدادی از این جاذبهها نگاهی خواهیم انداخت.
دریاچه تخت سلیمان
تخت سلیمان و دریاچه فیروزهای رنگش از دیرباز مورد توجه بسیاری از توریستهای ایرانی و خارجی بوده است و پر است از رازهای گوناگون؛ و در طول تاریخ چهره سلاطین و پادشاهان زیادی را به خود دیده است. این دریاچه یکی از رمزآلودترین نقطههای تاریخی فلات ایران است و افسانهها و روایات تاریخی مهر تاییدی بر این باور هستند. گفته میشود که این ناحیه پایتخت اشکانیان بوده است. تا قبل از ورود اسلام این محل بزرگترین مرکز آموزشی، مذهبی، اجتماعی و عبادی ایرانیان محسوب میشده و اهمیت بالایی داشته است. اقوامی همچون مادها، هخامنشیان، اشکانیان، ساسانیان و مغولان هریک در دورانی اطراف این دریاچه زیستهاند و در نهایت دریاچه شاهد تاریخ بسیاری از این اقوام بوده است. اینجا را محل تولد زرتشت میدانند و آتشکده بزرگ آذرگشنسپ در آن بنا شده بوده که آتش جاودان این معبد تا هفت قرن فروزان باقی میماند. آتشکده آذرگشسپ یکی از سه آتشکده مقدس زرتشتیان و نماد قدرت آیین زرتشتی بهشمار میرفته است.
اما نکته شگفتانگیز این چشمه تنها به ثابت ماندن درجه حرارت سطح آب در تمام طول سال روی ۲۱ درجه سانتیگراد و نحوه خروج آب از آن ختم نمیشود، بلکه این چشمه در کنار اهرام ثلاثه مصر و کعبه، یکی از چاکراهای اصلی انرژی روی کره زمین به شمار میآید.
آب چشمه رسوبی دریاچه تخت سلیمان از عمق بیش از ۱۱۲ متری و از درون زمین میجوشد. شاید برایتان جالب باشد بدانید که چرا عمق دریاچه اینقدر زیاد است! درحقیقت به دلیل بالا بودن رسوبات چشمه آرتزین تامین کننده آب دریاچه و در گذر زمان با رسوب شدن املاح آب، لبههای چشمه بالا آمده و امروزه تا این ارتفاع رشد کردهاند. مهمترین آثار باستانی قرار گرفته در در اطراف دریاچه تخت سلیمان تابلوهای متعدد از ممنوع بودن شنا در آبها خبر میدهند و آرامگاه برخی از کسانی که به درون دریاچه رفته و هرگز بازنگشتهاند نیز قابل مشاهده است. پس بدلیل شرایط خاص دریاچه و نیز محافظت از این نگین گرانبها جدا از آبتنی درون آبهای آن اجتناب کنید. همچنین از نوشیدن آب آن جدا جلوگیری کنید تا بدلیل عناصر سنگین موجود در آب دچار مشکلات روده و معده نشوید.
چشمه وقت ساعت
کوه پریز با ارتفاع سه هزارو ۵۰ متر در جنوب دورود واقع شده و دارای چشمهها، غارها و دیوارههای شگفت انگیز و ناشناختهای است که یکی از این پدیدهها به روایت محلی چشمه وقت ساعت میباشد.
این چشمه اسرارآمیز در عمق غاری در پریز کوه واقع شده که در زمانهای مشخص آب این چشمه قطع و وصل میشود که به همین دلیل بومیان محل منطقه نام وقت ساعت را برای این آبشار برگزیده اند.
آبشار و چشمه وقت ساعت در تمام طول سال آب دارد همانطور که از نام آن پیداست در زمانی این چشمه سرشار از آب و در زمانی خشک میشود.
منشا این آب در انتهای غار و در سقف ۱۵ متری آن است که به صورت یک آبشار دوقولو به کف غار میریزد.
همراه با قطع و وصل شدن آبشار سکوت غار برهم میخورد؛ هنگام قطع آبشار صدای چک چک آب طنینی دل انگیز دارد و وقت جاری شدن غرشی سهمناک به گوش میرسد.
زمان فعالیت آبشار وقت ساعت که بسیار خنک و زلال است در فصلهای مختلف کم و زیاد میشود به طوری که زمان فعالیت آن حدود ۵۵ دقیقه و زمان توقف آن در تابستان حدود یک ساعت، پاییز پنج ساعت و زمستان هشت ساعت است.
باغ سنگی درویش خان
در دل استان کرمان، و در40 کیلومتری جنوب شرقی سیرجان- بافت، دهستانی به نام بلورد و روستای مشهوری به نام میاندوآب وجود دارد، دلیل شهرت این روستا نه میوههای خوش طعم و نه آب و هوای مطبوع و نه مناظر زیباست، بلکه وجود یک باغ سنگی نام آن را به شهرت جهانی رسانده است. باغ شش گوشهای که درختانش همیشه پر از میوه است، میوههایی جنس سنگ.
اطراف این باغ که بیابان است، حس دلهره آوری به آن داده که به عجیب بودن آن کمک کرده است.
در سال ۱۳۴۰، به خاطر اصلاحات ارضی، درویش خان اسفندیار تمام زمینهایش را از دست داد و این مسئله او را بسیار ناراحت و نا امید کرد. پس از گذشت چند سال، او که هنوز به خاطر از دست دادن زمینهایش ناراحت بود تصمیم گرفت که اقدامی کند که نشانه این ناراحتی باشد.
او یک روز صبح این ایده به ذهنش رسید که از درختان خشک شدهاش سنگ آویزان کند.
درویش خان اسفندیار شروع به حفر کردن چالههایی در زمین خشک کرد. او درختان خشکیده را در این چالهها به وسعت زیادی کاشت و این کار را ادامه داد. زمانی که کاشت این درختان خشکیده تمام شد، شروع به آویزان کردن سنگهایی از شاخههای درختان کرد. در نهایت وسعت این باغ سنگی به ۱۰۰۰ متر رسید و ۱۸۰ درختی که در آن کاشته شده بودند و سنگهایی که مانند میوه از آن آویزان بود، حس غریب و گاهی هولناکی را به این باغ داده بود.
میگویند که درویش خان، از این کار بسیار راضی و خشنود شده بود و حس میکرد که نشانه ناراحتی و اعتراضش، به باغی منجر شده است که هرگز از بین نمیرود. خانواده او میگویند که شاید به دلیل آن که نمیتانسته صحبت کند، این نوع اعتراض به ذهنش رسیده است.
البته بجز سنگ، او چیزهای دیگری مانند لاستیکهای پنچر شده، آینههای شکسته، فنر و هر چیزی که به نظرش میرسیده را به درخت آویزان میکرده است، اما خب بخش بیشتر باغ سنگی سیرجان را همان میوههای سنگی تشکیل داده اند.
برخی میگویند که درویش خان اسفندیار پور از یک زمان به بعد برای هر اتفاقی که در زندگیاش میافتاد سنگی از یک درخت آویزان میکرد. مثلا زمانی که یکی از نزدیکانش فوت میکرد، او یک سنگ جدید آویزان میکرد.
برخی از مردم میگویند که داستان آویزان کردن سنگها از یک شب شروع شد. گویا یکی از شبهایی که درویش خان خواب بوده است، خواب میبیند که در باغی سنگی است. او پس از بیدار شدن تصمیم میگیرد که باغی به همان صورت که در خواب دیده بود بنا کند.
افراد دیگری اعتقاد دارند که درویش خان پس از مدتی به جنون رسیده بود و این کار را تنها از روی اینکه دیگر فکر درستی نداشت انجام میداد.
البته در بین همه روایات و شایعاتی که موجود است، داستان غم از دست دادن زمین ها واقعیتر به نظر میرسند. گویا خانواده درویش خان هم این موضوع را قبول دارند که بعدِ از دست دادن زمینها بود که او شروع به درست کردن باغ سنگی سیرجان کرد.
اما به دلایل زیادی به طور حتم نمی شود گفت که اصلیترین ریشه ایجاد این باغ چه بوده است و از آن جایی که این فرد از نعمت کلام نیز محروم بوده، نمی توانسته بجز زبان اشاره حرفهای دیگری را بزند و یا اعتراضش را بیان کند.
یکی از عجایب باغ سنگی سیرجان این است که بیشتر سنگهای این باغ، دارای سوراخی هستند که شاخهها از آن رد شدهاند. وجود این همه سنگ یکسان با این ویژگی خاص مسئلهایست که ذهن افراد زیادی را به خود مشغول کرده است. اینکه این سنگها از کدام منطقه بوده اند؟ آیا در همین اطراف وجود داشته اند و یا سنگها را درویش خان از مناطق دورتری به باغ میآورده است. شایعات متفاوتی در این مورد نیز وجود دارند. برخی معتقدند که این سنگها در یک مکان مشخص بوده اند که درویش خان آن را پیدا کرده بوده و به اینجا میآورده و برخی نیز میگویند که خود او سنگها را به این شکل در میآورده است. اما به هر حال کسی تا به حال پیدا نشده که بگوید او را در هنگام سوراخ کردن سنگها دیده است.
دریاچه ارواح
دریاچه ممرز در ۵ کیلومتری شمال روستای چلندر از توابع نوشهر واقع است. در درون این دریاچه درختان خشک شدهای قرار دارند که منظره جالب و ترسناکی را ایجاد کردهاند و به خاطر همین ظاهر خوفناک و سکوت وهمانگیز دریاچه، این دریاچه به تالاب ارواح شهرت یافته است.
دریاچه ممرز در میان جنگل انبوه پهن برگ در منطقه ملا کلا قرار گرفته است و در میان محلیها با نام این منطقه نیز نامیده میشود. طول دریاچه در حدود ۷۰۰ متر و عرض آن ۳۰۰ متر است.
تالاب ارواح در فهرست آثار ملی ایران نیز ثبت شده است و جزء جاذبههای طبیعی و بکر خطه شمال محسوب میشود که در بین گردشگران و ماجراجویان کمتر شناخته شده است. در کنار این دریاچه جنگلی سرسبز قرار دارد و در میان آبهای دریاچه، تنههای درختان خشکی قرار دارد که به درختان مرده شهرت یافتهاند.
گلفشان
گِل فِشان پدیدهای طبیعی است که طی آن گل و لای از زیر زمین، چشمهوار به سطح زمین میرسد و شکل ماهوری بخود میگیرد.
چشمههای گل افشان چابهار جاذبهای شگرف، نادر و منحصر به فرد طبیعی زمین شناسی است که با دارا بودن پتانسیلها و امتیازات مخصوص خود میتواند به عنوان دومین ژئوپارک خاورمیانه به یک اثر جهانی تبدیل شود.
گل فشانها پدیدههای بسیار نادر و حیرت انگیزی هستند که میتوان آنها را در سواحل چند نقطه از دنیا مشاهده کرد. استان سیستان و بلوچستان در کشورمان از جمله این مکانهاست که چند چشمه گل فشان زیبا را درون خود جای داده است. بر اساس اطلاعاتی که زمین شناسان ارائه داده اند، فقط در ۲۴ منطقه ساحلی در دنیا پدیده گل فشان وجود دارد.
در سیستان و بلوچستان و در شمال جاده کهیر- تنگ ( جنوب جاده کهیر- زرآباد) کوه گل فشان مخروطی شکلی وجود دارد که بزرگترین و مشهورترین کوه گل افشان فعال ایران است. این گل فشانها در 95 کیلومتری غرب بندر کنارک و در دشت کهیر نرسیده به روستای تنگ در زمینی مسطح واقع شده و دارای سه تپه کوچک گل فشان است که یکی از آنها شبیه آتشفشان و در حال حاضر فعال است و بقیه آنها نیز از چند سال قبل به صورت غیرفعال درآمدهاند . در بلندای این تپهها، دهانههایی به قطر چند سانتی متر وجود دارد و از دهانه گل فشان که در حال حاضر فعال است، به طور متناوب گل خاکستری رنگ خارج شده و به سوی دامنهها سرازیر میشود. دوره تناوب این پدیده نادر و زیبا ده تا پانزده دقیقه است که این عمل با لرزش خاک همراه است و گاهی به هنگام خروج گل، صدایی همانند شلیک تفنگ از آن به گوش میرسد.
کال جنی
کال جنی یا دره اجنه، یکی از منحصربهفردترین درههای ایران است که مانند سرزمین عجیبی از صخرهها است که دخمههایی در دل دیوارهها و اشکال عجیب و نامتجانسی را در دل خود گنجانده است. کال جنی با طول ۹ کیلومتر، درهای بینظیر و پر آب در وسط بیابان داغ طبس است. این دره در ۳۵ کیلومتری شمال طبس و در اطراف روستای ازمیغان و در امتداد خروجی قناتی که در نزدیکی آن قرار دارد، واقع شده است.
شاید برای کسی که اولین بار نام کال جنی را شنیده باشد، این اسم کمی عجیب و رازآلود باشد. کال جنی از دو بخش کال و جنی تشکیل شده است. کال به دره یا مسیر ایجاد شده به وسیله سیلابها و جریان آب گفته میشود. پیشینیان که از علت ساخت طبیعی این سازهها و اشکالی به صورت دودکش و تنورههای جن بیاطلاع بودند، ساختش را به جنها نسبت دادهاند. به عقیده ساکنان روستاهای اطراف، این دره خانه جن و ارواح است و به همین دلیل بخش دوم نام را به آن اضافه کردهاند. این اثر شگفتانگیز با نام دره جنی نیز شناخته میشود.
این دره عمیق گاهی شکل U به خود میگیرد و در جایی دیگر مانند V به نظر میرسد. بالای سرت را که نگاه کنی تنها ذرهای از آسمان را در فاصله دو دیواره بلند میبینی و در جاهایی به دلیل نزدیک شدن دو دیواره به یکدیگر از این تصویر هم خبری نیست.
اینجا با همه جای بیابانهای اطرافش فرق میکند. اینجا آب عنصری نایاب نیست و در جایجای آن مشاهده میشود. آبشارهای کوچکی در اینجا هستند که محلیها به آنها «شُلَن» میگویند. حوضچههایی هم تشکیل شده که تا ۱/۵ متر عمق دارند و جای خوبی برای تن به آب زدن و خنک شدن در گرمای این سرزمین است.
اگر به دنبال افزایش میزان آدرنالین هستید، شب هنگام به این دره مخوف در طبس سفر کنید. در این دره، شب هنگام، صداهای رعبآوری در فضا میپیچد و اسرار شگفتانگیزی را در خود جای داده است. اهالی این منطقه این دره را خانه جن و ارواح میدانند و داستانهایی از ربوده شدن دختران جوان توسط اجنه در این دره برای شما تعریف خواهند کرد. قدیمیترها بر این باور بودند که هیچکس نباید حتی به این دره نزدیک شود، چه برسد به اینکه درون آن قدم بگذارد. اگر زنی در قدیم فرزندی ناقص به دنیا میآورد او را به اجنه این دره مرتبط میساختند.
وجود تونلها و خانههایی به نام خانه گبرها در دل دیوارهها که برای سکنای زرتشتیان زمان خود ساخته شده است، از دیگر جذابیتهای این دره است. این حفرهها و تونلها در دامنه جدارههای این دره قرار گرفتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید