آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعت‌گردی

به یاد دارم سال گذشته در چنین روزهایی بود که  سفری به استان آذربایجان شرقی داشتیم و بعد از بازدید از دیدنی‌های شهر تبریز که نیمی از روزمان به پرسه زدن در بازار قدیمی شهر و لذت بردن از معماری بی‌نظیرش گذشت، نهار را در یک غذاخوری قدیمی صرف کردیم و راهی شهر سهند شدیم. محل اقامتی که از قبل هماهنگ کرده بودیم در سهند بود و بعد از پیدا کردن آدرس و خوش و بش با صاحبخانه، کوله‌هامان را گذاشتیم و آبی به سر و صورتمان زدیم و دوباره سوار ماشین شدیم و به سمت روستای کندوان به راه افتادیم. این روستا به دلیل معماری منحصر به فردش یکی از جاذبه‌های دیدنی این منطقه است. معماری بومی روستای کندوان معماری صخره‌ای است که در اثر فعل و انفعالات آتشفشانی کوه‌های سهند ایجاد شده‌اند. توده‌ها و گدازه‌های مذاب آتشفشانی، به وسیله باد، برف و باران در طول هزاران سال متمادی شکل گرفته و چنین صخره‌های مخروطی شکلی را به وجود آورده‌اند و روستاییان با کندن صخره‌ها و ایجاد اتاق در دل سنگ، محلی امن جهت سکونت برای خود ساخته‌اند.  این روستا به سبب ویژگی معماری صخره‌ای و بافت مخصوص آن در فهرست آثار ملی کشور نیز به ثبت رسیده ‌است. کندوان یکی از سه روستای صخره‌ای جهان است، یکی در کاپادوکیه ترکیه و دیگری در داکوتا آمریکا قرار دارند، آما آنچه که کندوان را نسبت به دیگر نمونه‌ها منحصر به فرد و متمایز ساخته است جاری بودن زندگی مردم در قالب بافت قدیمی و صخره‌ای روستا است و به همین علت کندوان در دنیا یک استثنا به حساب می‌آید. اجزای خانه‌ها شامل تنور، اتاق‌ها، صندوق خانه و آشپزخانه است و قطر دیوارها بین ۲ تا۳ متر است.

راه رفتن در کوچه‌های باریک کندوان و لابه‌لای این مخروط‌ها لذتی وصف‌ناپذیر دارد. بوی نان تازه از تنور خانه‌ای بیرون می‌آید، با کنجکاوی از کنار خانه رد می‌شوم اما صدایی از پشت سرم می‌شنوم که زن صاحبخانه ما را به داخل خانه مخروطی‌اش و خوردن نان تازه از تنور بیرون آمده دعوت می‌کند. این اولین بار است که وارد خانه‌ای با چنین معماری می‌شوم. من هاج و واج به در و دیوار خانه نگاه می‌کنم و عکسی توجه‌ام را به خود جلب می‌کند. عکس دسته جمعی  قدیمی از کارگرانی بیل و کلنگ به دست که در پایین عکس نوشته شده بود « کارگران تونل کندوان جاده چالوس» چشمانم از تعجب گرد شده بود که زن صاحبخانه گفت:« عکس پدر بزرگمه».  و نشست و تمام ماجرا را برایمان تعریف کرد. در زمان پهلوی اول افرادی از طرف دولت به روستا می‌آیند و از مردان روستا که در کندن صخره و سنگ در ساخت خانه‌هایشان تبحر داشتند درخواست می‌کنند در ساخت تونلی در جاده چالوس کمک کنند. و مردان روستا برای مدت سه سال از روستا رفته و در ارتفاعات و سرما جاده چالوس مشغول کندن کوه با بیل و کنگ و تیشه می‌شوند. سرانجام در ۲۷ اردیبهشت سال  ۱۳۱۷ تونل افتتاح می‌شود و به پاس زحمات اهالی روستا، تونل را به نام آنان «کندوان» نامگذاری کردند. همیشه  تشابه اسمی تونل کندوان و شهر کندوان برایم سوال بود و حالا در بهترین نقطه ممکن بودم برای پاسخ سوالم. از زن مهربان خداحافظی کردیم و دوباره در کوچه پس کوچه‌ها مشغول پرسه زدن شدیم. ولی اینبار صدای کلنگ و تیشه در گوشم می‌پیچید و خاطره کودکی‌هایم در پشت چراغ قرمز تونل باریک و یک طرفه کندوان در ذهنم زنده می‌شد. تونلی که با تیشه سه سال ساخته شد و پروژه عریض کردنش با ادوات امروزی بیش از هفت سال به طول انجامید. نمی‌دانم تیشه‌هاشان جادویی بوده یا عزمشان راسخ؟