با رعایت پروتکلهای بهداشتی
پس از ۷۰ روز به بهشت طالقان میرویم
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
آخرین باری که به سفر رفتیم، اخرین جمعه بهمن ماه سال گذشته بود، و الان بعد از 70 روز تصمیم گرفتهایم از خانه بیرون بزنیم و از نسیم اردیبهشت تنفس کنیم و یا به قول سهراب سپهری:«ریه را از ابدیت پر و خالی بکنیم». تصمیم سختی بود از خانه بیرون رفتن اما سختتر آن است که در اردیبهشت در خانه حبس شوی، و این حبس اجباری عذابی است الیم بخصوص برای ما که نزدیک به 15 سال است جمعههای اردیبهشت و تمام جمعههای سال در طبیعت ایران زمینمان میگردیم و به خود میبالیم از داشتن چنین سرزمین زیبایی. پس از مدتی کلنجار رفتن با خودمان و نقشه را بالا و پایین کردن بالاخره تصمیم سختمان را گرفتیم و با موتورسیکلت عازم طالقان شدیم. طالقان منطقهای است ییلاقی که در میان رشته کوه البرز و در فاصله 90 کیلومتری کرج واقع شده است. از خروجی طالقان در جاده قدیم کرج-قزوین به سمت راست پیچیدیم و وارد جاده طالقان شدیم. اولین روستا، زیاران است و نسبتا روستای بزرگی است و عجیب هوای تمیز و دلپذیری داشت. زیاران گردوها و گوجه سبزهای خوبی دارد اما الان نه فصل گردو بود و نه گوجه سبز؛ در عوض اهالی روستا سبزیهای کوهی از جمله والک و کنگر و ریواس و سیرکوهی چیده بودند و میفروختند. از کنارشان که میگذشتیم بوی سیر کوهی در سرمان میپیچید. شغل اصلی ساکنین زیاران کشاورزی و باغداری است و اطراف جاده پر بود از زمینهای سبز کشاورزی. در دو سوی غرب و شرق روستا دو رودخانه میگذرد که اکثر باغستانهای روستا در کنارههای آن قرار دارند. رودخانه شاهرود که از رود طالقان منشعب میشود و توسط تونلی به این سوی کوهها میآید، از جنوب روستا میگذرد و به سبب همین آب فراوان زیاران بسیار سرسبز و پر محصول است. بعد از روستای صمغآباد و عبور از گردنه کوهستانی، دریاچه زیبای سد طالقان پدیدار میشود. در ابتدای روستای طالقان تابلویی است که جهت بالا طالقان و پایین طالقان را نشان میدهد و ما مسیر سمت چپ که به سمت پایین طالقان میرود را انتخاب کردیم. درست در جایی که رود طالقان به دریاچه طالقان میریزد پلی قرار دارد که ما را به آنسوی دریاچه هدایت میکند. از کنار دریاچه میگذریم و نسیم خنک بهاری صورتمان را نوازش میکند. در قسمتهایی از جاده کوه ریزش و یا زمین رانش کرده است و حوضچهای از آب گل آلود تشکیل شده و تا میانههای جاده آمده است و این نشانه کم تردد بودن این جاده نسبت به جاده بالا طالقان است. جایی دنج و خلوت پیدا کردیم و از موتور پیاده شدیم و استراحت کردیم. کمی آنطرفتر گلهای گوسفند با برههای پر جنب و جوش مشغول چرا بودند و صدای زنگولههاشان در گوشمان میپیچد، از دور برای مرد چوپان دست تکان دادیم اما برعکس همیشه اینبار به سمتش نرفتیم و به همین از دور دیدنها رضایت دادیم.. چقدر دلم برای صدای گوسفندان و زنگوله تنگ شده بود. کرونا به من آموخت که از زیباییها و لحظهها باید لذت دوچندان برد شاید دیگر فرصتی برای چشیدن طعم شیرین زندگی نباشد. دوباره سوار بر مرکبمان شدیم و جاده را تا رسیدن به دیواره و تاسیسات سد طالقان ادامه دادیم. سد طالقان سدی است مخزنی که به منظور انتقال آب طالقان به دشت قزوین ساخته شده است. اینجا جاده تمام نمیشد و ادامه داشت، و حس اکتشاف ما دوباره گل کرد و نقشه را نگاه کردیم و جادهای پیدا کردیم که به زیاران میرسید: مسیری طولانیتر اما جدید، و همین جدید بودنش ترغیبمان کرد که برویم. تا کمی آنطرفتر و اولین آبادی بعد از سد جاده آسفالت بود و بعد از آن خاکی میشد، ما بودیم و مسیری پر پیچ و خم بدون رهگذر: اینجا بهشت طالقان بود.
دیدگاه تان را بنویسید