در باب تئاتر و زندگی روزمره
درام نوعی ستیز حافظه و فراموشی است
سید حسین رسولی
ما این روزها شاهد تئاترهایی هستیم که اغلب به شدت فرمالیستی هستند و تنها دغدغههای شخصی مولفان را آشکار میکنند. این موضوع خیلی عجیب است و باید تحلیلی جدی در مورد آنها صورت بگیرد. از سوی دیگر، شاهد نمایشهایی اخته و دست و پا شکسته هستیم که ادعای انتقادی بودن دارند؛ ولی از نظر شکل و فرم و محتوا به شدت عقبمانده هستند و گاهی علیه خود کار میکنند. این روزها نمایشهای مختلفی چون «رفتم سیگار بخرم...» به کارگردانی باقر سروش، «پونز» به کارگردانی صحرا فتحی، «بیگانه در خانه» به کارگردانی سید محمد مساوات و... را دیدم که باعث ایجاد پرسشهای جدی برایم شده است؛ زیرا اعتقاد دارم تئاتر از زندگی روزمره جدا نیست.
سیاست خوانش؛
ایستادن در میان صفها
همیشه در هنر دو نظریه در برابر یکدیگر صفآرایی کردهاند که یکی مربوط به فرمالیستها و اندیشه «هنر برای هنر» میشود و دیگری هم صف اندیشمندان انتقادی است که به زندگی روزمره توجه میکنند. ویکتور شکلوفسکی از فرمالیستهای روس میگوید: «هنر همواره از زندگی مستقل بوده، و رنگ آن هیچگاه با پرچم باروی شهر همرنگ نبوده است». برخلاف این نظر، میلان کوندرا، نویسنده چکتبار در صف دیگری ایستاده زیرا که «میرک» یکی از شخصیتهای کتاب «خنده و فراموشی» به نویسندگی او میگوید: «ستیز با قدرت، ستیز حافظه با فراموشی است». جایی از محمدعلی سپانلو، نویسنده و مترجم ایرانی هم نقل شده است که «یکی از وظایف ادبیات، مبارزه با فراموشی است». به هر حال هر دو نظریه حاضر هستند و هر دو به کمک افکار گروههای خاص میآیند. نمایشنامهنویسانی چون برتولت برشت بودند که از طریق آثار خود به زندگی روزمره و مسائل اجتماعی و تجربه زیسته واکنش نشان میدادند و نویسندگانی چون ساموئل بکت نیز دست به ساختارزدایی و اسطورهسازی زدند. کتاب «مینوی خرد»، اندرزنامهای باستانی و ایرانی است که افزون بر پندهای نیکو و اندرزهای دینی، دانستنیهایی درباره آفرینش، رویدادهای اسطورهای و رستاخیز را در خود دارد. این نوشته دارای یک دیباچه و 62 پرسش و پاسخ است. پرسشها را شخصیتی خیالی به نام دانا میپرسد و پاسخها را هم «مینوی خرد» (روح عقل) میدهد. این کتاب به کوشش احمد تفضلی به زبان فارسی اکنون برگردانده شده و در پرسش دهم آن آمده است: «پرسید دانا از مینوی خرد که خرد بهتر است یا هنر یا نیکی؟ مینوی خرد پاسخ داد خردی که با آن نیکی نیست آن را خرد نباید شمرد و هنری که خرد با آن نیست، آن را هنر نباید شمرد». بنابراین، مسئله خرد، نیکی و هنر از دیرباز رابطهای جدی داشتند.
اغلب تئاترهای ایرانی دچار تعین چندجانبه هستند، ولی بیش از هر زمان دیگری از جامعه دور شدهاند و حتی به سوی نوعی فرمالیسم آشکار و دغدغههای شخصی رفتهاند. این اجراها پس از پایان در تماشاخانه در انباری حافظه دفن خواهند شد
علیه فرمالیسم خشک و خالی
هگل، فیلسوف آلمانی سه دوره نمادین، کلاسیک و رمانتیک را در رابطه با هنر مطرح میکند که جالب است هر سه دوره به موضوع «جان و شکل» مربوط میشوند. یعنی هر گاه جان بر شکل سلطه یافته با هنر نمادین طرف هستیم و هر گاه شکل بر جان حاکم شد با هنر رمانتیک؛ و تنها دورهای که جان و شکل به وحدت رسیدهاند مربوط به دوران کلاسیک میشود. در واقع، از دید هگل، هنر هیچگاه از جان و روان و روح آدمی جدا نبوده است و امکان ندارد که اشکال جدا از جانها باشند. این اندیشه در برابر نظر امانوئل کانت، دیگر فیلسوف آلمانی قرار میگیرد. کلمنت گرینبرگ از مهمترین نظریهپردازان قرن بیستم در نوشتههای خود کوشیده است ثابت کند که کانت نخستین اندیشمند مدرنگرا در گستره فلسفه هنر محسوب میشود و بر همین مبنا، هنر مدرن و فرمال را کانتمحور میداند. در واقع، کانت واژه فرم را در هر سه کتاب خود مربوط به «نقد» با تعبیرى فلسفى به کار برده است اما در نقد سوم، فرم به عنوان فرآیندى زیباشناسانه مدنظر قرار گرفته و گرینبرگ نیز همین معناى اخیر فرم را در تحلیل خود مورد تاکید قرار داده است. زیبایی در نظام فلسفی کانت، هم در هنر و هم در طبیعت وجود دارد. به همین دلیل در نظام زیباشناختی او، پدیدههای زیبا باید از لحاظ فرم، غایتمند باشند و درک و دریافت آنها باید جدا از «غرض» و «دلبستگی» صورت پذیرد. همین قاعده در مورد طبیعت نیز جاری است. افزون بر این یکى از شرطهای اساسى حکم زیباشناختی، تاکید بر فرم است. البته گروهی فرمالیست دیگر چون کلایو بل و راجر فرای هستند که به «ویژگىهاى فرمال» علاقه دارند. کلایو بل نظریه «فرم معنادار» را مطرح کرد و مدعی شد پیوندی عمیق میان عناصر و روابط فرمی و احساس زیباشناختی وجود دارد. فرم در اینجا به عنوان یک مولفه بنیادین و اصلى مورد تاکید و اهمیت قرار گرفته است. راجر فلاى و کلایو بل، نظریه کانت در مورد فرم را به طور ضمنى مورد تردید قرار داده و به همین دلیل تعبیر «معنادار» را به فرم افزودند. ریچارد ولهایم در کتاب خود در باب «فرمالیسم و انواع آن» یادآور شد که دو نوع فرمالیسم وجود دارد یعنی «فرمالیسم پنهان» و «فرمالیسم آشکار». فرمالیسیم آشکار میکوشد فرم ضروری اثر تصویری را نمایان سازد. تحلیل و بررسی نویسندهای چون ارل لوران از ترکیببندیهای پل سزان، در زمره مصداقهای نگاه فرمالیستی آشکار قرار دارد. برخلاف آن «فرمالیسم پنهان» در اغلب موارد در جستجوی هویت زبانی است، بر این اساس، سامانی را در چارچوب تصویری پیدا کرده و فرم را در راستای چنین نظامی تبیین میکند. یکى از نقدهای مهمی که به نظریه فرمالیسم وارد شده این است که پدیدههای دیگری هم به غیر از آثار هنری هستند که دارای فرم معنیدار هستند. برای مثال یک سخنرانیهای سیاسی به خوبی میتوانند وارد حوزه فرم معنادار و حتی اجرا شوند. اینجاست که تئاتر و اجرا از فرمگرایی افراطی دوری میشوند حتی پدیدههایی چون کنسرت موسیقی هم میتوانند «اجرایی در برابر تماشاگران» باشند و از قضا از فنون دراماتیک نیز بهره ببرند. آیا اگر ما با مفاهیم فلسفی، ادبی، دینی، اسطورهای، تاریخی و... آشنا نباشیم قادر خواهیم بود با نمایشنامههایی چون «دشمن مردم» به نویسندگی هنریک ایبسن و «در انتظار گودو» به نویسندگی ساموئل بکت و حتی داستانهای فئودور داستایفسکی رابطهای مناسب برقرار کنیم؟ راسکولنیکف، شخصیت محوری رمان «جنایت و مکافات» مدام به اندیشههای فلسفی و دینی موجود در ذهن خود اشاره میکند که قاعدتا این اندیشهها از تجربه زیسته داستایفسکی و جامعهای که در آن میزیسته سرچشمه میگیرد. تماشاگران در درام، تئاتر و اجرا مدام در برابر ستیز اندیشهها و آرای مختلف قرار میگیرند. شخصیتهای محوری آثار دراماتیک در بزنگاههای سرنوشتساز قرار دارند و سر دوراهیهای اخلاقی زیست میکنند و قطعا باید انتخاب کنند، حتی به گفته هگل میان دو «حق اخلاقی» قرار میگیرند؛ در واقع، درام نوعی ستیز حافظه و فراموشی هم است.
شخصیتهای محوری آثار دراماتیک در بزنگاههای سرنوشتساز قرار دارند و سر دوراهیهای اخلاقی زیست میکنند و قطعا باید انتخاب کنند، حتی به گفته هگل میان دو «حق اخلاقی» قرار میگیرند؛ در واقع، درام نوعی ستیز حافظه و فراموشی هم است
تعین چند جانبه آلتوسری
لویی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی تاکید فراوانی روی مفهوم «تعین چند جانبه» دارد بر همین اساس لوک فرتر مینویسد: «به اشعار سیلویا پلات بازگردیم. اهمیت نظریه جامعه آلتوسر برای نقد آثار پلات در همین [توجه به تعین چند جانبه] است. نخست آنکه، این اثر به منزله محصولی از تولید ادبی نوعی خودمختاری نسبی از موقعیت اقتصادیای دارد که در آن تولید شده... دوم، گستره وسیعی از عوامل اجتماعی نیز بر شعر او تاثیرگذارند... کار سیلویا پلات تحتتاثیر ایدئولوژی جنسیتی دهه ۱۹۵۰ بوده است». اغلب تئاترهای ایرانی دچار تعین چند جانبه هستند ولی بیش از هر زمان دیگری از جامعه دور شدهاند و حتی به سوی نوعی فرمالیسم آشکار و دغدغههای شخصی رفتهاند. این اجراها پس از پایان در تماشاخانه در انباری حافظه دفن خواهند شد.
دیدگاه تان را بنویسید