تئاتر ایران تا پایان سال: یک پیشبینی
احسان زیورعالم
شاید در این ایام بدترین روزهای تاریخ تئاتر کشور را سپری میکنیم. حتی بدتر از یک سال حضور حسین طاهری که هنرمندان تحصن کردند و پایههای مدیریتی طاهری را سست. این روزها شرایطی را تجربه میکنیم که نتیجهاش شکست پروژه خصوصیسازی حسین پارسایی و علی مرادخانی است. سالنهای تئاتری با کاهش مخاطب روبهرو هستند و با توجه به تورم موجود در کشور، قشر تئاتررو رو به کاهش است. کافی است اعداد و ارقام ارائه شده در سالنامه آماری وزارت ارشاد را بررسی کنیم.
در سال 1397 آمار و ارقام تئاتری با افت چشمگیری مواجه شده است. در این سال به ازای 85هزار و 977 نوبت اجرا، 7198 نمایش متفاوت روی صحنه رفته است. به عبارتی سهم هر نمایش به طور متوسط 9/11 اجرا بوده است. به عبارتی تولید تئاتر برخلاف رقم اعلامی با 20درصد کاهش نسبت به سال 96 روبهرو بوده است. البته در جدول نمایشهای مجوز داده شده به تفکیک اعلام نشده است؛ اما میتوان حدس زد جلسات نمایشنامهخوانی یا حتی اجراهای محیطی نیز در این زمینه به آمار ارشاد اضافه شده است که به سبب تکاجرایی بودنشان چنین میانگین نوبت اجرا را کاسته است. در این باره نیز میتوان متذکر شد افزایش این گونههای نمایش برابر با کاهش قدرت و توان گروه اجرایی برای تولید آثار نمایشی است.
این ارقام متعلق به سال 97 و متأسفانه دولت تمایلی به انتشار آمار ماه به ماه یا فصل به فصل در سال 98 ندارد؛ اما واقعیت آن است که وضعیت به مراتب بدتر شده است. در سال 98 با آنکه بودجه تئاتر در برنامه بودجه افزایش مییابد؛ اما بودجه تخصیصی کمتر هم میشود. با اینکه در برنامه بودجه 99 باز هم رقم بودجه افزایش پیدا کرده است؛ اما میتوان حدس زد که چنین بودجهای صرفاً یک افسانه به حساب میآید. البته موارد ذکر شده درباره بودجه نیز نشان میدهد برنامه مالی تئاتر کشور به کدامین سو پیش میرود.
حمایت از تولید تئاتر با رقم تقریبی 47 میلیارد تومان در نظر گرفته شده است. به گفته شهرام کرمی در میان نمایندگان مجلس، گردش مالی تئاتر در گیشه 10 میلیارد است و چنین پولی هیچگاه به تئاتر اختصاص داده نمیشود؛ چون برای دولت کنونی یک ضرر بزرگ به حساب میآید. اختصاص چنین پولی که بازگشتی نداشته باشد، به معنی یک خودکشی در حوزه اقتصاد هنر است، موضوعیتی که دولت روحانی آن را مطرح کرد و بر موج آن سوار شد و شرایط امروز را رقم زد.
اختصاص رقم نزدیک به 3 میلیارد برای نظارت بر فعالیتهای نمایشی در برنامه بودجه، که امری مسبوق به سابقه نیست، نشان میدهد هدف از تولید چیست. این را در نظر بگیرید که برای صدور مجوزها نیز بودجهای نزدیک به 2 میلیارد تدارک دیده شده است. به عبارتی دستگاه ممیزی تئاتر مبلغی برای با 5 میلیارد برای نظارت خواستار است، بدون آنکه ساختار نظارت را ترمیم کند. بدون آنکه به سوی حرفهای شدن رود. شرایط امروز ممیزی نیز نشان میدهد دولت تصمیمی برای اصلاح امور ندارد. وضعیت چنان پیچیده شده است که میتوان حدس زد که تئاتر کشور قرار است به سمت جهانی خنثی پیش رود. شاید تمایل دولت آن است که تئاتر را به سرگرمی بدل کند.
البته سرگرمی شدن تئاتر چندان هم بد نیست. ممکن است گیشه را رونق ببخشد و 47 میلیاردی که بعید است تأمین شود را صرف یک صنعت پولساز کند. این صنعت برای دولت میتواند عایده خوبی در بحث مالیات داشته باشد. دولت میتواند از گیشه تئاتر 25 درصد مالیات بر عملکرد بگیرد. به عبارتی هر چه سود بیشتر باشد، بازگشت مالی به خزینه مالیاتی هم افزایش مییابد؛ اما مسأله این است که نمایش سرگرمکننده برای چه کسانی است؟
در بودجه نشانی از مخاطبآوری نیست. تئاتر ایران تا پایان سال از مخاطب تهی میشود. همه چیز شاید به چند نمایش موزیکال برای یک طبقه تنآسا ختم شود که آن هم به سبب پروسه تولید طولانی هر از گاهی رخ میدهد. شاید دولت تمایل دارد چنین آثاری را با بودجه 47 میلیونی افزایش دهد؛ اما این نگاه منجر به حذف بخش مهمی از جامعه از تئاتر میشود. دولت هیچ برنامهای برای دادن سوبسید به تئاتر ندارد تا بدنه فرودست جامعه از تئاتر بهرهمند شود. حتی از همان تئاتر سرگرمکنندهای که میتواند در این روزها مردم را آرام کند. دولت برای چنین طبقهای برنامه ندارد؛ کما اینکه در برنامه بودجه چیزی درباره تئاتر شهرستان دیده نمیشود. آمدن عبارت «توزیع در شبکه نمایش خانگی» نشان میدهد که تئاتر قرار است چگونه برای مردم عرضه شود. قرار است تئاتر بودنش را بگیرند و آن را در قالب سریالهای سخیف موجود در بازار توزیع کنند. این مسأله نه تنها به درک مردم از تئاتر کمک نمیکند؛ بلکه شرایط را برای نظارت بیشتر مهیا میکند. یک بازی پرگل یک طرفه که در آن هنرمند تئاتری با آن همه دبدبهاش که خود را منادی اندیشه فرض میکرد، به اسباب فرح عدهای بدل میشود. تئاتر میشود همان بنگاه شادمانی منهای ظرافتهای سابقش.
دیدگاه تان را بنویسید