درنگی در برج آزادی
نماد قدیم تهران حرفهای بسیاری برای گفتن دارد
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
بعد از چند هفته سفر به شهرهای اطراف و سفرهای چند روزه، این هفته تصمیم گرفتیم سفری یک روزه ترتیب بدهیم. نقشه را باز و به نقطههای علامتگذاری شده روی آن نگاه کردم تا یکی را انتخاب کنم. به اطراف تهران نگاه کردم که قابل دسترستر است: آبشار بود و مسیرهای کوهپیمایی. حس و حال کوهپیمایی نداشتم و آبشار هم که در این فصل سال سرد است. به پایینتر نگاه کردم که کمی کویریتر باشد. در میانه گشت و گذارم روی نقشه چشمم به اسمی افتاد که باعث شد چند ثانیهای مکث کنم: میدان آزادی. بارها و بارها از کنارش گذشتهام، شاید صدها بار اسمش را به زبان آوردهام اما هیچگاه برای بازدیدش نرفتهام. به یاد فیلم بوی پیراهن یوسف افتادم که شیرین تازه از فرنگ برگشته سوار بر تاکسی دایی غفور چند بار دور میدان آزادی میچرخید و عمیق نفس میکشید تا بوی تهران را حس کند، گویا این میدان و این نماد بوی وطن میدهد. پس تصمیم بر آن شد که این جمعه را به دیدن برج آزادی برویم. از کنار پایههای قوسی شکل بزرگش رد شدیم و بعد از تهیه بلیط وارد برج شدیم. راهنمای حاضر در برج در ابتدا از پیشینه برج گفت که در سال ۱۳۴۵ طرح یک نمادِ شناسایی ایران میان معماران ایرانی به مسابقه گذاشته شد و طرح مهندس معمار حسین امانت که در آن زمان 24 سال داشت برنده و برای ساخت برگزیده شد. عملیات ساخت برج آزادی در یازدهم آبان ۱۳۴۸ آغاز شد و بعد از بیست و هشت ماه کار، در ۱۵ مهرماه ۱۳۵۰ با نام برج شهیاد به بهرهبرداری رسید. در جشن گشایش این برج از منشور حقوق بشر کوروش کبیر برای نخستین بار در این مکان پردهبرداری کردند. راهنما این توضیحات را در سالنی بزرگ که موزه برج به حساب میآید در کنار ماکت برج میداد و ما در حین شنیدن سخنانش عکسهای مراحل ساخت برج را میدیدم. معماری برج آزادی تلفیقی از معماری دوران هخامنشی، ساسانی و دوره اسلامی است. خطوط موازی و کشیده پایهها یادآور سبک معماری هخامنشی، قوس اصلیِ میان برج، نمادی از طاق کسری که مربوط به دوره ساسانی ست و قوس بالایی آن که یک قوس شکسته است، از دوران بعد از اسلام الهام گرفته شده است. رسمیسازیهایی که بین این دو قوس را پر میکنند، بسیار ایرانی است و از گنبد مساجد ایرانی الهام گرفته شده است. بعد از شنیدن توضیحات شیرین راهنما وارد راهرویی میشویم که به راهروی تکنولوژی معروف است. در ابتدای راهرو رباتی روبروی یک پیانو نشسته است. راهنمای مجموعه ربات را روشن میکند و او مشغول نواختن پیانو میشود. کمی جلوتر ربات دیگری ایستاده است که به ربات سخنگو معروف است و به سوالات شما در مورد برج پاسخ میدهد. کارکنان مجموعه ربات پیانیست را «منوچهر» و ربات سخنگو را «فریبرز» صدا میزنند. بعد از راهروی تکنولوژی وارد راهروی اقوام میشویم که در آن هنرهای دستی اقوام ایرانی نمایش داده میشود. برج آزادی دارای 4 طبقه است. برای رفتن به بام برج از 4 آسانسور تعبیه شده در پایههای برج اسفاده کردیم. بر بام برج ایستادیم و راهنما در مورد معماری میدان سخن گفت. نقوشی که در میدان هست و باغچهها و گلکاریها را شکل میدهد، از طرح داخلی گنبد مسجد شیخ لطفالله اصفهان الهام گرفته شده؛ منتها هندسه دایره گنبد تبدیل به بیضی شدهاست. حد ارتفاع برج آزادی ۴۵ متر است، اما چون نزدیک فرودگاه مهرآباد قرار گرفته و نمیتوانستند بلندتر بسازند، برای این که مشکل ارتفاع را حل کنند، یک سرازیری در میدان بوجود آوردهاند. یعنی شما از طرف فرودگاه که وارد میدان میشوید به شکل سرازیر به برج نزدیک میشوید. به راستی که این برج زیباترین نماد میدانهای تهران است.
دیدگاه تان را بنویسید