«هویت»؛ کتابی درباره پوپولیسم آمریکایی
ترجمه کتابهای «هویت» نوشته فرانسیس فوکویاما با ترجمه رحمن قهرمانپور به تازگی از نشر پارسه راهی بازار شده است.
فرانسیس فوکویاما (متولد ۱۹۵۲) فیلسوف آمریکایی، متخصص اقتصاد سیاسی و رئیس گروه توسعه اقتصادی بینالمللی مدرسه مطالعات پیشرفته بینالمللی پال ایچ. نیتس دانشگاه جانز هاپکینز است. معروفترین کتاب او «پایان تاریخ و آخرین انسان» است که نظریه مشهور «پایان تاریخ» خود را در آن شرح داده است.
در بخشهایی از مقدمه کتاب «هویت» میخوانیم: این کتاب هنگامی نوشته شد که ترامپ هنوز بهعنوان رئیسجمهور در نوامبر ۲۰۱۶ انتخاب نشده بود. من نیز مانند بسیاری از آمریکاییها از نتیجه انتخابات شگفتزده و از پیامدهای آن برای ایالات متحده و جهان نگران شدم.
پیش از انتخاب ترامپ، نوشته بودم که نهادهای آمریکایی در حال فروپاشیاند و چنان در ساختاری سفت و سخت اسیر شدهاند که دیگر قادر به اصلاح خود نیستند. ترامپ خودش هم محصول و یکی از عوامل فروپاشی به حساب میآمد. وعده انتخاباتیاش این بود که به عنوان یک غریبه تازهوارد در عرصه سیاست، از اختیارات مردمی خود برای به لرزه درآوردن پایههای سیستم فعلی استفاده کند و دوباره آن را به همان حالت کاربردی قبلی بازگرداند.
آمریکاییها از بنبست حزبی خسته شده بودند و سودای رهبری قوی داشتند. کسی که بار دیگر میتوانست کشور را متحد کند و ناقض آنچه باشد که بدان وتوکراسی میگوییم. مسئله ترامپ دو وجه داشت، سیاست و شخصیت. ملیگرایی اقتصادی او احتمالا اوضاع را بیش از آنکه برای حوزههای انتخاباتی حامیاش بهتر کند، بدتر میکرد، آنهم در حالی که ترجیح آشکارای همپیمانی با قدرتمندان اقتدارگرا بر متحدان دموکراتیک، وعده بیثباتی در کل نظام بینالمللی را میدهد. از جنبه شخصیت نیز به سختی میتوان فردی با صلاحیت کمتر را برای تکیه بر منصب ریاستجمهوری ایالات متحده تصور کرد. تمرکز اصلی ترامپ در تمام دوران حرفهایاش بر خودتریجی استوار بوده و هیچگاه نیز با دور زدن افراد با قوانینی که به هر شکلی بر سر راهش قرار داشتند، مشکلی نداشته است.
ترامپ با در پیش گرفتن آنچه ملیگرایی پوپولیستی مینامندش، به عرصه سیاست بینالمللی گرایش بیشتری نشان داده است. رهبران پوپولیست برای تحکیم قدرت به دنبال مشروعیت اعطاشده توسط انتخابات دموکراتیک هستند. آنها ادعا میکنند مردمی که اغلب از نقطهنظر اقلیتی بخش عظیمی از جمعیت را شامل نمیشود، ارتباط بیواسطه و کاریزماتیکی دارند. علاقهای به نهادهای اجتماعی ندارند و به دنبال تضعیف نظارت و توازن قوا هستند که قدرت شخصی رهبر را در یک لیبرال دموکراسی مدرن محدود میکنند.
در این کتاب اما به موضوعاتی بازگشتم که در سال ۱۹۹۲ جستوجو در معنایشان را آغاز کرده بوم و از آن زمان تاکنون، به تعدد درباره آنها مطالبی نوشتهام: تیموس، میل به بازشناسی، هویت، مهاجرت، ملیگرایی، مذهب و فرهنگ. میل به بازشناسی هویت فردی، یک ایده بنیادی است که بیشتر رخدادهای حال حاضر سیاست جهانی را به هم مرتبط میکند. این امر تنها به مطالعات سیاستهای هویت در محیط دانشگاهی یا به ملیگرایی سفیدپوستی- که از دل آن برآمده است - منحصر نمیشود، بلکه مرزهای آن تا پدیدههایی مانند اوجگیری ناگهانی ملیگرایی کلاسیک و اسلام سیاسی گسترده میشود. استدلال من این است که بیشتر مواردی که به عنوان محرک اقتصادی در نظر گرفته میشوند، در حقیقت ریشه در گرایش به بازشناسی دارند و بنابراین نباید تنها به مفهوم اقتصادی آن بسنده کرد. این امر پیامد مستقیم چگونگی برخورد ما با پوپولیسم عصر حاضر است.
دیدگاه تان را بنویسید