محمد تقی‌زاده

مستند شرور ساخته پارسا انصاری

مستند «شرور» مستند ساده و روانی است و مشابه بسیاری از مستندهای سینمای ایران با یافتن سوژه‌ای بدیع به روایت زندگی آن پرداخته است. مستندساز به سراغ یک پیرمرد تنها رفته که همسر و فرزندانش او را ترک کردند و او هر سال همزمان با ایام محرم در تعزیه امام حسین (ع) نقش عمر بن سعد را بازی می‌کند. گویی اخلاق و رفتار این کاراکتر نمایشی در جلد این پیرمرد فرو رفته یا برعکس، اخلاق و رفتار ناخوشایند او باعث نزدیکی او به این نقش و ایفای قابل قبول آن در سالیان متمادی شده است.

مستند، طبق الگوی رایج در مستندسازی از طریق مصاحبه با خود سوژه، روایتگری خود را شروع و ادامه می‌دهد اما نکته حائز اهمیت این بوده که پارسا انصاری و گروه سازنده «شرور» توانسته، خوب از این پیرمرد تنها حرف بکشد و لحظات مهمی را ثبت کرده که با در کنار هم قرار دادن پازل گونه آن، روایت دراماتیک جذابی ساخته است و نکته تمایز و افتراق این مستند با برخی مستندهای این چنینی همین توانمندی فیلمساز در دراماتیک کردن ایده اولیه است.

هر چه پیش می‌رویم، دنبال کردن قصه این کاراکتر جذاب‌تر می‌شود. هدایت مسیر گفتگوها از سوی فیلمساز با آگاهی و تسلط انجام شده و کنار هم قرار دادن این بخش‌ها در کنار هم، ساختار دراماتیک مستند را شکل می‌دهد برای نمونه شاهد رفتار سرد، خشن و حتی غیرانسانی و بی رحمانه پیرمرد با همسر و آشنایان هستیم. او دست به دعوای خوبی دارد و زود عصبانی می‌شود اما فیلمساز توانسته در میان این همه تاریکی و سیاهی، بخش های سفیدی نیز به شخصیت او اضافه کند تا در نهایت با یک چهره خاکستری و باورپذیر طرف باشیم که با وجود سنگ‌دلی‌های ظاهری، دل نازکی نیز دارد. ورود پرنده کوچک به خانه پیرمرد چه سهوی و چه عمدی، باعث تطهیر چهره خشن او شده است. برخورد عطوفت آمیز او با پرنده توانسته وجوه دیگر شخصیتی پیرمرد را عیان کند و این به طور قطع از هنرمندی های گروه نویسندگی و کارگردانی بوده که قادر بوده از یک چهره به ظاهر سیاه و خشن، تصویری خاکستری با بارقه‌هایی از انسانیت به نمایش درآورد.

مدل گفتگوها، تدوین و روند داستانی شکلی شیرین و فانتزی پیدا کرده هر چند اصلاً با بی‌مزگی و لودگی همراه نیست. این اندازه نگه داشتن انصاری در مقام فیلمساز از دیگر مزیت‌های فیلم است که سبب همراهی بیشتر مخاطب و باورپذیری کار شده است. تماشاگر به تدریج داستان بازیگری پیرمرد در نقش عمر سعد و زندگی شخصی او را از طریق تصاویر نزدیک و گفتگو با او می‌بیند و فراز و فرودهای زندگی او از جدایی از همسر تا برخورد بد مادر به مخاطب معرفی می‌شود. گزیده این گفتگوها و کنار هم قرار دادن آنها کنار هم باعث شده زندگی یک فرد به ظاهر عادی و معمولی برای مخاطب مهم شود و این هنرمندی فیلمساز در پرداخت سوژه و پردازش شخصیت را نشان می‌دهد.

در نهایت، می‌توان اولین ساخته فیلمساز ۲۵ ساله تهرانی را که پیش از این، یک فیلم کوتاه داستانی با عنوان «عروس کشون» از او به نمایش درآمده است، فیلمی قابل قبول و پارسا احمدی را از چهره‌های مستعد در عرصه مستند و داستانی دانست که به فراز و فرودهای دراماتیک و تعلیق داستانی آگاه است و آثار بعدی او با همین روال، می‌تواند کنجکاوبرانگیز باشد.

فیلم، دیپلم افتخار بیستمین جشنواره فیلم کوتاه نهال به مستند «شرور» رسید. همچنین این فیلم جایزه بهترین تدوین این جشنواره را نیز کسب کرد. علاوه بر تقدیر داوران، تماشاگرانی که به تماشای مستند نشسته بودند نیز به طور عمده ابراز رضایت و خوشنودی از فیلم کردند.

انصاری در گفت و گوی ویدئویی با سایت جشنواره فیلم کوتاه درباره ایده ساخت این مستند یادآور شده که سوژه این فیلم از مستند قبلی او با نام «عروس کشان» آمده است. او به طور مستقیم به مراسم عروسی اشرار رفته تا نوع برخورد و کنش‌های آنها را ضبط و به ثبت برساند. این فیلم از کنجاوبرانگیزترین فیلم‌های امسال جشنواره بین المللی فیلم کوتاه است.

مستند فرشته‌ها  ساخته  مهدی زمانپور کیاسری

مهدی زمانپور کیاسری نام آشنایی برای مستنددوستان ایرانی است او هر بار با حضور در جشنواره سینما حقیقت علاوه بر رونق‌بخشی به جشنواره، رضایتِ بخش زیادی از مخاطبان را نیز بدست آورده و دنبال‌کنندگان سینمای مستند خاطرات مستندهای «پاپلی»، «آب باد خاک نان» و «کل فاطمه» را هنوز از یاد نبرده‌اند.

مستند جدید زمانپور کیاسری در ادامه توفیقات قبلی وی، در روز دوم جشنواره در پردیس سینمایی چارسو به نمایش عمومی درآمد. مستندی که روایتگر یک خانواده سه نفره است که ابتلای پدر و مادر به نابینایی، شرایط زندگی آنها را با دیگر خانواد‌های مشابه متمایز کرده است و وضعیت زندگی این خانوار سوری تاحد زیادی پیچیده و طاقت‌فرسا به نظر می‌رسد.

پرداخت زمانپور کیاسری به زندگی این خانواده نقطه عطف و محل تمایز این فیلم با آثاری این چنینی است چرا که برای تماشاگری که فیلم را ندیده احتمالا این تصور ایجاد می‌شود که قرار است با فیلمی روبرو شود که سراسر ناله و سختی است و به مخاطبان این پیام اخلاقی را برساند که قدر سلامتی خود را بدانند و با اینگونه افراد مهربان‌تر باشند! کیاسری اما در جایگاه کارگردان و محقق نگاه متفاوتی به این خانواده داشته و آنها را به شکل فرشته‌هایی آسمانی تصویر کرده است: تصویری که باور پذیر است و سعی می‌کند موثر و همراه‌کننده باشد به گونه‌ای که در طول 27 دقیقه تماشای فیلم، به سختی می‌توان از هیچ نما و دیالوگی از کاراکترها چشم‌پوشی کرد.

وجه مثبت دیگر آثار کیاسری توجه به تمام ابعاد سینمایی یک فیلم است در حالی که مستندسازان نسل جدید عموما به تکنیک یا سوژه اکتفا می‌کنند، کیاسری از فیلمنامه و متن تا نور،رنگ، صدا، موسیقی و اجرا همه را به بهترین شکل مورد نظر دارد و این یکی از امتیازات فیلم‌های وی محسوب می‌شود که از ابعاد مختلف می‌توان درباره آن حرف زد و دوستداران سینمای هنری تا هواداران فیلم‌های معناگرا و حتی فلسفی و خانواد‌‌ه‌‌های معمولی، می‌‌توانند مخاطب فیلم‌های وی باشند.

فرشته‌ها در حالی روی مرز رئال و سورئال، سانتی‌مانتال و ملودرام حرکت می‌کند که یک اکت یا رفتار اغراق آمیز یا شعاری می‌توانست کلیت فیلم را زیر سوال و خدشه دار کند، این در حالی است که همه این ابعاد مستند فرشته‌ها به اندازه کار شده و تماشاگر در طول کمتر از نیم ساعت می‌تواند یک زندگی متفاوت، آرامش‌بخش و با امکانات حداقلی را مشاهده، باور و حتی وادار به فکر کند.

مهدی زمانپور کیاسری کارگردان مستندهای «مشتی اسماعیل»، «پاپلی»، «کل فاطمه»، «آب، باد، خاک، نان»، «آسک» و ...‌. درباره‌ی این اثر گفت: « اسفند ۱۴۰۱ برای برگزاری یک ورکشاپ تخصصی «کارگردانی مستند برای مستندسازان سوری» به سوریه رفته بودم و حدود ۲ هفته‌ای در آن‌جا حضور داشتم. هفته اول به صورت نظری گذشت و هفته دوم باید به‌صورت عملی کار می‌کردیم و یکی از شرکت‌کنندگان دوره درباره خانواده‌ای صحبت کرد که از این خانواده سه نفره دو نفر نابینا بودند و وی مستند خبری از این سوژه کار کرده بود که آن را در کلاس دیده و آنالیز کردیم.»