نگاهی به یک ماه تعطیلی تئاتر ایران و فهرست بازداشتیها که کوتاه نیست
سوءمدیریت بحران
احسان زیورعالم
یکی از نخسین مصاحبههای زندگیم با مرحوم حسین محباهری بود که گفتهاش بر یک چیز متمرکز بود، اینکه مدیریت دولت در تئاتر چه کمکی به جامعه تئاتری کرده است. باور آن مرحوم آن بود با عقبنشینی دولت از مدیریت تئاتر وضعیت بهبود پیدا میکند؛ چون مهمترین مانع در پیشبرد تئاتر در بطن جامعه خود دولت است. مصاحبه من با این هنرمند شهیر و فقید هنوز در خبرگزاری تسنیم موجود است. آن روزها دولت در دست مردان حسن روحانی بود که مغضوب دولتمردان امروز بود. سمبه تند نقد به دستگاه مدیریت فرهنگی نیز به حق جاری و ساری بود. مدیریت وقت با انبوهی از فقدان شفافیتها زمینههای خشم هنرمندان تئاتر را پدید آورده بود که مهمترین نمودش در گردهمایی تیرماه 1393 در حیاط معاونت هنری رقم خورد و نتیجه آن چند ماه بعد با استعفای حسین طاهری از مدیریت تئاتر عیان شد. با این حال واقعیت امر آن بود با رفتن آن دولت و آمدن این دولت چیزی تغییر نمیکند. سوءمدیریت دولت در مقوله فرهنگ و در اینجا با تمرکز بر تئاتر آش شوری است که کسی را توان چشیدنش نیست.
با آغاز اعتراضات در کشور و همانند همیشه، شکلگیری آن در اطراف تئاتر شهر، تصمیم بر آن میشود تئاترشهر تعطیل شود. از آنجا که تئاتر شهر قلب تپنده تئاتر ایران است و این مهم را باز دولت نمیتواند درک کند که چگونه این سازه مدور به لحاظ معنوی اساس وضعیت تئاتری ایران را تحتالشعاع قرار میدهد، دیگر سالنها نیز وارد فاز تعطیلی میشوند. تا جاییکه سالن ایرانشهر که به واسطه موقعیت جغرافیایی از فضای التهاب دور است و اکنون با نظارت مستقیم سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران فعالیت میکند نیز تا به امروز تعطیل است و مدیریت آن هر نوع بازگشایی را منوط به تصمیم هنرمندان دانسته است. حرفهای حمید نیلی که سابقه حضور در بدنه مدیریت دولتی تئاتر را دارد جالب توجه است. در فضای کنونی این دولت نیست که تئاتر را مدیریت میکند؛ بلکه این هنرمندان هستند که به خواست خود وضعیت کنونی را مدیریت میکنند. البته این مسأله نمیتواند از اداره کل هنرهای نمایشی سلب مسئولیت کند، بهخصوص آنکه چندی پیش حضور ناگهانی وزیر ارشاد و معاون هنریش در گردهمایی اعضای مؤسسه هنرمندان پیشکسوت، با هیاهوهای بسیاری همراه بود. درنهایت هنرمندان مورد اعتراض لب به سخن گشودند و ضمن تبری جستن از این دیدار، اعلام کردند در این دیدار خواهان مطالباتی از وزیر ارشاد شدند.
دیداری که به زعم هنرمندان حاضر در آن جلسه برنامهریزی نشده بود باز نشانهای است که دولت توان مدیریت جامعه هنری را ندارد و برای حضور خود در میان آنها رو به قایمموشکبازی آورده است. اگر حرف هنرمندان – که از سوی دولت تکذیب نشده است – را هم خطا بدانیم، باز فقدان قدرت مدیریتی یا همان اتوریته اهل سیاست را به خوبی شاهدیم که چگونه با انتشار یک عکس و چند اظهارنظر اینترنتی، جامعه تحت مدیریت عقبنشینی میکند.
این وضعیت سوءمدیریت زمانی بغرنجتر میشود که هنرمندان پیشکسوت از وزیر ارشاد خواهان پیگیری آزادی هنرمندان دستگیر شده در اتفاقات اخیر میشوند و وزیر نیز – به قول هنرمندان – وعده پیگیری میدهد. طی 24 ساعت گذشته فهرستی با کمک چند روزنامهنگار از بازداشتشدگان تهیه شده است و خانه تئاتر و سینما نیز وعده داده است با کمک تیم حقوقی خود برای آزادی این افراد اقدام خواهد کرد. نکته قابلتوجه آن است که فهرست بازداشتیها کوتاه نیست و چندان هم خبری از افراد دهه هشتادی نیست؛ بلکه طیف سنی بازداشتشدهها بسیار متنوع است.
کافی است به سال 98 بازگردیم که کرونا تن رنجور تئاتر را در خود فروبرد و تئاتر را بسیار سریعتر از هر حرفه دیگری مجبور به تعطیلی کرد. پروژههای بسیار خوابید و دولت روحانی نیز هیچ برنامهای برای حل مشکل نداشت. برنامههای هیجانی که رد و نشانی از آن دیگر وجود ندارد هم بیشتر به نفع گروهی بود که همواره از بدنه دولت منتفع بودند و نتیجه کار مرگ چند بازیگر از جمله مرحوم اکبری مبارکه بود که در ایام کرونا مجبور به حضور در فیلمبرداری آثار سینمایی و تلویزیونی بود. دولت وقت حالا با انبوهی از بیکاران تئاتری روبهرو بود که نه بیمه بیکاری داشت و نه بیمه درمانی درست و درمان. بخش مهمی از بدنه هنرمندان از ابتداییترین امکانات یک شهروند عادی عاری هستند و دولت در تمام این سالها به یک برنامه اصولی برای مدیریت اجتماعی یک جامعه چند ده هزار نفری طرحریزی نکرده است.
وضعیت وقتی دردناکتر میشود که متوجه میشوی در وضعیتی که حداقل توقع بر آن است متولیان تئاتر برای آزادی حتی مشروط هنرمندان اقدامی کنند در یک خماری شدید فرورفتهاند. در گفتگو با یکی از سالندارانی که نخواست نامش افشا شود عیان میشود اداره کل هنرهای نمایشی به بهانههای مختلف از دادن هر گونه مجوز برای نمایشهای آینده ممانعت میکند. حتی شایعه بر آن است که مدیرکل هنرهای نمایشی نیز این روزها به دفترش نمیرود و اختلافات در معاونت هنری بر سر چگونگی مدیریت تئاتر به اوج خود رسیده است. در چنین احوالی حتی کوروش زارعی، دبیر جشنواره فجر با بودجهای هنگفت از سوی حوزه هنری – که مدیریت دفتر تئاترش با اوست – و سازمان اوج اقدام به تولید اثری عظیم کرده است که قرار است به مدت 15 شب در برج میلاد روی صحنه رود. بماند که دیگر تولید سازمان اوج به کارگردانی حسین پارسایی، دوست قدیمی زارعی نیز طبق اعلام خبرگزاری مهر کنسل شده است. در این بلبشوی مدیریتی به نظر میرسد نیروهای بیرونی به جای رتق و فتق امور محوله از سوی دولت، وقت خود را صرف نیازهای فردی خویش میکنند.
خلاصه آنکه وضعیت کنونی نشان میدهد شکاف میان دولت و هنرمند عمیقتر از تصور ماست. برخلاف رویدادهای تلخ گذشته، انبوه تئاتریهای بازداشتشده بیشک متأثر از سیاستهای فرهنگی و اقتصادی چند وقت اخیر هستند. طی دو سال گذشته حجم سانسورها افزایش یافته و به واسطه سیاستهای انقباضی، از درآمدها نیز کاسته شده است. گروههای تئاتری تنها طی دو سال گذشته بیکاری سختی را تحمل کرده بودند که به هیچ عنوان جبران نشده است. تعطیلیهای اخیر نیز چیزی جز هدررفت سرمایههای انباشته در تولیدات روی صحنه نبوده است. بحرانی که بر بحرانهای دیگر انباشته میشود و حرفهایی که توان گفتنش وجود ندارد جز آنکه بگوییم تئاتر ایران در دو دهه اخیر دچار سوءمدیریت بحران است.
**وضعیت تأتر در پی تعطیلی یک ماه اخیر، وقتی دردناکتر میشود که متوجه میشوی در شرایطی که حداقل توقع بر آن است که متولیان تئاتر برای آزادی حتی مشروط هنرمندان اقدامی کنند در یک خماری شدید فرورفتهاند
**در گفتگو با یکی از سالندارانی که نخواست نامش افشا شود عیان میشود اداره کل هنرهای نمایشی به بهانههای مختلف از دادن هر گونه مجوز برای نمایشهای آینده ممانعت میکند. حتی شایعه بر آن است که مدیرکل هنرهای نمایشی نیز این روزها به دفترش نمیرود و اختلافات در معاونت هنری بر سر چگونگی مدیریت تئاتر به اوج خود رسیده است
دیدگاه تان را بنویسید