درباره نمایش آثار مهدی حسینی در گالری «هور»
عیان شدن کرونا بر سطوح مینیمالیستی
علیرضا بخشی استوار
آثار مهدی حسینی در گالری هور به نمایش درآمد. آثار متأخر حسینی در ادامه روند کارهای قبل او قابل خوانش بود. چشمانداز زندگی روزمره و اشیایی که انسان امروز ناگزیر در پیرامون خود شاهد آنهاست. مهدی حسینی فارغالتحصیل رشته نقاشی و هنرهای چاپی در دو انستیتو پرات نیویورک و هنر شیکاگو است و این اتفاق برای حسینی در دهه 40 خورشیدی و دهه 60 و 70 میلادی رخ داده است.
فضای آثار او به شدت تحت تاثیر جنبش هنر مینیمالیستی است که در آن دوران شکل گرفت و به اوج رسید. در نقاشیهای حسینی سطح بسیار امر تعیینکنندهای است. سطوح تخت و گاه یکدستی که او در آثارش به وجود میآورد قدرتمندند. او معمولا از چند طیف رنگ مشخص استفاده میکند. آبی ، سفید، سبز و آجری یا طیف رنگهایی که جایی میان قهوهای و کرم دستهبندی میشود. این رنگها و سطحی که حسینی در آثارش به وجود میآورد نقاشیهای او را بیشتر به کلاژ شبیه میکند. مانند تکههای برش خوردهی کاغذ که کنار هم یا روی هم چسبانده شدهاند.
طیف رنگی که او بیشتر در آثارش به کار میبرد حتی به گونهای است که متریال مقوا را هم تداعی میکند. این که او در پس این اقدام خود در پی رسیدن به چه اتفاقی است اهمیتی ندارد اما شکل منظم تصاویر و قدرت سطوح نوعی چیرگی را در پی دارد. چیرگی بر بیننده اثر چنان که حس میکند در فشار فضای ساخته شده توسط هنرمند گیر کرده و امکانی برای برونرفت از این فضا ندارد.
کیفیت آیکونها و المانهایی که او به آن میپردازد هم در تشدید این امر تاثیرگذار است. او به اشیای زندگی روزمره تاکید میکند و همین امر ما را با پیرامونمان دچار نوعی تضاد و نشاندادن واکنش مجبور میکند.
+ کرونا ما را احاطه کرده است
حسینی تجربههای نقاشانه اخیر خود را به مسئله کرونا گره زده است. انسان در تصاویر او حضور ندارد. گاهی المانهایی مانند ماسک در تصاویر نمایان است. اما نکته مورد توجه در آثار او تسلط نردهها، حصارها و حتی پرده پشت پنجره بر محیط تصویر و غالب بودن این المانها بر دیگر آیکونهای موجود در تصویر است.
کرکره نیمهباز مغازه و یا خانههایی که از پس دیوار یا پنجره بسته به نمایش در میآید دارد از بودن در حصری ناخواسته حرف میزند. حصری که انتخابی برای ماندن در آن توسط سوژه انسانی در میان نبوده و به نوعی بر او تحمیل شده است و بر دوش او و بر وجود انسان سنگینی میکند.
این موقعیتهای محصور و فشاری که در هر تصویر به واسطه محیط بودن سطوح وجود دارد به درستی توانسته موقعیت نامتعارف انسان معاصر درگیر با ویروس کرونا را به نمایش بگذارد.
المانهایی مانند ماسک و دستکش در کلیت این فضاهای به تصویر درآمده اضافه هستند. البته نه در ترکیببندی که نقاش لحاظ کرده بلکه در کلیتی که در هر قاب وجود دارد. به این معنا که در هر قاب تبدیل به زیبایی شدند که در کنه خود نوعی آلودگی بصری را هم با خود به همراه دارند.
بر دیوار نمایشگاه وقتی هر دو اثر با مضامین شبیه به هم کنار یکدیگر قرار گرفتهاند این موضوع برای مخاطب تشدید میشود. از یکسو فشار محیط بر تصویر و از سویی عدم سنخیت و ناهمخوانی برخی المانها و آیکونها با کلیت تصویر. در سطوح یکدست و در وسعت یکپارچه سطوح تکرنگ هر المان اضافهای بیشتر به چشم میآید و این خود از ویژگیهای مهم و منحصر به فرد هنر مینیمالیستی است که با کمترین متریال موجود و یا بهتر فارغ از هر نوع زیادهگویی و شلوغکاری توأمان با خلق زیبایی مفاهیم و کانسپتها را هم به درستی به مخاطب خود منتقل میکند.
+ جهانی ظاهراً تکراری، اما کاملاً متفاوت
استفاده مشخص حسینی از یک طیف رنگ و قرار دادن آنها بر سطح بوم در یک شکل و یا مسیر مشخص در ظاهر امر آثار او را دچار نوعی تکرار میکند. یعنی مخاطبی که در یک نگاه به آثار متعدد و مختلف او در دوران مختلف نگاه کند گمان میکند که او در یک موقعیت گیر کرده و از آن خارج نمیشود. اما تفاوتهای فاحشی میان انتخاب سوژه، موضوع و البته فرم و شکل ارائه آنها روی بوم در هر دوره از آثار مهدی حسینی به چشم میخورد.
حسینی اگرچه در روش به تکرار تکنیکها و متریال خود بسنده میکند اما هر بار به سادگی پیچیدهتری میرسد. نقاشیهای او شبیه به برخی از صحبتهای روبر برسون، کارگردان مشهور فرانسوی در کتاب یادداشتهایی در باب سینماتوگرافی است. جایی که این هنرمند سادگی را به دو نوع تقسیم میکند. سادگی ابتدایی که ارزشی ندارد و دوم رسیدن به سادگی از پس درک پیچیدگیها. یعنی رها کردن خود از هر چیز حشو و زائدی. در واقع حسینی با تکرار و استمرار یک شیوه به جای کندن چند چاله یک متری یک چاله عمیق بیست متری را به وجود میآورد و از این منظر کار او قابل ستایش است.
دیدگاه تان را بنویسید