بررسی مینیمال نقاشیهای محسن جمالینیک
معیارهای زیباشناسانه در بوته نقد
محمدرضا شیروانیزاده
محسن جمالی نیک از نادر هنرمندانی است که رویکردی کاملا نوین به نقاشی معاصر دارد. او با تلاشی گسترده چه از دریچه نقاشی و چه با زبانی سرخ و فارغ از هیاهوی سیاسی، برخوردی پرسشگر با ایدئولوژی، اقتصاد هنر و قدرت دارد.
در کارنامه کاری وی تلاشهای فراوانی در جهت ایجاد گفتمان از دریچه جهانبینی هنرمند با مخاطبان هنر به چشم میخورد. از جمله این موارد که میتوان به آنها اشاره داشت نمایشگاههای انفرادی متعدد وی در گالریهای معتبر، فروش آثارش در حراجهای هنری داخلی و خارجی، شرکت در چندین بیینال و فاین آرت بینالمللی و همچنین حضور او در مقام برگزارکننده چندین نمایشگاه تجسمی بوده است.
جمالینیک، برخوردی متفاوت و کاملا شخصی نسبت به ایدئولوژیها و باورها و اسطورهها دارد. در نگاه اول مخاطب با عناصر تصویری خاصی همچون زنان سوداگر، مار، گلهای آفتابگردان، پوشش مذهبی و... روبرو میشود. این هنرمند چه در بدنه فرمی آثارش و چه در برخورد با متریال و رنگ و چه انتخاب مضمون نگاهی نقادانه به لایههای مختلف فکری و حتی هنری ادوار مختلف دارد. لذا بیننده نقاشیهایش را درگیر لایههای زیرین ذهن میکند. تاشهای قشری رنگ، ضرباهنگ تند و کنشگر قلم مو و گاهی ریزش رنگ از بخش بالایی اثر به سمت پایین، فیگورهایی ناتمام و درنهایت موضوعاتی حاشیهمند و چالشساز از جامعه فکری و هنری، کلید واژگانی هستند برای رسیدن به دغدغههای اصلی هنرمند. این فرو رفتن در ذهن مخاطب به جای پرداختن به جزئیات فرمی، فضایی عریض ایجاد کرده تا هنرمند بتواند آزادانهتر به پارادوکسهای فکری و نقد خرافهها و ایدئولوژیهای تندرو و بعضا اسطورهها بپردازد. گویی مخاطب با محتویات ذهنی هنرمند درگیر میشود که تعلق به زمان و مکان خاصی ندارد. ازاینرو جمالی نیک ارتباط مخاطب با جامعه و حتی اثر را قطع میکند و با خود همراه میسازد تا او را به هرگونه تعبیر و تفسیری وا دارد.
عناصر حاضر در متن آثار وی به لحاظ نمادشناسی و تاریخی بعضا شباهتهایی فرمی با آثار برخی هنرمندان معاصر و کهن دارد. جمالی نیک در بیانی نامتعارف و به دور از شعارهای پر طمطراق متداول زبان به نقد گشوده است. گویا نقاش با جهان چندبعدیاش تلاش دارد از سویی با طفره رفتن از جزئیات بتواند قدرت مضمون و سوژه را نسبت به فرم غالب سازد و از سویی با فلشبک نقادانه به گذشتهای غیرتاریخی، معیارهای زیباییشناسانه را به بوته نقد بکشاند.
دیدگاه تان را بنویسید