پیرامون واکنش حراج تهران به شایعه «پولشویی» در این رویداد
عیب می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو
دیوید امیری
طی دوسه روز اخیر مؤسسه حراج هنر تهران با انتشار متنی نسبت به شایعه پولشویی در این حراج واکنش نشان داد. اتفاقی که موجب شد تا بخش زیادی از منتقدان را به تفکر وادارد و هم فضای رسانهای را شفافتر کند. نکته اینجاست که حالا پس از سالها فعالیت حرفهای حراج تهران هنوز بعضیها مغرضانه نیشترشان را به چکش تبدیل کردهاند و گویا کمر به ساقط کردن این مهم در عرصه هنر ایران بستهاند. به قول حافظ: «عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو/ نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند». معترفم که این نوشته واقعا یک متن بیطرفانه است و یک یادآوری به دوستانم در عرصه هنرهای تجسمی هرچند در تمام عرصههای اجتماعی نیز شاهد چنین حرکتهای مشابه بودهایم. متاسفانه در فرهنگ عامه کشور ما سالها و یا شاید قرنها است که خودمان با پیشرفت خودمان مشکل داریم. حتی گاهی بدون اینکه غرضی داشته باشیم از این رفتار ناآگاهیم. به گمان من باید آسیبشناسی شود هرچند فکر میکنم این رفتارها ریشه روانشناختی و هزار و یک علت از خردهفرهنگهای جاری در گوشه و کنار کشور عزیزمان داشته باشد.
به قول معروف هر وقت قطاری شروع به حرکت کرد بچههای لب خط، سنگپرانیشان را شروع میکنند. شاید زمانی برای آن کودکان این حرکت یک سرگرمی بود و چون به عواقب کارشان بیاطلاع بودند سالها این کار را ادامه دادهاند. اما امروزه حرکت آن کودکان لب خط (ساکنان محله لب خط در جنوب شهر تهران و حوالی ریل راهآهن) شاهد مثال خوبی شده است برای یک رفتار بد اجتماعی به خصوص در زمان حال. زمانی که بیشتر از همیشه به همدلی برای بهبود وضعیت زندگی اجتماعی و اقتصادی خودمان نیازمندیم. باور کنید توجه به همین نکته به ظاهر کوچک میتواند برای عده زیادی از هنرمندان موثر و مفید باشد. حداقل در رفتار شخصی خودمان تجدیدنظری کنیم که چرا همواره ساز ناکوک مینوازیم!
حتما این قبیل واکنشهای تند را در مورد حراج تهران، در این مدت از عمر فعالیت این مجموعه شاهد بودهاید که انگیزه نوشتن این متن شده است. البته من جامعهشناس و روانشناس نیستم اما از این متخصصان درخواست میکنم مطالب مرتبطی در این زمینه نشر بدهند تا جهل من هم نسبت به موضوع کمتر بشود. آخر چرا ما با خودمان نامهربانی میکنیم؟ چرا علیه رویدادی برمیخیزیم که به هنر کشورمان اعتبار و انتفاع مادی و معنوی میبخشد و درباره روند انجامش پیش از اظهارنظر کمی تحقیق و مطالعه نمیکنیم؟
تصور میکنم این گونه هجمهها ریشه در درون خودمان دارد و اصلا ربطی به جریانهای مافیا و خارج از کشور ندارد. خوب است بدانیم که به گفته مسئولین حراج و همانطور که در سایتشان منعکس شده مجموعه حراج تهران در سال ۱۳۹۱ به صورت نهادی مستقل و خصوصی شکل گرفت. این حراج معرفی بهترین نمونههای هنر مدرن و معاصر ایران، از هنرمندان پیشگام و نامآشنا گرفته تا جوانان، به مجموعهداران هنری و مخاطبان جهانی را هدف اصلی خود قرار داده است. خب طی این سالها شده که منتقدان مطالبی بدون غرض با نفس این حرکت بنویسند؟ شاید من ندیدهام! انگار تا چیزی خلاف نظرمان است بدون داشتن هیچ سندی سعی بر انکار آن شخص یا حرکت میکنیم و گاهی با تمام قوا به جنگش میرویم. از شما دوستان خواهشمندم مجدد به همان بیت از حضرت حافظ که در ابتدای این متن آوردم دقت کنید. چون از این رفتاری که هر روز در پوست کسی بیافتیم هیچ چیز عاید ما نمیشود جز بیشتر عذاب کشیدن خودمان.
دیدگاه تان را بنویسید