بیتا یاری

در سرزمین ما تنها شیوه آموزشی هنر آواز برای سال‌ها و سده‌ها، آموزش سینه‌به‌سینه بوده است و بس؛ و شاید تنها در یکصد سال گذشته روش‌هایی دیگر نیز به حفظ و آموزش آواز ایرانی افزوده ‌شده است. با گذشت زمان توسعه تکنولوژی، صنعت الکترونیک و فناوری نیز به کمک آموزش آمده است اما همان شیوه آموزشی گذشته در نحوه فراگیری، آموزش یک‌گوشه از دستگاه در ردیف موسیقی ایرانی و تکرار آن توسط هنرجو، همچنان در جریان است. و علی‌رغم استفاده از دستگاه‌های ضبط‌صوت که امکان فراگیری را تسهیل کرده، سیستم آموزش و فراگیری همان‌گونه است و دانش و احاطه استاد به آواز و گوشه‌های آوازی و شیوه بیان ظرایف و انتقال آنها است که می‌تواند هنرجویان را به سمت آواز سوق داده و از آنها خواننده توانمند آواز بسازد.

به‌بیان‌دیگر، سطح و کیفیت آموزش و حتی دایر کردن کلاس آموزشی ارتباط تنگاتنگی با استادان دارد و آن‌گونه که در گذشته مرسوم بوده اغلب کسانی که در فن و هنر تایید شده نسل قبل آواز هستند و در میان هم‌نسلان خود سری مابین سرها درآورده‌اند آموزگاران معتبری بوده‌اند. ازاین‌رو آموزش آواز هرچند همچنان به شیوه آموختن یک‌گوشه و تکرار آن به‌پیش می‌رود و موفقیت در آن به ممارست و تمرین و قدرت صدای هر هنرجو بستگی دارد؛ اما اصل متکی بر استاد بودن فراگیری آواز خدشه‌ناپذیر است و سطح و کیفیت آن را مشخص می‌کند هرچند هنرجو ناتوان باشد.

در سال‌های پایانی دهه 40 نیز آن هنگام که نلی کارُن و دکتر داریوش صفوت کتاب خود را بر مبنای ایده حفظ و نگهداری موسیقی ایرانی نوشتند نیز محوریت اصلی آن تمرکز بر آموزش صحیح و تکیه بر اساتیدی بود که در دانش و هنر سرآمد باشند. و در ادامه هنگامی‌که مرکز حفظ و اشاعه موسیقی پا گرفت اساتید یگانه در هنر خویش به آن مرکز دعوت شدند تا اگر آموزشی قرار است برای حفظ و پایداری و استمرار آواز و موسیقی ایرانی انجام شود زیر نظر یگانه‌های دوران و زمانه به‌پیش برده شود تا کیفیت ارائه هنر برای نسل آینده نیز مدنظر قرارگرفته و تضمین‌شده باشد. اساساً دکتر صفوت مقوله‌های کیفی را برای رشد کمی هنر موسیقی ایرانی و آینده آن در نظر داشت و نسلی را پروراند که در سال‌های دهه 50 و پس‌ازآن به‌عنوان چهره‌های شاخص نسل خود و اساتید نسل بعد شناخته شدند.

در یکی از واحدهای فرهنگ و هنر دانشگاه جامع علمی- کاربردی از سالار عقیلی خواننده تصانیف ایرانی به‌عنوان استاد آواز ایرانی دعوت به‌عمل‌آمده است و همین بیانگر میزان به قهقرا بردن هنر آواز ایرانی در این‌گونه مراکز است که به اسم دانشگاه هنوز فرق آواز و تصنیف را نمی‌دانند

اما پس از انقلاب و با افول رونق مرکز حفظ و اشاعه موسیقی تنها کلاس‌های خانگی اساتید آواز بار آموزش نسل بعد را بر دوش می‌کشید و نسل برآمده از روزگار پس از انقلاب که امروز در دهه چهارم و پنجم عمر خویش هستند هنوز نتوانسته‌اند همانند دوران گذشته و اساتید خویش به جایگاهی رفیع دست بیابند و البته خلأ یک خواننده پرقدرت و سرآمد همچنان محسوس است، چیزی که در دو دهه اخیر آواز ایرانی شاهد آن بوده‌ایم و البته چاره‌ای نیز برای آن یافته نشده است. تا دو دهه پیش آواز ایرانی شاهد این معضل نبود و در یکصد سال گذشته هیچ‌گاه عرصه آواز از هنرمندی بزرگ خالی نبود، اما در یکی دو دهه اخیر به‌شدت این فقدان احساس می‌شود و عملاً کسی نتوانسته است به‌حداعلای خوانندگی دست بیابد هرچند خیل عظیمی از هنرجویان آوازی پرورش یافتند و از کارگاه‌های آوازی اساتید بی‌همتا نیز بهره‌مند شدند. مساله‌ای که برخی از کارشناسان آن را به‌عنوان یکی از نمادهای دوران افول هنر آواز گوشزد می‌کنند.

با همه این اوصاف اما در چند سال اخیر آواز نیز جزو رشته‌های تحصیلی موسیقی در دانشگاه جامع علمی کاربردی پذیرفته ‌شده است اما آنچه در عمل مشاهده می‌شود؛ تنها فهم این فقدان است و بس و باید دید که کدام نگاه کارشناسی-پژوهشی-آموزشی پشت این مساله نهفته و آیا برپاکنندگان این رشته به آنچه می‌خواهند از آواز ایرانی محقق کنند، اشراف دارند و این رشته دارای پشتوانه تحقیقی است یا صرفاً راه‌اندازی این رشته به‌منظور سرپا نگه داشتن یک موسسه دانشگاهی برای جذب دانشجو و کسب منافع مادی و اقتصادی بوده است؟ این تشکیک از آن رو مطرح می‌شود که در خبرها آمده بود در یکی از واحدهای فرهنگ و هنر این دانشگاه از سالار عقیلی خواننده تصانیف ایرانی به‌عنوان استاد آواز ایرانی دعوت به‌عمل‌آمده است و همین بیانگر میزان به قهقرا بردن هنر آواز ایرانی در این‌گونه مراکز است که به اسم دانشگاه هنوز فرق آواز و تصنیف را نمی‌دانند و رشته دانشگاهی برای آن ایجاد می‌کنند و از یک تصنیف‌خوان شناخته‌شده برای آموزش آواز بهره‌برداری می‌کنند. قطعاً آنچه در این میان برای دست‌اندرکاران اهمیتی نداشته و ندارد هنر آواز ایرانی و اعتبار مکانی به نام دانشگاه است وگرنه چنین دست تطاول و تاراج بدان دراز نمی‌شد.