سفری به بلندترین آبشار ایران
آبشار لاتون
آرزو احمدزاده ، راهنمای طبیعتگردی
پاییز باشد و جنگل هزار رنگ باشد و جنگل نرویم؟ تصمیم گرفتیم با یک تیر دو نشانه بزنیم: هم پاییز هزار رنگ جنگل را ببینیم و هم بلندترین آبشار ایران را. آبشار لاتون در استان گیلان، ۱۵ کیلومتری جنوب شهرستان آستارا، شهر لوندویل روستای کوته کومه جای گرفته است. ارتفاع تقریبی آبشار لاتون ۱۰۵ متر است که به لحاظ بلندی، مرتفعترین آبشار گیلان و ایران به حساب میآید. ظهر از کرج راه افتادیم و شبهنگام به روستای کوتهکومه رسیدیم. شب را در روستا چادر زدیم و خوابیدیم و صبح روز بعد در مسیر پاکوب به سمت آبشار حرکت کردیم. مسیر جنگل بسیار چشمنواز بود؛ به معنای واقعی هزاررنگ. سبز، زرد، زرشکی، نارنجی، قرمز، و هر کدام در طیفی وسیع. از رودخانه رد شدیم و به قهوهخانهای چوبی در دل جنگل رسیدیم. یک گروه دوچرخهسوار هم آمده بودند که تا آبشار رکاب بزنند. صبحانه را خوردیم و راه افتادیم. فاصله از روستای کوتهکومه تا آبشار حدود ۶ کیلومتر است که در طول این مسافت ۳/۵ ساعتی، حدود ۷۵۰ متر ارتفاع زیاد میشود. مسیر صعود آبشار تپههایی جنگلی و بسیار زیباست که در طول مسیر چشمههای فراوانی با آبی خنک و نوشیدنی دیده میشود. انتهای مسیر نیز پرتگاههایی خطرناک و مرگبار دارد. آبشار از فاصله ۵۰۰ متری قابلرویت است. دیدن آبشار از دور نیروی مضاعفی میشود تا با قدرت بیشتری به سمت آبشار برویم. شیب مسیر بسیار تند است و برای افرادی که کوله بر دوش دارند، سختتر. پس از گذر از یک شیب تند به روستای قدیمی آسیو شوان میرسیم که تقریباً خالی از سکنه است. به زبان تالشی، آسیو به معنی آسیاب و شوان به معنی کنار رودخانه است. استراحتی کوتاه میکنیم و به سمت آبشار حرکت میکنیم. صدای غرش آب از دور میآید و بالاخره به آبشاری میرسیم به بلندای آسمان. در حاشیه آبشار یکی از زیباترین جنگلهای متراکم بکر و دستنخورده گیلان با انبوهی از درختان آلو، به، گلابی، گردو، فندق و سیب وحشی وجود دارد که در ۹ ماه از سال سرسبزی و زیبایی خود را حفظ میکند. این آبشار از دامنههای شرق کوه اسپیناس «اسپینه» سرچشمه گرفته و به رودخانه لوندویل که با طول ۱۷ کیلومتر خود نیز از کوه اسپیناس «اسپینه» سرچشمه گرفته سرازیر میشود و با شیب تندی به سمت کوته کومه و لوندویل حرکت کرده و در آخر وارد دریای کاسپین میشود. سالها است عمو یدالله کنار آبشار کلبهای دارد و با چای گرم میزبان طبیعت گردهایی است که مشقت مسیر را به جان میخرند تا صدای آب روحشان را آرام کند. کلبهاش به قدر دلش باصفاست و عجیب چاییهایش طعم دیگری دارد. پس از صرف نهار مسیر برگشت به سمت روستا را در پیش گرفتیم و نزدیک به غروب آفتاب بود که به روستا رسیدیم.
و اما می رسیم به قسمت هیجانانگیز و غیرقابل پیشبینی سفر. دوستان دیگرمان در سنگده بودند و به طرز شگفتانگیزی تصمیم گرفتیم به سنگده برویم. ما نزدیک آستارا بودیم و سنگده نزدیک فیروزکوه. نقشه گوگل از دو مسیر راهنماییمان میکرد. یکی از چالوس به تهران برویم و از جاده فیروزکوه به سنگده برسیم و دیگری مسیر رشت به ساری و فیروزکوه. نزدیک به ۶۰۰ کیلومتر تا مقصد فاصله داشتیم. هرچند که الویت نقشه گوگل مسیر چالوس به تهران بود، ولی ما مسیر ساری را انتخاب کردیم چون خطر کمتری داشت (مسیر مستقیم کنار ساحل دریای خزر تا ساری). نیمههای شب به سنگده و محل اقامت دوستان رسیدیم. فردا صبح در جنگل راش گشتی زدیم و به تماشای اسبهایی نشستیم که در جنگل آزادانه میدویدند. بهراستی که خداوند این سرزمین را با وسواسی دوچندان خلق کرده است. باشد که نگهدارش باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید