هزارهایها پیش از همه به آخر خط رسیدهاند؛
نسلی پنهان در معضلات اجتماعی
Generation Yیا «نسل هزاره» نسلی است که در عصر فنآوری به دنیا آمده و فنآوری در ژن آنها تنیده و رمزنگاری شده است. نسل هزاره بهشدت به اینترنت وابسته است و ۲۴ ساعت شبانهروز، ۷ روز هفته و ۳۶۵ روز سال باید به اینترنت وصل باشد و اگر به اینترنت دسترسی نداشته باشد، گویی چیزی گم کرده است. نسل هزاره ویژگیهای مثبت و منفی خاص خود را دارد؛ هم تنبل و بیتفاوت است، و هم مترقی و به پیشرفت جامعه اهمیت میدهد. اما هرچه تعداد آنها بیشتر شود و اکثریت نیروی کار را تشکیل دهند، فهمیدن این مسئله که آنها چهطور جامعه ما را شکل میدهند، اهمیت بسیاری پیدا میکند.بهترین راه برای درک کردنشان این است که با آنان حرف بزنیم و از خود آنها بپرسیم چه دغدغههایی دارند. اما البته سخن گفتن با آنان گاه ناممکن است!
آذر فخری
وقتی داریم درباره «نسل هزاره» حرف میزنیم، منظورمان متولدان دهه 80 یا 90 نیست، چرا که اینان هنوز بهطور کامل وارد چرخه اجتماع نشدهاند، هر چند شاید کمی برایمان عجیب باشد اگر بدانیم که متولدان دهه 80 برای خدمت مقدس سربازی فراخوانده شدهاند؛ بله چه زود، چه تلخ و چه ناخوشایند گذشت روزگار بر مایی که حتی گاه بهعنوان والدین متوجه بزرگ شدن فرزندان دو دهه اخیر نشدیم.
«نسل هزاره» شاید خود ما باشیم؛ آدم بزرگهایی متعلق به دهه 60 و 70؛ افرادی که با حضورمان در عرصه هستی، فنآوری شکل دیگری بهخود گرفت؛ کامپیوتر و بهتبع آن اینترنت و سپس اسمارت فونها ظهور و خود را بر سبک زندگیمان تحمیل کردند. اما نکته جالب در مورد این نسل وجود یک شکاف دوطرفه است؛ این نسل هم با والدین خود فاصله دارد و هم با فرزندانش. نسل هزاره، با این که روزگارش بدون گوشی و اینترنت نمیگذرد، اما با توجه به سرعت پیشرفتها در این زمینه برای نصب یک اَپ، به فرزندان خود وابسته است! و در همان حال والدینی دارد که اصلا استفاده از چنین دستگاههایی را بلد نیستند. اینان نسلی تنها مانده و رها شدهاند؛ نسلی که نه با والدین خود و نه با فرزندانشان، هیچ حرف و فصل مشترکی ندارند. کافی است نیمنگاهی به متولدان دهه 60 بیندازیم تا متوجه عمق این شکاف دوسویه و تنهایی این نسل بشویم.
هزارهایها کیستند وچگونهاند؟
جهان از سال 2000 با پدیده «نسل هزاره» مواجه شده است، فرزندان«نسل هزاره» به خاطر حضور فعال در فضای مجازی ادبیات و در نتیجه تفکر خاصی دارند که باعث شکاف بین نسلی شده است، ادبیاتی که والدین این نسل باید سعی کند آن را بیاموزد وگرنه از قافله همفکری، همدلی و همسهمی از عصر جدید عقب و جا خواهد ماند.
براساس تحقیقات و پژوهشهای انجام گرفته درباره فضای مجازی، در سراسر دنیا فرزندانی که از سال 2هزار و در ایران افرادی که در دهه 70 متولد شدهاند،«نسل هزاره» هستند. اینان سرعت تایپ سریعتری نسبت به نسل گذشته خود دارند، مواجهه حضوری خیلی کمی با یکدیگر و خانواده خود دارند و به همین دلیل توان درک احساسات از روی حالت چهره و لحن حرفزدن را ندارند، آنها احساسات و هیجانات را با ایموجیها منتقل و دریافت میکنند. اینها احتمالا همان نسلی هستند که برای محافظت فرزندانشان بر روی شبکههای ماهوارهای قفل میگذاشتند، اما امروز فرزندانشان برای در گوشی آنها فیلترشکن نصب میکنند!
برای نسل Y عهدوپیمانهای الزامآورازدواج دیگر موضوعیت ندارد. بسیاری از جوانان نسل هزاره با نرخهای فزاینده طلاق مواجهاند و به همین دلیل ترجیح میدهند دیرتر ازدواج کنند و قبل از تصمیم گیری درباره گام نهایی، به امنیت مالی و مسیر شغلی و مالکیت خانه اولویت میدهند
طبیعی است که هنوز تحقیق و بررسی چندانی در مورد نسل هزارهای در کشور خودمان انجام نشده است-اصلا با اینهمه مشکلات و بحرانهای زمینی و آسمانی کسی حواسش به این چیزها نیست!- پس براساس تحقیقات «آنتونیا هال»، روانشناس و کارشناس روابط، این نسل افراد صلحطلب و اهل معاملهای هستند که در لحظه زندگی میکنند و به آینده هم اهمیتی نمیدهند. به ندرت تن به ازدواج میدهند و اگر ازدواج کنند-از هر پنج نفر، دونفر- ترجیح میدهند خیلی دیر بچهدار شوند و یا هرگز بچهدار نشوند. اینان بهتر و بیشتر از والدین خود اهل حساب و کتابهای اقتصادی هستند و به درآمد و پول بیشتر اهمیت میدهند، در ضمن اینکه برایشان چندان مهم نیست در محیط کاری که قرار دارند مدیر شوند؛ در واقع علاقهای به ارتقای شغلی از نظر سازمانی ندارند اما برایشان بسیار مهم است توان و استعدادشان دیده شده و به کار گرفته شود و مدیران کمسواد اما استراتژیست را ترجیح میدهند. آنتونیا هال نمونه بارز چنین افرادی را استیو جابز میداند که البته اغلب ما او را میشناسیم. ترجیح شان این است که وارد مشاغل آزاد شوند و نه دولتی یا حتی شرکتی. برای همین می توانیم سراغ اغلب آن ها را در استارتاپها و نت وورک مارکتینگها بگیریم.
Millennium ها که به نسل «Y» هم مشهورند، همزمان با توسعه فنآوریهای ارتباطی علاقهمند به ارتباط با همسالان و دوستان خود هستند. تلاش میکنند به آخرین تکنولوژیهای روز مسلط شوند.آنها در دنیای مجازی با افراد زیادی درارتباط هستند و از اتفاقات جهان باخبرند. نسل Y سعی میکند زندگی راحت و بدون دردسری داشته باشد و به این ترتیب آرمانگرایی خاصی ندارد و مثل والدینش در پی تغییرات بنیادی سیاسی و اقتصادی نیست. این نسل بر اساس تحقیقات آنتونیا هال، دوست دارد هر کاری را به سرعت انجام دهد و حوصله کارهای زمانبر را ندارد. هرچند ممکن است نسب هزاره از نگاه والدین و اطرافیان متعلق به نسل قبل از خود، Y نسبت به جامعه اطراف بیتفاوت دیده شوند، اما در واقع اینطورنیست؛ آنها درپی بهبود شرایط اجتماع هستند اما با جهانبینی خودشان!
نسل Y سعی میکند زندگی راحت و بدون دردسری داشته باشد و به این ترتیب آرمانگرایی خاصی ندارد و مثل والدینش در پی تغییرات بنیادی سیاسی و اقتصادی نیست. این نسل دوست دارد هر کاری را به سرعت انجام دهد و حوصله کارهای زمانبر را ندارد
نسل Y و گریز از ازدواج و فرزندآوری
هال میگوید هزارهایها و پدرومادرشدن را قربانی میکنند. زیرا هم هزینهبر است و صرفه اقتصادی ندارد و هم زحمت و مسئولیت بسیاری دارد که با سبک زندگی آنان نمیخواند. البته باید رکود اقتصادی جوامع و بیکاری یا کم درآمدبودن این افراد را هم درانتخاب چنین سبک زندگی دخیل دانست. هال معتقد است:«دراین وضعیت اقتصادی، عواملی که زمانی دلایل اصلی برخورداری از یک دوران بزرگسالی با ثبات و حتی خوشبختی به حساب میآمدند، امروز به چیزهای تجملاتی تبدیل شدهاند. اگرچه برخی از آنها از قصد خود برای ازدواج سخن میگویند، ولی معمولا صحبتهایشان به اینجا ختم میشود که ازدواج چهقدر پرهزینه شده است. با توجه به هزینههای کمرشکن تحصیلات دانشگاهی، اجارههای هنگفت و هزینه زندگی که جمع آنها از دستمزدهای پایین بسیار فراتر میرود، آنها ترجیح میدهند تنها زندگی کنند و بخشی از درآمد خود را-اگر درآمدی داشته باشند و از آن چیزی باقی بماند- پسانداز کنند.
آنتونیا هال معتقد است برای نسل Y روش عهد و پیمانهای الزامآور ازدواج که تاییدکننده رابطه دو نفر بود دیگر موضوعیت ندارند. بسیاری از جوانان نسل هزاره با نرخهای فزاینده طلاق مواجهاند و به همین دلیل ترجیح میدهند دیرتر ازدواج کنند و قبل از تصمیم گیری درباره گام نهایی – اگر اصولا ازدواج کنند- به امنیت مالی و مسیر شغلی و مالکیت خانه اولویت میدهند. میانگین سن ازدواج اکنون به 27 سال برای زنان و 29 سال برای مردان رسیده، هرچند به نظر هال این اعداد واقعی نیستند و باید بیشتر از اینها باشند. شاهد مثالش هم افزایش تعداد زنانی است که هنگام اولین زایمان خود بیشتر از 35 سال دارند، مسئلهای که به روشنی بازتابدهنده پیشرفتهای پزشکی و افزایش این امکان برای زنان است که دیرتر به ازدواج و فرزندآوری فکر کنند. پدر و مادرشدن در سنین بالا یا صرفنظر کردن از بچهدار شدن ارتباط مستقیمی با نگرانیهای اقتصادی نسل هزاره دارد؛ بزرگ کردن بچه کار پرهزینهای است و در بسیاری مناطق نرخهای مراقبت از کودک بسیار گران است. نتیجه این که هزارهایها احساس تیره و تارتری نسبت به دورنمای بچهدار شدن دارند، زیرا در شرایط فرهنگی خشن و برمبنای اقتصادی «کار کن تا زنده بمانی» زندگی می کنند که البته شامل اکثریت مردم میشود، حال فجایع آبوهوایی و تغییرات اقلیمی پیش رو بهجای خود.
دیدگاه تان را بنویسید