جشن طلاق؛ پدیدهای که در بین زوجهای جوان رواج یافته است!
شادی جعلی برای مرگ یک رابطه
فائزه ناصح، دکترای روانشناسی عمومی
در چند دهه اخیر نظام خانواده در ایران به دلیلهایی مانند گسترش زندگی شهرنشینی، توجه به ظاهر زندگی، تغییر در شیوه زندگی مردم و همچنین ورود و توسعه و گسترش وسیلههای ارتباطی جدید، تغییراتی کرده و مسائل و معضلات اجتماعی متنوعی را بوجود آورده است؛ یکی از مهمترین مراسمی که این روزها در میان زوجهای جوان رواج یافته «جشن طلاق» است؛ جشنی جدید و نوظهور که هر یک از زوجین برای اعلام پایان زندگی مشترک خویش به شکلهای گوناگون برگزار میکنند.
این روزها عوامل مختلفی همچون دخالت خانوادهها، عدم تحقق شروط ضمن عقد، ترک زندگی توسط یکی از زوجین، اعتیاد، ندادن نفقه و فقر، ضرب و شتم، مشکل روانی و حبس بیش از پنج سال یکی از زوجین که سبب جدایی و پایان یافتن زندگی مشترک میشود؛ ازجمله ریشهایترین دلایل افزایش طلاق در کشور بهشمارمیآید، اما مسئله حائز اهمیت پدیدآیی رسم بیگانهای همچون «جشن طلاق» بهتبع آن است که به تقلید از فرهنگ غربی به سرعت در حال گسترش است و زوجین به دلیل ناآگاهی نمیدانند با برگزاری چنین جشنهایی چه عواقب و پیامدهای منفی و ناخوشایندی را برای خود و خانواده خویش بوجود میآورند.
البته طلاق همیشه هم بد نیست؛ با وجود آنکه در زمانهای گذشته یک مسئله شنیع و باعث سرافکندگی و سرشکستگی والدین تلقی میشد، در حال حاضر و با گذار از جامعه سنتی به جامعه مدرن این باور تقلیل یافته است. درواقع با افزایش سطح آگاهی افراد، خانوادهها به این درک و بلوغ فکری رسیدهاند، همانطور که ازدواج خوب میتواند دروازههای رشد و تحول را به روی فرد بگشاید، به همان نسبت نیز ازدواج بد میتواند اثر مخربی بر سلامت جسمی و روانی افراد بگذارد. ازاینرو «طلاق» به عنوان یکی از پیچیدهترین مشکلهای زندگی زناشویی در بسیاری از موقعیتها همچون زمانیکه زن یا شوهری معتاد، بیکار یا بزهکار و نااهل از آب در بیاید یا تفاهم و جهانبینی مشترکی بینشان وجود نداشته باشد، پذیرفته شده است. اما مسئله مهمتر از معضل اجتماعی طلاق که در حال حاضر به سرعت در حال پیشروی است و زنگ هشداری برای جامعه ایرانی محسوب میشود، پدیده «جشن گرفتن برای طلاق» است که پیامدهای منفی بیشماری را به دنبال دارد که یکی از آنها شکلگیری دشمنی و عداوت بین زوجین و خانواده هایشان است که گاهی این دشمنی چنان شدت پیدا میکند که متاسفانه خانوادهها، کودکان را نیز در این یارکشی دخیل میکنند.
براساس مطالعات و پژوهشهای روانشناسی میتوان گفت «جشن طلاق» نخستینبار در آمریکا شیوع پیدا کرد بطوریکه زوجین با برپایی جشنی همانند عروسی با مضمونهای طلاق و جدایی و پخش موزیک و پایکوبی، جدایی خود را به همگان اعلام و از این بابت ابراز خوشحالی میکنند. درواقع مراسمی است که زوجین آن را به منظور کاهش رنج ناشی از طلاق برگزار میکنند تا بهاینترتیب تا حدودی درد و رنج تلخی جدایی را تسکین دهند.
به عنوان نکته پایانی باید خاطر نشان کرد برپایی «جشن طلاق» برگرفته از فرهنگ غربی است و در آن جوامع با فرهنگ سازی خاصی صورت میگیرد و بیانگر این مفهوم است که بعد از طلاق ما دشمن هم نیستیم و روابط انسانی معقولی داریم و لزوما هیچ یک از طرفین طلاق بد نیستند؛ اما متاسانه در ایران، این پدیده نوظهور، نمایش فخرفروشی نوکیسههایی است که با برگزاری جشن طلاق آنچنانی قصد عرض اندام و شوآف دارند؛ بنابراین در زمره یکی از تلخ ترین و تاسفآورترین جشنهای ایرانیهاست که در حال رشد و فزونی است.
باتوجه به مطالب مطرح شده نکته واضح اینجاست اگر مسئولان فرهنگی کشور با بهرهمندی از علم و دانش متخصصین روانشناس درجهت افزایش آگاهی خانوادهها و برخورد با این موضوع اقدامات جدی اتخاد نکنند، پیامدهای منفی این جشن به سرعت در میان اقشار جامعه رواج مییابد که به خودی خود بسیار دردآور است.
دیدگاه تان را بنویسید