با آبگیری سد پاشدان، راه رودخانه «هریرود» هم به ایران سد شد
کجایند جماعت مشروعیتبخش به طالبان؟!
سعیده علیپور
مناقشه آبی ایران و افغانستان با آبگیری سد پاشدان در هرات وارد مرحله جدیدی شده است. این سد روی رودخانه هریرود، یکی از رودخانههای مشترک ایران و افغانستان است و گفته میشود آب شرب بیش از ۲ میلیون نفر از ساکن استان خراسان رضوی را تامین میکند. یک دهه پیش هم سد سلما، بر همین رودخانه جریان آب به سمت ایران و ترکمنستان را مختل کرده بود. اما گویا بهرهبرداری از سد پاشدان مشکلات آبی شرق ایران را که همین حالا هم با مشکلات عدیده بیآبی دست و پنجه نرم میکند، وخیمتر خواهد کرد.
هرچند در گزارشها اعلام شده است که بیش از 6 میلیون مهاجر غیرقانونی افغانستانی در ایران هستند و اغلب آنها در کسب و کارها فعال و بیشترشان درآمد حاصل از کار در ایران را به افغانستان ارسال میکنند، اما به نظر نمیرسد که حتی تامین امنیت این افراد هم طالبان را بر آن دارد که در ماجرای حقابه رودخانههای مشترک بین ایران و افغانستان حداقل جانب معاهدههای بینالمللی را حفظ کنند، اما در این میان خبری هم در خصوص رویکرد ایران برای مقابله با عملکرد دولت طالبان در خصوص مسدود کردن حقابه ایران شنیده نمیشود. گویا هنوز مقامات ایرانی درنیافتهاند که تهدید اصلی و زنگ جنگ اقلیمی در بیخ گوششان و در مرزهای شرقی به صدا درآمده است
هریرود تنها رودخانه مشترک ایران و افغانستان نیست. مناقشه آبی ایران و افغانستان پیشتر بر سر حقابه هیرمند آغاز و سدسازی روی این رودخانه که در انتهای مسیرش به تالاب هامون میرسد، سبب شد که این تالاب با خشکی کامل فاصله چندانی نداشته باشد. موضوعی که جمعیت همجوار با این تالاب-که زندگیشان به هامون گره خورده بود- را دچار فقر و محرومیت و تغییرات آب و هوایی و کوچ اجباری کرد.
اما در این میان آنچه بیش از حرکت طالبان در ایران مورد نقد است، دیپلماسی حاکمیت در قبال دولت خودخوانده افغانستان است که اجازه این تعدی آشکار را به حقابه ایران میدهد.
هرچند که مقامات افغانستان اعلام کردهاند هدفشان از ساخت سد پاشدان حل کامل مشکل آب هرات است، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند، مقامات طالبان، آب را روشی برای چانهزنی و کسب امتیاز از همسایه خود، ایران میدانند. اتفاقی که در مورد سد کمالخان و حقابه هیرمند هم عینا تکرار شد. در این میان منتقدان معتقدند تهران با روش دوستانهای که با طالبان در پیش گرفت، نتوانست در این خصوص راه به جایی ببرد و حقابه قانونی خود را از هیرمند دریافت کند.
هرچند که مقامات افغانستان اعلام کردهاند هدفشان از ساخت سد پاشدان حل کامل مشکل آب هرات است، اما بسیاری از کارشناسان معتقدند، مقامات طالبان، آب را روشی برای چانهزنی و کسب امتیاز از همسایه خود، ایران میدانند. در این میان منتقدان معتقدند تهران با روش دوستانهای که با طالبان در پیش گرفت، در موارد مشابه نتوانست حقابه قانونی خود را از آبهای جاری مشترک دریافت کند
سد پاشدان با چه هدفی ساخته شد؟
پروژه سد پاشدان در استان هرات و در غرب افغانستان، یکی از بزرگترین سدهای افغانستان در مرز ایران و در مسیر هریرود از سال 1390 آغاز شد، اما با روی کار آمدن طالبان و پس از تکمیل حدود 80 درصد از آن متوقف ماند، تا اینکه در اوایل امسال، تکمیل آن از سوی دولت خودخوانده طالبان از سر گرفته شد. در برخی از گزارشها آمده است که طالبان تکمیل این سد را به یک شرکت آذربایجانی سپرده که با ۱۸ ساعت کار روزانه ساخت سد پاشدان را با سرعت در روزهای گذشته به مرحله آبگیری رساند.
این سد ظرفیت ذخیره ۴۵ میلیون مترمکعب آب، تولید دو مگاوات برق و آبیاری ۱۳ هزار هکتار زمین کشاورزی را دارد.
وزارت انرژی و آب طالبان اعلام کرده که سدسازی روی هریرود به سلما و پاشدان ختم نمیشود و ساخت دو سد تیرپل و گفگان نیز در دستور کار قرار دارد.
طالبان، هیرمند را هم از ایران دریغ کرد
مهمترین منبع آبگیری هامون رودخانه هیرمند است. به همین دلیل اختصاص حقآبه هامون مهمترین عامل حیات این اکوسیستم بینظیری است که به دلیل عدم اجرای پروتکلهای بینالمللی از سوی طرف افغانستانی و خشکسالی در ایران، تقریبا از میان رفت! حتی در آخرین پایشها از این دریاچه نیز گزارش شده؛ تنها 0.59 کیلومتر مربع از آب آن باقی مانده است. هیرمند درگذشته در هر دو کشور افغانستان و ایران جاری بود. جدایی افغانستان از خاک ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی به موجب معاهده پاریس و امتناع گسترده حاکمیت افغانستان از جاری ساختن رود هیرمند در خاک ایران، مسئله حقآبه رودخانه هیرمند را به یکی از مسائل مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی دو کشور مبدل ساخت، تا اینکه در سال ۱۳۵۱ قراردادی بین دو دولت در کابل به امضا رسید و قرار شد در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب سهم سیستان و هامون باشد.
ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس: «افغانستان علاوه بر سدهای موجود، یک سد دیگر هم در حوزه زرنج میزند و اصلا هم کاری به تاثیرات اقلیمی آن روی بخشهای غربی افغانستان ندارند، مهم این است که ما را تحت فشار قرار دهند. متاسفانه به دلیل عدم نگاه جامع به روابط در سالهای اخیر ما خسارت خوردیم و الان هم دوستانی که دنبال رابطه تمام و کمال با طالبان بودند پاسخگوی این خسارتها نیستند.»
اما علیرغم انعقاد قرارداد حقآبه هیرمند، از اواخر دهه ۱۳۷۰ و همزمان با کاهش نزولات جوی و حاکم شدن شرایط خشکسالی بر سیستان، میزان ورودی آب رودخانه هیرمند به دریاچه هامون مرتب کاهش یافت و افغانستان با احداث سد «کمال خان» در ۱۰۰ کیلومتری مرز ایران در فروردین 1400 و چندین سد دیگر تیر خلاص را بر پیکر هامون زد. حالا بیش از ۲۰ سال است که به دلیل کاهش نزولات جوی و بارندگی ورود آب هیرمند به ایران کاهش پیدا کرده و در حال حاضر شاهد خشکی تقریبا۱۰۰ درصدی تالاب هامون هستیم.
در مراسم افتتاح بند کمال خان، رییسجمهور وقت، اشرف غنی گفته بود که «افغانستان دیگر آب مجانی به کسی نمیدهد، بنابراین ایران باید در ازای آب به افغانها سوخت بدهد». همین سخنان واکنشهای منفی زیادی به دنبال داشت.
اما دولت خودخوانده جدید هم بعد از روی کار آمدن به سرعت دریافت که از این ابزار میتواند علیه همسایهاش استفاده کند و خساستش را در قبال حقابه با شدت و حدت بیشتری از دولت گذشته ادامه دهد. چرا که از سویی از حمایتهای تلویحی دولت سیزدهم برخوردار و شاهد دیپلماسی منفعل آن در خصوص بحث حقابه بود و از سوی دیگر به خوبی دریافته بود که آب حرف اول را در دیپلماسی منطقه کم آبی مثل ایران و افغانستان میزند.
خسارت ناشی از دیپلماسی غلط
اما پس از ماجرای آبگیری سد پاشدان و احتمال تشدید تنشهای آبی میان ایران و افغانستان، دیروز عضو کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی عنوان کرد: «آب یک مؤلفه راهبردی ویژه در روابط ما با افغانستان است. متاسفانه به دلیل عدم نگاه جامع به روابط در سالهای اخیر ما خسارت خوردیم و الان هم دوستانی که دنبال رابطه تمام و کمال با طالبان بودند پاسخگوی این خسارتها نیستند».
ابوالفضل ظهرهوند در گفتوگو با ایلنا، در حالی که معتقد است ترکیه، آذربایجان و قطر در منازعه با ایران هستند و سدسازی هم در افغانستان کار همین گروه برای تضعیف ایران است، گفت: «برخی از اینها دشمن و مترصد بهم ریختگی موقعیت ژئوپولتیکی و تغییر در بافت و ترکیب جمعیتی در نوار شرقی کشور هستند. اخوانیت که پرچمدار ضدیت با هویت ایرانی و تشیع است امروز وارد میدان شده و باید به این مؤلفهها نگاه کنیم. اینها در تنظیم روابطمان هم با ترکیه و هم آذربایجان و مسئله طالبان شاخص است. این چیز تازهای نیست. ما قبلا هم گفتهایم و متاسفانه آقایانی که مسئولیت افغانستان را برعهده داشتند، توجه نکردند».
او افزود: «علاوه بر سدهای موجود افغانستان یک سد دیگر هم در حوزه زرنج میزند و اصلا هم کاری ندارند به اینکه تاثیرات اقلیمی آن روی بخشهای غربی افغانستان چگونه است، مهم این است که ما را تحت فشار قرار دهند».
محیطزیست و تهدیدات جدی امنیتی
در حالی که بسیاری از سیاستمداران و دولتمردان در کشور، تقویت قوای نظامی را در حفظ آرامش و تثبیت قدرت کشور مهم میدانند و بیشتر منابع کشور را به سمت حوزه نظامی سوق میدهند، بسیاری از کارشناسان محیطزیست سالهاست که نگرانیهایی عمیق خود را از آینده ایران در بحبوحه یک بحران زیست محیطی و کم آبی در منطقه ابراز میکنند. هر چند برخوردهای امنیتی با بسیاری از این افراد نشان داده که اساسا دولتمردان در ایران نه تنها اولویتی برای محیطزیست قائل نیستند که حتی تصوری هم از تهدیدات امنیتی این حوزه ندارند. با این حال دو اعتراض بزرگ در سالهای اخیر در خوزستان و اصفهان نشان داد که این موضوع جدی است و دولتمردان باید در این حوزه با نگرشی عمیقتر ورود کنند.
دیدگاه تان را بنویسید