رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران در گفتوگو با «توسعه ایرانی»:
در حوزه آسیبهای اجتماعی هزار «قرارگاه» هم بزنیم، بیفایده است
ابراهیم فاطمی
میدانیم که آسیبهای اجتماعی در کشورمان نه تنها کمتر نشده، بلکه بیشتر و متنوعتر و مشهودتر و ترکیبیتر و ... شدهاند. میدانیم که باید برای این وضعیت تلخ کاری کرد. پس برخی از مسئولان، سریع شروع به انجام کارهای ضربتی و «فستفودی» میکنند. این روزها قرارگاه زدن بسیار رایج و «مد» شده؛ و انگار که نوعی قدرت اعمال مدیریت در نسبت با آسیبهای اجتماعی یا هر حوزه دیگر را به ایجادکنندگان آنها میدهد. اخیرا شاهدیم که قرارگاههای اجتماعی در سطح محلات تهران هم میخواهد شکل بگیرد. خلاصه اینکه به قول یکی از دوستان، مسئولان علاقه شدیدی به ایجاد قرارگاه در همه حوزهها پیدا کردهاند. درخصوص نگاه قرارگاهی به آسیبهای اجتماعی، پای صحبتهای دکتر سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نشستهایم. به جای سئوال و جواب، تمام گزارش را به صحبتهای دقیق این کارشناس خبره مسائل اجتماعی و آسیبهای اجتماعی اختصاص دادهایم؛ او به کارهای انجام شده خوشبین، ولی معتقد است باید مدیران، جنس کار را هم بشناسند، وگرنه...
آسیبها بیشتر و پیچیدهتر شدهاند
ما در نسبت با آسیبهای اجتماعی کشورمان با واقعیتهایی مواجه هستیم. اول اینکه آسیبهای اجتماعی در ایران روند افزایشی یافته است. دوم اینکه آسیبهای اجتماعی تنوع داشتهاند. سوم کاهش سن افراد درگیر با آن است. چهارم مشهودتر شدن این آسیبهاست. پنجم اینکه تلفیقی و ترکیبی شدهاند. ششم؛ در زنان روند جرایم و آسیبهای اجتماعی مشهودتر و بیشتر شده است. ویژگی بعدی آسیبهای اجتماعی هم، درگیر کردن خانواده است. البته ویژگی خاصتر دیگر، نوپدید و نوظهور بودنشان است؛ که غالبا هم به این علت است که در بستر فناوریهای نوظهور، ظهور و بروز یافته و مییابند.
چرخهای شدن آسیبهای اجتماعی
ویژگی دیگری هم که باید به آن اشاراتی داشته باشم، چرخهای بودنشان است. یعنی ما در خیلی از مواقع با چرخهای از آسیبهای اجتماعی روبهرو هستیم. به طور مثال دختری از خانواده فرار میکند و چه بسا درگیر اعتیاد و تنفروشی هم میشود. یا کسی معتاد شده، و درگیر سرقت و ... هم میشود. اینها ویژگیهایی هستند که در بسیاری از آسیبهای اجتماعی امروز مشاهده میکنیم.
کارهای مثبت انجام شده
اگر بخواهیم نگاهی منصفانه به حوزه آسیبهای اجتماعی در این چهار دهه در کشورمان داشته باشیم، باید به نکاتی چند اشاره کنیم. مثلا در حوزه اعتیاد، از نگاه جرمانگارانه و برخورد قهری، به سمت کاهش آسیب حرکت کردهایم. این نگاه کاهش آسیب را، هم پذیرفتهایم و هم در سیاستهای کلی دهه هشتاد، گنجاندهایم. حتی به صراحت در قانون اعلام شده اگر موارد ابتلا به مواد مخدر پرخطر قابلیت ترک ندارد، دستکم مواد کمخطرتر را جایگزین کنیم؛ مثل متادون درمانی.
نمیشود چنین ادعاهایی مطرح کرد که آسیبها را به صفر میرسانیم و چهره شهر را مثلا از کارتنخواب و معتادان متجاهر و ... پاک میکنیم و ... . «پاک کردن» و «به صفر رساندن» و ... ادبیات حوزه مقابله با آسیبهای اجتماعی نیست
سیاههای دیگر از اتفاقاتی که افتاده
از دیگر ویژگیهای حوزه آسیبهای اجتماعی در این چند دهه، هم به رسمیت شناختن ورود و دخالت سازمانهای غیردولتی و غیرحکومتی در این موارد بوده؛ و هم فعالتر شدن این سازمانهای مردمی و خصوصی و غیردولتی. اینها حتی در قوانین هم دیده و گنجانده شد. از دیگر ویژگیها، آن است که در دانشگاهها و مراکز آکادمیک، در دروس بازنگریهایی شده و حتی رشتههای خاص مرتبط با مدیریت و کنترل آسیبهای اجتماعی مثل مددکاری و ... ایجاد شده است تا مددکاران و کارشناسان این حوزه بتوانند در اورژانس اجتماعی و مراکز مددکاری و ... سرگرم کار بشوند و به کاهش این موارد کمک کنند. از سوی دیگر، شاهد بودهایم که محتوای مکتوب در این حوزه بیشتر تولید شده است. مثل کتابها و مصاحبه با آسیبشناسها و جامعهشناسها و کارشناسها و در نتیجه، آگاهی بیشتر مردم و حتی رشد حساسیت آنها نسبت به این آسیبها. در نهایت اینکه در حوزههای مختلف، شاهد بودهایم که سیاستهای کلی نسبت به آسیبهای اجتماعی تغییرات مثبت خوبی را تجربه کرده است.
کارهایی که برخلاف نگاه امنیتی رایج در این حوزه انجام شده
علیرغم اینکه نگاه امنیتی به این حوزه وجود داشته و چه بسا وجود دارد، ولی باز هم رویکرد برخورد با آسیبها تغییر کرده است. به این دلیل که شاهدیم که مراکز غیردولتی دارند کار میکنند و اورژانس اجتماعی فعال شده و افراد فعال و نهادهای غیردولتی هم به شدت سرگرم کارند. حساسیتها هم نسبت به آسیبهای اجتماعی رشد کرده و حتی شاهد تنوع مراکز خدماتدهنده در این حوزه بوده و هستیم. ضمن اینکه سامانههای تلفنی و پاسخگوی خدماتدهنده هم زیاد شده و شاهد خدمات از راه دور نیز بودهایم. از سوی دیگر، شاهدیم که شهرداریها، به ویژه شهرداری تهران در این حوزه فعالتر شدهاند.
سئوالاتی دقیق با پاسخهای منفی
خب با اشاره به همه این موارد اتفاق افتاده، شاید سئوالاتی مطرح بشود. مثل اینکه آیا همه قوانین آنگونه که نوشته شده، اجرا میشود؟ خیر. آیا فعالیتهای موازی در حوزه آسیبهای اجتماعی و مبارزه با آن نداریم؟ بله، داریم. آیا شاهد هماهنگی در مدیریت این حوزه هستیم؟ خیر. آیا برنامههایی که در این حوزه اجرا شده، اثرگذار و محسوس بوده و در جامعه شاهد کاسته شدن آسیبهای اجتماعی بودهایم؟ خیر. هرچند که همین برنامهها، شاید کمک کرده تا عدهای از آسیبدیدگان اجتماعی برگردند. البته برخی کارشناسها هم شاید کمک کرده باشند به مدیریت بهتر در این حوزه. ولی در نهایت نمیتوان گفت آن اثربخشی که دنبالش هستیم، اتفاق افتاده و آسیبها کمتر شده است.
ما نمیتوانیم برای کاهش آسیبهای اجتماعی، دور هم جمع شده و کارهای قرارگاهی انجام بدهیم؛ اینچنین نیست. تجربه زیسته داخل کشور و حتی کشورهای دیگر، میگوید که غلبه رویکردهای مقابله با آسیب اجتماعی، اجتماعیفرهنگی است
وقتی مبارزه با آسیب اجتماعی را آسان گرفتیم
شاید سئوال اصلی این باشد که آیا مبارزه با آسیبهای اجتماعی و مدیریت آنها در کشورمان علمی بوده و هست؟ قطعا در برخی موارد علمی است، اما در جاهایی دیگر آن را ساده و سهل گرفتهایم. واقعا نمیشود چنین ادعاهایی مطرح کرد که آسیبها را به صفر میرسانیم و چهره شهر را مثلا از کارتنخواب و معتادان متجاهر و ... پاک میکنیم و ... . «پاک کردن» و «به صفر رساندن» و ... ادبیات حوزه مقابله با آسیبهای اجتماعی نیست. ضمن اینکه با برخوردهای قضایی و قهری و ... هم نمیتوان آنها را کنترل کرد. باید دقت کنیم که آغاز برنامههای اجتماعی با برخوردها و نگاههای قهری و امنیتی و ... سازگاری نداشته و ندارد. ما تجربههایی از این حیث در حوزه طرحهای حجاب و اراذل اجتماعی و اعتیاد و ... را داشتهایم.
یکشبه تمام نمیشوند
آسیبهای اجتماعی یک شبه به وجود نیامدهاند که یکشبه هم تمام شوند. مثلا اینکه گفته شود تا سه ماه دیگر میخواهیم کودکان خیابانی را جمع کنیم، واقعا نمیشود زیرت تا وقتی که عوامل و ساختاری که این کودکان خیابانی را تولید میکنند وجود دارد، تا وقتی که این شرایط هست، صحبت از پاک کردن این کودکان غیرکارشناسی است. تجربهاش را هم که داریم.
تجربههای اینچنینی موفق نبودهاند
حقیقت امر اینکه مقابله با آسیبهای اجتماعی با نگاه قرارگاهی و سریع و قهری چندان سازگار نیست. در اینباره تجربههای گذشته را هم داریم که چندان موفق نبوده. سد معبر نیست که شما افرادی را که دارند معبرها را سد میکنند جمع کنید؛ با خانوادهها و شرایط خاص و پیچیده روبهرو هستید نه با افراد. به طور مثال خانوادهای را دارید که مثلا سرپرست آن تنفروشی میکند. تصمیم میگیرید که آن را تحت حمایت ببرید. چطوری؟ با مبلغ 700، 800 هزار تومان که از شهریور به بعد شاهدش بودهایم. کجای ایران با چنین پولی میشود زندگی کرد؟ آنهم زنی در این حوزه از آسیبهای اجتماعی که عمدتا سرپناه خوبی هم ندارد. وقتی بستر این حوزه را نمیخواهید اصلاح و درست کنید، مشخص است که دوباره چنین تبعاتی خواهید داشت. معلوم است که خود فقر میتواند مقدمه و باعث و بانی چنین آسیبهایی باشد. مگر پیامبر ما نفرمودند که فقر همسایه کفر است؟ به خاطر آثاری است که میتواند داشته باشد.
باید به این هم دقت داشت که شرایط اقتصادی در کشور، باعث افزایش آسیبهای اجتماعی مشهود خواهد شد. شخصا نگران چنین افزایشی هستم
کار قرارگاهی جواب نمیدهد
پس در نتیجه، ما نمیتوانیم برای کاهش آسیبهای اجتماعی، دور هم جمع شده و کارهای قرارگاهی انجام بدهیم؛ اینچنین نیست. تجربه زیسته داخل کشور و حتی کشورهای دیگر، میگوید که غلبه رویکردهای مقابله با آسیب اجتماعی، اجتماعیفرهنگی است. حتی در برخورد قضایی هم، به جای بستر عدالت کیفری، در جستجوی عدالت ترمیمی هستند. در این مسیر خدمات روانشناسی و مددکاری و اجتماعی و ... هم مورد توجه قرار میگیرد.
وقتی جنس کار را نمیشناسند...
البته من به مسئولانمان در این حوزه بدبین نیستم، خوشبین هستم. از سر دلسوزی و مسئولیتپذیری دارند این کارها را میکنند. اما وقتی جنس کار را نمیشناسند، هزار تا قرارگاه هم بزنند اتفاقی نمیافتد. این البته به معنای نفی کارهای دوستان نیست. قدردان و سپاسگزار هم هستیم. اما این حوزه پیچیدگی خاص خودش را دارد و با عجله و سرعت و ... نمیشود در آن کار کرد. چون در این صورت انرژیها بعد از مدتی تخلیه شده و همه چیز سرد میشود؛ در حالی که کاری هم انجام نشده است. باید از تجارب موجود سود برد، تجارب مبتنی بر شواهد و فکتها. باید ارتقای سلامت روانی افراد در اولویت باشد. باید از ظرفیتهای موجود مثل آموزش و پرورش و محیطهای کارگری و ... که ذینفعان در دسترس هستند، سود برد و کار کرد.
نگران رشد آسیبهای اجتماعیام
با چنین نگاهی اگر امروز شروع کنیم، شاید 10 سال بعد بتوانیم شاهد اتفاقات مثبتی باشیم. باید دقت کنیم که آسیبهای اجتماعی، مدام درگیر نوزایی و نوپدیدی هستند. یکباره بحرانی مثل کرونا پیش آمده و همه سازوکارهای اجتماعی و خانوادگی را به هم میریزد. باید به اینها دقت داشت. به این هم باید دقت داشت که شرایط اقتصادی در کشور، باعث افزایش آسیبهای اجتماعی و مشهود هم خواهد شد. شخصا نگران چنین افزایشی هستم.
دیدگاه تان را بنویسید