تبلیغات بدنه اتوبوسهای شهری برای مسافران نفسگیر است
گرفتار در «تابوت متحرک»!
خیلی از ما، یعنی مسافرانی که سوار تاکسی یا اتوبوس میشویم، جایی را که باید برویم معمولا نه با اسم و آدرس، بلکه با نشانههای محیطی که به آنها عادت کردهایم میشناسیم. اما متاسفانه، این روزها زور تبلیغات و دلالهایی که در این میان در حال زد و بندند، چربیده و حالا اغلب اتوبوسها به قول یکی از مسافران، تبدیل شده با «تابوت متحرک». با محبوس شدن در این تابوت، با شیشههایی که اینطور پوشانده شدهاند، احساس اضطراب و ناامنی و جا ماندن، مدام بر مسافران فشار میآورد.
آذر فخری، روزنامهنگار
دم دمای غروب است؛ آنهم غروب یک روز زمستانی و سوار اتوبوس شدهام. البته که در این وقت از روز که به انتهایش نزدیک میشود و مردم با عجله و خسته در حال برگشتن به خانه هستند، در اتوبوس جایی نه برای نشستن، که برای ایستادن هم نیست؛ در حالیکه چهرهبهچهره و شانهبهشانه مسافران دیگران، در هم فشرده شدهایم، تاریکی درون اتوبوس هم بر احساس خفگی و کلافگی اضافه میکند. تمام شیشههای اتوبوس، با برچسب آگهی پوشانده شده، و اغلب مسافران، از این وضع ناراحتاند: انگارتوی یک تابوت متحرک گیر افتادهایم. و واقعا هم همین حس به آدم دست میدهد. این وضعیت، وقتی تاریکی شب، گسترده میشود، بدتر میشود، اگر چه اتوبوس در آن زمان خلوتتر میشود، اما احساس ناامنی، جای احساس کلافگی را میگیرد؛ به خصوص اگر زن باشی و درکل اتوبوس و در آن وقت از شب، تو باشی و دوسه مسافر آقا و یک راننده!
احتمالا کسیکه برای اولینبار اتوبوس و یا هر وسیله نقلیه دیگری را طراحی کرد، فکر این را هم کرده بود که فضای بستهای در این حد، احتیاج به نورگیر دارد و کسیکه در این فضای بسته قرار میگیرد برای احساس امنیت یا سرگرمی و یا ارتباط با محیط بیرون و شناختن راهها و مسیرها، به دریچهها و پنجرههایی نیاز دارد.
خیلی از ماها، یعنی مسافرانی که سوار تاکسی یا اتوبوس میشویم، جایی را که باید برویم معمولا نه با اسم و آدرس، بلکه با نشانههای محیطی که به آنها عادت کردهایم میشناسیم. به خصوص اگر سنمان زیاد باشد و کمسواد هم باشیم، این نشانههای محیطی، اهمیت بیشتری پیدا میکنند. اما متاسفانه، این روزها زور تبلیغات و دلالهایی که در این میان در حال زد و بندند، چربیده و حالا اغلب اتوبوسها به قول یکی از مسافران، تبدیل شده با «تابوت متحرک». با محبوس شدن در این تابوت، با شیشههایی که اینطور پوشانده شدهاند، احساس اضطراب و ناامنی و جا ماندن، مدام بر مسافران فشار میآورد. معمولا در هر ایستگاه مسافران از همدیگر و یا از راننده میپرسند اینجا کجاست و یا از راننده خواهش میکنند تا به فلان ایستگاه رسید آنها را خبر کند چون خودشان جایی را نمیبینند!
و این ماجرای ماست با «تبلیغات محیطی» که امانمان را هم روی پلهای هوایی عابر پیاده بریده و هم در اتوبوسهای شهری.
شهر مال کیست؟
با توجه به ویژگیهای تهران، شهر متعلق به شهروندان نیست؛ این شهر خیابانهایی دارد که ازهمه سو نردهکشی و مانعگذاری شده تا اتومبیلهای معمولا تکسرنشین راحتتر تردد کنند و شهروندان برای آسایش رانندگان، یا باید بروند زیرزمین یا از پل هوایی استفاده کنند. از خیر پل هوایی که حتما باید گذشت بهخصوص در ساعات آخر روز. چون بنرهای تبیلغاتی دید هر دو طرف پل را مسدود و آنرا تبدیل به تونلی ترسناک کرده، تونل تاریکی در ساعات تاریک و خلوت شب که به پاتوق معتادان و کارتنخوابها و خفتگیرها، تبدیل میشود. این از پل عابرهوایی که اصولا به لطف «تبلیغات محیطی» کارکردش را برای «شهروندان» از دست داده. زیرگذرها هم البته وضع بهتری ندارند؛ زیرگذر چهارراه ولیعصر و یا میدان ولیعصر را در نظر بیاورید که چهقدر برای پیدا کردن راه خروج، سرگیجه میگیریم، آنهم با تابلوهایی که مثلا قرار است ما را برای بیرون رفتن از آن ازدحام فروشندگان و مسافران، راهنمایی کنند که نمیکنند، از بس که الکناند.
میرسیم به اتوبوسهای شهری که قرار است به حملونقل عمومی و در نتیچه پاکیزگی هوای شهر کمک کنند، اما همین اتوبوسها، با فضای مسدود شده تبلیغاتی، بر خستگی و کلافگی شهروندانی که مدام در بین زیرگذر و پل هوایی و سختی کار و گرانی و اضطرابهای دیگر در نوسانند، میافزاید.
به این ترتیب، در شهری مثل تهران، شهروندان توسط عوامل راهنماییورانندگی، توسط محصولاتی که به ضرب و زور تبلیغات میخواهند خودشان را توی چشم مردمی که دچار بحران اقتصادی هستند، توسط شرکت اتوبوسرانی که خودش را به کل و با تمام وجود در اختیار تبلیغاتچیها قرار داده، به گروگان گرفته شدهاند!
شهروندان تهرانی توسط شرکت اتوبوسرانی که خود را با تمام وجود در اختیار تبلیغاتچیها قرار داده به گروگان گرفته شدهاند. این تبلیغات به ضرب و زور میخواهند خودشان را توی چشم مردمی بکنند که دچار بحران اقتصادی هستند
تبلیغات محیطی شهرمان را پس بده!
آن هایی که دستی در تبلیغات محیطی دارند معتقدند تبلیغات و آگهی روی اتوبوس یکی ازموثرترین و جذابترین نوع تبلیغات گرافیکی است! اینها که سود و نفعشان در تبلیغات محیطی است میگویند اتوبوسها به خاطر ویژگی ذاتی خود یعنی قرار گیرفتن در معرض میلیونها چشم وسیله مناسبیاند برای تبلیغات محیطی و میتوان آنها را نوعی بیلبوردهای متحرک نامید. اتوبوس مدام در سطح شهر در حال تردد است، محدوده وسیعی از شهر و میلیونها بیننده را تحتپوشش تبلیغات محیطی قرار میدهد و طیف وسیعی از مخاطبین از شمال شهر تا جنوب شهر و از شرق تا غرب را در برمیگیرد.
میبینید؟! در این تعریف زبانبازانه و دلالمنشانه از تبلیغات اتوبوسی، فقط به بیرون از آن و به آنان که اتوبوس را از بیرون میبینند، توجه شده است و کسانی که در داخل اتوبوس نشستهاند؛ آسایش، آرامش و امنیتشان، اصلا اهمیتی ندارد و به آن پرداخته نشده است. آنهایی که داخل اتوبوس نشستهاند و به واسطه حضور آنهاست که اصلا اتوبوسرانی و حمل و نقل عمومی معنا و امکان حضور در سطح شهر پیدا میکند، به راحتی نادیده گرفته شدهاند. مسافرانی که در تاریکی و ازدحام اتوبوس، هیچ منظرهای از شهر را در اختیار ندارند و استرس جا ماندن و نرسیدن را با خود حمل میکنند، به راحتی نادیده گرفته شدهاند.
شهری مثل تهران، متعلق به شهروندان نیست؛ این شهر خیابانهایی دارد که ازهمه سو نردهکشی و مانعگذاری شده تا اتومبیلهای معمولا تکسرنشین راحتتر تردد کنند و شهروندان برای آسایش رانندگان، یا باید بروند زیرزمین یا از پل هوایی استفاده کنند
خداکرمی، عضو کمیسیون سلامت شورای شهر تهران هم از این اتوبوسها با تعبیر «قفس» یاد میکند. او هم روایتی دارد از تجربه اتوبوس سواری در شهر:«سوار اتوبوسی شدم که سراسر آن را تبلیغات فراگرفته بود و این شرایط به هیچوجه مطلوب نیست. شهروندان تهرانی به هیچوجه از نوع تبلیغات بدنه اتوبوسها راضی نیستند و بارها این نارضایتی را اعلام کردهاند. مسافران اتوبوسها از این وضعیت گلایه دارند و میگویند در اتوبوسها شبیه به پرنده در قفس میشوند. بنابراین این نوع تبلیغات برخلاف ضوابط تبلیغات و حقوق شهروندی است و انتظار ما این است که این مشکل هر چه سریعتر برطرف شود.»
این در حالی است که، مسئولان شرکت واحد اعتقادی به زندانیشدن مسافران اتوبوس ندارند و این مشکل را انکار میکنند.
زیباسازی شهر خنک شدن اتوبوس!
اما بشنویم از آن طرف و از زبان صادقی، معاون تبلیغات و زیباسازی شهرداری تهران: «اولا (که یعنی خیلی مهمتر ازهر مورد دیگری، حتی مهمتر از حقوق شهروندان است) تبلیغات شهری یکی از منابع درآمدهای پایدار شهرداری است و 77درصد هزینه تبلیغات اتوبوسها صرف توسعه حملونقل عمومی میشود.» و ادامه میدهد: «نصب این تبلیغات روی بدنه، حتی موجب خنکتر شدن کولر اتوبوسها شده است.» خوب پس مشکل گرمای تابستان هم برای مسافران به این ترتیب حل شده، بروید حالش را ببرید!
هزینه تبلیغات اتوبوسها کجا میرود؟
وقتی تا این حد حقوق شهروندی نادیده گرفته میشود و شهروند در این شهر احساس میکند یا در تابوت است یا در قفس، چند پرسش اساسی به میان میآید که پولی که اتوبوسرانی بابت این آزار و اذیت مسافران از تبلغاتچیها میگیرد، صرف چه چیزی میشود؟ و چرا وضعیت ناوگان اتوبوسرانی شهری تا این حد فرسوده و اسفبار است؟ مبالغی که برای اداره حوزه حمل ونقل شهری پرداخت میشود، در کجا هزینه میشود. چرا بر نحوه هزینهکردها نظارت دقیقی صورت نمیگیرد، آن هم در شرایطی که، بر اساس مصوبه شورای شهر چهارم، نرخ کرایه اتوبوسرانی و مینیبوسرانی امسال 15 درصد افزایش یافته است. چرا در تخصیص منابع به گونهای مدیریت نشده که برای تامین بودجه این بخش باید از تبلیغات استفاده کنند. درآمد حاصل از این نوع تبلیغات چه میزان از اعتبارات لازم برای این بخش را تامین میکند.
محسن پورسید آقایی، معاون حملونقل و ترافیک شهرداری تهران در مورد تبلیغات تجاری در بدنه اتوبوسهای شهری و محل هزینهکرد درآمد آنها میگوید:«تمامی هزینههای مربوط به تبلیغات روی بدنه اتوبوسها صرف نوسازی ناوگان اتوبوسرانی میشود و این گونه نیست که نفعی خارج از عرف و قانون متوجه شهرداری تهران شود. با توجه به حساسیت افکار عمومی و درخواستهای مطرح شده، تیمی مجرب و مطرح نظرسنجی گستردهای را از شهروندان در خصوص تبلیغات روی بدنه اتوبوسها آغاز کردهاند و در صورتی که یافتههای این نظرسنجی نشان دهد، اکثر مردم نسبت به این کار شکایت دارند، نظر مردم را در تصمیمات لحاظ خواهیم کرد. عکسهای موجود از تبلیغات روی بدنه اتوبوسها موید این موضوع است که، نه تنها این تبلیغات مانعی برای دید مسافران نیست، بلکه به وضوح میتوان نمای بیرونی را مشاهده کرد. طبق مذاکرات و توافقاتی که با سازمان زیباسازی شهر تهران شده است؛ مقررشده تا کارشناسان این سازمان، نظارت و دقت بیشتری روی درج این تبلیغات داشته باشد.» و البته همه ما میدانیم که منظور از این نظرسنجی، آنهم با در نظر گرفتن میزان سودآوری تبلیغات، یعنی چه؟!
دیدگاه تان را بنویسید