میراث فرهنگی در چنبره بیتدبیری و رهاشدگی است
کارنابلدها میراثداران هویت تاریخی
سعیده علیپور
میگویند میراث فرهنگی، حلقه اتصال نسلهای مختلف به یکدیگر است. هویتی ملموس که از هر روایتی گویاتر، قابل استنادتر و تاثیرگذارتر است. اما هر روز که میگذرد تعدادی از این حلقههای اتصال یا فرو میریزد یا دچار آسیبی جدی میشود. به طوری که بیم آن میرود؛ از آنچه برای نسل ما تاکنون به جا مانده جز یادی و تصویری برای نسل بعدی به جا نماند.
در همین ماههای اخیر خبرهای فراوانی در خصوص تخریب بافتهای تاریخی به بهانههای مختلف و نبود توانایی کافی جهت حفاظت از آثار، تامین نشدن اعتبار برای مرمت بناهای تاریخی و افزایش سرقت آثار تاریخی شنیده شده است. برخی از آثار تاریخی با پیگیری دوستداران میراث فرهنگی و رسانهها جان سالم به در میبرند و برخی دیگر به حال خود رها و ویران شده یا به سرقت میروند.
زمانی جای جای کوچهها و خیابانهای این کشور از خانههای قدیمی پر بود، خانههایی که بر دل آجر به آجرش تاریخ و فرهنگ ایران نقش بسته بود، اما حالا کمتر خانه تاریخی میبینیم که وضعیت مناسبی داشته باشد و در جهت اعتلای کشور از آن مراقبت و استفاده شود.
در این میان نخستین متهم وزارت میراث فرهنگی است. بسیاری از کارشناسان حوزه میراث فرهنگی سیاستهای این مجموعه را که همواره دستخوش نگاههای سیاسی بوده سبب این رهاشدگی و ویرانی بیش از پیش هویت تاریخی کشور میدانند. در چند ماه گذشته نیز عملکرد این سازمان انتقادات زیادی را در پی داشته است؛ از تخریب دو گنبد چند صد ساله مسجد جامع عباسی و مسجد شیخ لطفالله در اصفهان به نام مرمت گرفته تا خروج مخفیانه تابلوی نقاشی مظفرالدین شاه تا تعطیلی موزه فرش و فروش پرچم کشورهای دیگر به عنوان سوغات ابنیه تاریخی و دهها مورد دیگر نشان میدهد اساسا نه تنها دغدغهای برای نگهداری از این میراث ارزشمند وجود ندارد که حتی در جهت حفظ وحدت ملی و درآمدزایی هم از آنها بهرهای برده نمیشود.
میراث فرهنگی در کجای کار است؟
در ایران بحث میراث فرهنگی از زمان قاجار مطرح شد اما نه از سوی حاکمان ایران که از سوی خارجیهایی که به ارزش آنها پی برده بودند. امروزه بخشی از این آثار در موزههای مطرح جهان، به ویژه چهار موزه لوور فرانسه، متروپولیتن آمریکا، آرمیتاژ روسیه و موزه بریتانیا انگلیس نگهداری میشوند. این آثار باستانی هم از نظر کمیت و هم کیفیت از ارزش بالایی برخوردارند و جای خالی آنها در موزههای ایران حس میشوند؛ آثاری که از عصر آهن و برنز گرفته تا ساسانی و هخامنشی که به صورتهای مختلف از جمله امتیازات پادشاهان قاجار به کشورهای خارجی، دزدی و دلالی و سایر روشها به این موزهها راه یافتند.
اما بعد از انقلاب مشروطه حاکمان کم کم به ارزش این آثار و اهمیت نگهداری هر چه بیشتر از آنها پی بردند. اما این ارزشگذاری در دهههای اخیر آنطور که باید و شاید حفظ نشد و مسئولان امر حفظ آنها را در هزارتوی فعالیتهای سیاسی و گروکشیها از یاد برده و نگهداری از آن را در اولویتهای آخر توسعه کشور قرار دادند.
این در حالی است که بسیاری از کشورها با آثاری تاریخی به مراتب کمتر از ما نه تنها در حفظ آن کوشیدند که از آن در جهت توسعه کشور بهره جسته و در نتیجه نگهداری از آن را هم بر خود فرض دانستند.
وزیر پر حاشیه میراث
بیتوجهی به میراث فرهنگی اما در این سالها انگار به رویهای عادی تبدیل شده است به طوری که این رویه در دولت سیزدهم هم ادامه یافت. بسیاری انتصاب عزتالله ضرغامی را به عنوان وزیر میراث فرهنگی، بدون کوچکترین سابقه فعالیتی در این حوزه، انتصابی سیاسی نه برای کمک به اعتلای میراث فرهنگی و نجات آن، بلکه تقسیم کیک قدرت بین متنفذین دانستند و وضعیت نه چندان خوشایندی را برای این حوزه پیشبینی کردند. ضرغامی هر چند در ماههای اخیر فراوان به سفرهای استانی رفته و از بناهای تاریخی بازدید کرده و دستوراتی صادر کرده، اما واکنشها به تحرکات او مثبت نبوده است و بسیاری بر آن انتقاد داشتهاند و حرفها و سخنان و دستوراتش را نشانه ناآگاهی و عدم اشرافش بر حوزه تحت سرپرستیاش دانستند.
در هفتههای اخیر وزارت میراث فرهنگی و گردشگری با حواشی زیادی روبهرو بوده و عملکرد ضرغامی انتقادات فراوانی در پی داشته است. انتقاداتی که حتی برخی رسانهها از جمعآوری امضای نامه استیضاح او در مجلس خبر دادند. در ادامه به برخی از مواردی که در ماههای اخیر در حوزه میراث فرهنگی خبرساز شده است و نشان از بیتوجهی فاحش از سوی مسئولان به این حوزه دارد اشاره شده است.
مرمتهای خبرساز
تیر ماه امسال پس از اذعان میراث فرهنگی اصفهان به «اعوجاج و تغییر شکل» گنبد مسجد شاه اصفهان در طی مرمت، عزتالله ضرغامی، وزیر میراث فرهنگی و گردشگری، از تشکیل هیئت کارشناسی برای بررسی اشکال مرمت مسجد شیخ لطفالله خبر داد.
این در حالی است که ایراد در مرمت مسجد شیخ لطفالله اصفهان دو سال و نیم پیش عیان شد و آنچه اینروزها بر سر آن بحث در گرفته، مسجد شاه از مجموعه نقش جهان اصفهان است که به مسجد جامع عباسی هم شناخته میشود.
حشرات موذی و تعطیلی موزه فرش
در هفتههای اخیر وزارت میراث فرهنگی و گردشگری با حواشی زیادی روبهرو بوده و عملکرد ضرغامی انتقادات فراوانی در پی داشته است. انتقاداتی که حتی برخی رسانهها از جمعآوری امضای نامه استیضاح او در مجلس خبر دادند
فرش یکی از میراث مهم کشور ایران است. سالها این هنر محل کسب صادرات و کسب درآمد برای کشور بود. اما حال نه تنها این جایگاه را از دست داده است که موزه فرش که یکی از غنیترین اثار دست بافت فرشهای جهان در آن قرار دارد به دلیل بی توجهی در معرض از بین رفتن است. آن هم به دلیل بیتوجهی و کمبود بودجه.
میثم امامی، راهنمای گردشگری به روایت تلخ برخی کارکنان موزه فرش پس از بازگشایی این موزه بعد از تعطیلی بلند کرونا اشاره میکند و میگوید: «یکی از کارکنان موزه فرش با بغض تعریف میکرد که وقتی موزه را بعد از شش هفت ماه باز کردند، فقط دو سه خاکانداز سوسک از یکی از بخشهای آن جمع کردهاند». در این مدت موزه به دلیل تاریکی و هوای نامطبوعی که به دلیل خرابی سیستم تهویه داشته ظاهرا محل تجمع حشرات موذی شده بود. به گفته او پشت فرشهای آویخته شده چون نمور و تاریک بوده، سوسکها جمع شده بودند. حتی میگفتند سال گذشته در روزهای کاری موش هم دیده بودند. وجود این جانوران موذی، اختلاف شدید دما در تابستان و زمستان، تاریکی و رطوبت داخل ساختمان برای فرشهای تاریخی موزه سَم است.
یک فعال رسانهای با انتشار تصویری از سوغاتیهایی که با پرچم ترکیه در یکی از روستاهای تاریخی عرضه میشود، نوشت: «در بازدید از روستای کندوان متوجه شدم تقریبا هیچ یادگاری یا نمادی از کندوان برای فروش وجود ندارد اما چیزهایی که در تصویر میبینید به وفور پیدا میشوند. مراکز گردشگری ایران در خدمت دستگاه تبلیغاتی کشورهای بیگانه است»
حراج میراث فرهنگی روی وب
از سوی دیگر خبرهای فراوانی در خصوص فروش سندهای تاریخی و ملی در فضای مجازی هم منتشر میشود. سندهایی که گاهی نه در سازمان اسناد ملی یافت میشوند و نه در سازمان مربوطه. طبق قوانین کشور، خرید و فروش اسناد، نسخ خطی و مکاتبات مرقعات خوشنویسی و از این قبیل آثار، هیچگونه منع قانونی ندارند.
به همین دلیل بازار خرید و فروش اسناد تاریخی در شبکههای مجازی و وبسایتها داغتر از تصور شما است. تنها یک کنکاش ساده با کلید واژه «خرید و فروش اسناد تاریخی» در اینستاگرام چندین صفحه فروش اسناد تاریخی دولتی را پیشنهاد میدهد. مواردی که به نظر میرسد نظارتی بر آنها وجود ندارد.
تصویری خجالتآور از روستای کندوان
در روزهای اخیر همچنین یک فعال رسانهای با انتشار تصویری از سوغاتیهایی که با پرچم کشور ترکیه در یکی از روستاهای تاریخی عرضه میشود، نوشت: «در بازدید از روستای کندوان متوجه شدم تقریبا هیچ یادگاری یا نمادی از کندوان برای فروش وجود ندارد اما چیزهایی که در تصویر میبینید به وفور پیدا میشوند!». حجت یحییپور ادامه داد: «مراکز گردشگری ایران در خدمت دستگاه تبلیغاتی کشورهای بیگانه! مسئولی که این را ببیند، اگر تا صبح سکته نکند شرف ندارد!».
کندوان یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی واقع در شهرستان اسکو است که از پیشینه تاریخی هفت هزار ساله برخوردار است. این روستای تاریخی دارای جاذبههای گردشگری است و در ۲۲ کیلومتری اسکو و ۶۲ کیلومتری تبریز واقع شدهاست. معماری کلهقندی روستای کندوان در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۳۷۶ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیدهاست. اینها همه بخش کوچکی از شرایط بغرنجی است که میراث فرهنگی کشور با آن دست به گریبان است و به نظر میرسد تشکیلات وزارتخانهای آن هم در حال حاضر هیچ کمکی به میراث فرهنگی یا گردشگری و حتی صنایع دستی نکرده است. موردی که نه تنها وزیر فعلی بلکه وزرا و معاونان پیشین این مجموعه نیز مقصران آن هستند.
دیدگاه تان را بنویسید