سهم دانشآموزان مدارس دولتی از صندلی دانشگاهها ۲.۵ درصد بود
رونمایی از شکاف طبقاتی آموزش در کنکور ۱۴۰۱
سعیده علیپور
ماجرا جدید نیست. کارشناسان و درستاندرکاران امر آموزش مدتهاست که هشدار میدهند. آنها سالهاست در خصوص گسترش افسارگسیخته مدارس غیرانتفاعی و سمپادها و انواع و اقسام مدارس پولی دیگر انتقاد میکنند و از افول شدید آموزش در مدارس دولتی فغان دارند. امسال اما نتیجه این هشدارها به شکلی عیان در نتایج کنکور 1401 رخ نشان داد و سهم ۲.۵درصدی 85 درصد از دانشآموزان مدارس از صندلی دانشگاهها، پرده از شکاف طبقاتی ایجاد شده در نظام آموزشی کشور برداشت.
با اعلام اسامی ۴۰ نفر برتر کنکور امسال در گروههای آزمایشی مختلف مشخص شد که رتبههای برتر در تصاحب مدارس پولی است؛ به طوری که از میان نفرات برتر کنکور صرفا یک دانشآموز در مدرسه دولتی عادی تحصیل کرده است!
با اعلام اسامی ۴۰ نفر برتر کنکور امسال در گروههای آزمایشی مختلف مشخص شد که رتبههای برتر در تصاحب مدارس پولی است. به طوری که از میان نفرات برتر کنکور صرفا یک دانشآموز در مدرسه دولتی عادی تحصیل کرده است! ۲۹ نفر از مدارس استعدادهای درخشان، ۹ نفر مدارس غیرانتفاعی و یک نفر هم از مدرسه نمونه دولتی بودهاند! در واقع 39 نفر از دانشآموزان رتبههای برتر کنکور، دانشآموزانی هستند که اولیای آنها از پس مدارس پرهزینهشان برآمدهاند. این در حالی است که پوشش تحصیلی مدارس استعدادهای درخشان ۲ درصد، پوشش تحصیلی مدارس غیرانتفاعی ۱۲ درصد، پوشش تحصیلی مدارس نمونه دولتی ۱ درصد و پوشش تحصیلی مدارس دولتی ۸۵ درصد است.
و این موضوع از منظر کارشناسان بدان معناست که راه برای پیشرفت طبقه فرودست هر چه بیشتر بسته و شکاف آموزشی که روزگاری با تکیه بر شعار آموزش رایگان برای همه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تاکید شده بود به شکلی جدی رنگ باخته و از سکه افتاده است.
کاهش سهم مدارس دولتی در قبولیهای کنکور نشان میدهد راه برای پیشرفت طبقه فرودست هر چه بیشتر بسته و شکاف آموزشی که روزگاری با تکیه بر شعار آموزش رایگان برای همه در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر آن تاکید میشد به شکلی جدی رنگ باخته و از سکه افتاده است
سهم اندک مدارس دولتی در سالهای اخیر
اما این رویه از امسال آغاز نشده است. در کنکور ۱۴۰۰ نیز از ۳۰ نفر رتبه برتر گروههای تجربی، ریاضی و انسانی، ۲۰ نفر دانشآموزان مدارس سمپاد، پنج دانشآموز از مدارس غیردولتی و سه دانشآموز از مدارس نمونهدولتی بودند و در میان رتبههای برتر کنکور، دانشآموزان مدارس دولتی عادی حضور نداشتند.
در کنکور سال ۹۹، رتبه هفتم گروه آزمایشی علوم ریاضی در مدرسهای کاملاً دولتی درس خوانده بود و ۶۷ درصد رتبههای برتر برای مدارس سمپاد، ۱۸ درصد غیردولتی و ۱۰ درصد مدارس نمونهدولتی بودند.
در کنکور ۹۸ تمام رتبههای برتر از میان مدارس خاص و غیردولتی بودند و جای مدارس دولتی عادی کاملا خالی بود؛ ۷۰ درصد رتبههای برتر کنکور این سال در رشتههای ریاضی، تجربی و انسانی دانشآموزان مدارس سمپاد بودند، سهم غیردولتیها ۱۴ درصد و نمونه دولتیها ۱۳ درصد بود.
تحقیقی که در مورد نتایج کنکور سال ۹۹ انجام شده نیز نشان میدهد؛ از هر ۴۰۰ دانشآموز تحصیلکرده در مدارس تیزهوشان، ۵۸ نفر رتبه زیر ۳۰۰۰ کسب کرده بودند که این آمار در مدارس دولتی، یک نفر در هر ۴۰۰ نفر بوده است. این در حالی است که بیش از ۷۰ درصد جمعیت دانشآموزان سال دوازدهمِ داوطلب کنکور، در مدارس دولتی درس خواندهاند، اما درصد موفقیت آنها در کنکور برای کسب رتبه زیر ۳۰۰۰ تنها حدود ۳۰ درصد بوده است.
این روند حکایت از آن دارد با وجود تغییراتی که هر ساله در آمار و ارقام تعداد شرکتکنندگان و... نسبت به سالهای قبل وجود دارد، آنچه نسبت به گذشته تغییری نداشته است، تراژدی تلخ تضعیف روز به روز مدارس دولتی و پیشتازی مدارس غیردولتی و خاص است.
ناکارآمدی مدارس دولتی
از چه زمانی شروع شد؟
بسیاری معتقدند روند رو به افول مدارس دولتی در ایران با آغاز سیاست خصوصیسازی مدارس کلید خورد. اما برخی دیگر بر این باورند که افول مدارس دولتی منجر به گرایش بیشتر برای تاسیس مدارس غیرانتفاعی شد. برآیند این باورها هر چه باشد، باز در نتیجه که بسیاری بر آن نام «مرگ مدارس دولتی» میگذارند تغییری حاصل نمیشود.
بودجه اندک مدارس در کشور، کمبود غیرقابل تصور امکانات آموزشی، حقوق اندک معلمان و بیانگیزگی آنها در امر آموزش و کمبود تعداد کلاسهای درس و شمار بالای دانشاموزان و ... همگی سبب شد که نه تنها مدارس خصوصی زیاد شود که مدارس شاهد و نمونه دولتی و سمپاد هم از دل همین دولتیها جدا شده و با گرفتن هزینه و جداسازی دانشآموزان شایستهتر، واگن خود را از واگن سنگین مدارس دولتی عادی جدا کند.
محمد ساجدی، کارشناس امور آموزشی در این باره میگوید: «میتوان گفت که مدارس دولتی ناکارآمد شدهاند. برای مثال دانشآموزان سالها در مدرسه در کلاس درسی به نام زبان انگلیسی حاضر میشوند و آن را میخوانند و پاس میکنند، اما برای یادگیری این زبان ناچار دست به دامن کلاسهای خصوصی و بیرون از مدرسه میشوند، فقط زبان انگلیسی نیست که دانشآموزان را روانه کلاسهای بیرون از مدارس میکند، کامپیوتر هم به همین منوال است. نقاشی، هنر، کلاسهای کنکور و.... فارغ از ناکارآمد بودن در این زمینه، مدارس از کشف و پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان عاجز ماندهاند، به نحوی که نهتنها آن را کشف نمیکنند، بلکه در مواردی حتی به آن صدمه میزنند».
او ادامه میدهد: «این موضوع پیامد سیاستهایی است که در دو تا سه دهه گذشته در آموزش و پرورش اجرا شده و این سیاستها غالبا در جهت گسترش مدارس خصوصی رخ داد؛ مدیران ما در سطوح مختلف آموزشی به دلیل مشکلات تامین منابع مالی به سمت سیاست خصوصیسازی حرکت کردند».
ساجدی با اشاره به بودجه اندک آموزش و پرورش میگوید: «وقتی شاهدیم که بودجه آموزش و پرورش با اینکه از نظر عدد و رقم افزایش داشته اما با توجه به تورم و افزایش قیمتهای موجود، عقبگرد کرده است! خب مدارس هم باید حساب کار دستشان بیاید. حتی دولتیها هم برای ادامه امور روزمره و تهیه امکانات حداقلی مثل پول تعمیرات و ... از اولیا پول میگیرند. به همین دلیل هم میگویم در حال حاضر تقریبا مردم هستند که هزینه آموزش و پرورش را میدهند. این اتفاق که در کشور ما با توجه به اهداف انقلاب اسلامی که یکی از مهمترین آنها عدالت آموزشی بود، رخ داده یک فاجعه است. ما در دهه اول انقلاب عدالت آموزشی را به گواه و تایید خیلی از کارشناسان به خوبی اجرا کردیم اما بعد کمکم شکاف آموزشی و شکاف طبقاتی در آموزش و پرورش به شدت افزایش پیدا کرد».
به اعتقاد این کارشناس؛ «باید مدارس به طور یکسان امکانات داشته باشند و انواع مدرسه اصلا وجود نداشته باشد. این موضوع هم با اهداف آموزش نوین که در حال حاضر در کشورهای توسعهیافته در حال انجام است مطابقت دارد و هم با اصل 30 قانون اساسی که اصلی مترقی است و ما 40 سال پیش آن را تصویب کردیم و در حال حاضر دور زده میشود بیشتر همخوانی دارد و به نوعی هم با این شکل از عدالت اجتماعی که امروز شاهد آن هستیم به شدت مخالفت میکند. باید امکانات آموزشی برای همه دانشآموزان، چه پولدار و چه فقیر یکسان شود».
خطر دو قطبی کردن آموزش
بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدند، آنچه امروز با آن مواجه هستیم دو قطبی مدارس دولتی و غیردولتی نیست بلکه موضوع دو قطبی آموزش پولی و غیرپولی است.
این در حالی است که این موضوع در خصوص مدارس تیزهوشان یا همان سمپاد هم به نوعی رخ نشان داد. مدارسی که در ابتدا محدود و محل جذب استعدادهای درخشانی بود که به صورت رایگان از امکانات آموزشی قابل توجه بهرهمند میشدند. هر چند بسیاری این رویه را هم محل اشکال میدانستند اما به نظر میرسید که آموزش و پرورش به شکل دیگری به این مدارس مینگرد؛ محلی برای کسب درآمد. به طوری که تعداد این مدارس نه تنها زیاد شد که پذیرش آنها به صورت پولی درآمد. در این باره احمد نادری، عضو هیات رئیسه مجلس، معتقد است: «مدارس سمپاد امروز از فلسفه و اهداف اولیه خود دور شده و دچار نوعی انحراف شدهاند. مهمترین انحراف این مدارس این بوده که اولا پولی شدهاند، مدارسی که برای ایجاد عدالت آموزشی شکل گرفته بودند امروز دارای انحراف شده و حتی توزیع این مدارس نیز در مراکز استانها است و اختلاف کیفی مدارس سمپاد تهران با سایر استانها نیز مشهود است، با چنین روشی سمپاد کاملا از هدف اصلی خود دور شده است».
نادری یادآور شد: «امروز مدارس سمپاد به سمت تبدیل شدن به یک موسسه کنکور حرکت میکنند و دانشآموزان تک ساحتی به دور از تربیت سایر وجوه در این مدارس در حال آموزش دیدن فقط برای تست زنی است».
این رویه به شکلی دیگر در مدارس نمونه دولتی و شاهد هم شکل گرفته است تا در کنار مدارس غیرانتفاعی، مدارس نحیف دولتی را که اغلب دانشآموزان آنها از اقشار فرودست و متوسط جامعه هستند را از دور خارج کنند. موضوعی که بسیاری از کارشناسان معتقدند لطمات اجتماعی فراوانی بر پیکر جامعه خواهد زد و شکاف طبقاتی موجود در کشور را بیش از پیش عمیق خواهد کرد.
دیدگاه تان را بنویسید