ضرغامی در معرض «قدرت تحرکآفرینی استیضاح» قرار گرفت!
بهارستان و گافهای تاریخی وزیر میراث
نفیسه محمدزاده
ظاهرا اشتباه ابراهیم رئیسی در انتخاب وزرایش در حال رخ عیان کردن است. در همان کشاکش معرفی اعضای کابینه، فغان بسیاری از بیتناسبی سطح دانش و جایگاه وزرای پیشنهادی با وزارتخانهها بلند بود و بحثهای کارشناسی بسیاری درگرفت که البته به جایی نرسید و مجلس همسو، به جملگی آنها غیر از یک وزیر، رأی اعتماد داد. حال با گذشت حدود یک سال از استقرار وزرا در وزارتخانههای متبوع؛ ابعاد فاجعهبار کارنابلدی غالب وزرا چنان گسترش یافته و مشکلات حوزههای کاریشان چنان سرریز شده که همان نمایندگان همسو را هم به چارهجویی با سلاح استیضاح واداشته است. سلاحی که تاکنون در مورد وزرای کار، صمت، راهوشهرسازی، جهادکشاورزی و ... به کار رفته و در غالب موارد نیز به هدف اصابت نکرده است. در همین راستا، دیروز نماینده مردم اصفهان و نایبرئیس کمیسیون امنیت ملی از به جریان انداختن استیضاح وزیر میراث فرهنگی در مجلس شورای اسلامی خبر داد.
عباس مقتدایی در توئیتر نوشت: «آقای رئیسجمهور عزیز و پرتحرک، ما برای کمک به شما و اینکه کارنامه بهتری در میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی پیدا کنید استیضاح وزیر محترم را به جریان انداختیم. حالا وزیرتان بیشتر دل به کار خواهد داد و مردم اخبار بیشتری از تحرک وزیر خواهند شنید این یعنی قدرت تحرکآفرینی استیضاح!»
وزارت ضرغامی آه از نهادها برآورد
عزتالله ضرغامی، سیاستمدار پرحاشیهای است. نام او از اوان انقلاب بهعنوان دانشجوی مسلمان پیرو خط امام که در اشغال سفارت آمریکا نقش داشت، در عرصه سیاست مطرح شد. برای مدت ۱۰ سال، ریاست سازمان صدا و سیما را برعهده داشت و تا سال ۱۴۰۰ عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی بود. تا اینکه در ۲۰ مرداد ۱۴۰۰ توسط سیدابراهیم رئیسی به عنوان وزیر پیشنهادی میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی دولت سیزدهم به مجلس معرفی شد و در ۳ شهریور ۱۴۰۰ از مجلس رای اعتماد گرفت. او هماکنون بهعنوان یکی از اعضای شورای عالی فضای مجازی نیز فعالیت میکند.
انتخاب او در مسند وزیر میراث فرهنگی، به عنوان فردی که تاریخ بلد نیست، از صنایع دستی هیچ نمیداند و در عرصه گردشگری نیز اطلاعات درخوری ندارد؛ افسوس بر دل دغدغهمندان این عرصه نهاد و واکنشهای بسیاری به دنبال داشت؛ چراکه دانشآموخته کارشناسی مهندسی عمران از دانشگاه صنعتی امیرکبیر و کارشناسی ارشد مدیریت صنعتی از دانشگاه آزاد اسلامی بود و از سکانداری این عرصه خطیر و نیازمند دانش و تجربه، هیچ نمیدانست.
بهنام افتخاریان، فعال گردشگری در کشاکش معرفی ضرغامی به عنوان وزیر میراث گفته بود: «برای برطرف کردن مشکلات داخلی و بینالمللی گردشگری ایران که در پی کرونا تشدید نیز شده است، نیاز به فردی است که با تمام جوانب این صنعت آشنا باشد. اما در سوابق ضرغامی نه تنها رده شغلی مرتبط با گردشگری دیده نمیشود، بلکه ایشان در دو حوزه میراث فرهنگی و صنایع دستی نیز فعالیتی نداشته است».
وی با بیان اینکه آشنایی وزیر با حوزههای متبوع ماهها شاید هم سالها به طول میانجامد، ابرازامیدواری کرده بود وی در صورت گرفتن رأی اعتماد از مجلس معاونان کاربلدی را در حوزه به کار گیرد. اتفاقی که البته نیفتاد و به عنوان نمونه در اقدامی متهورانه! سجاد نوروزیان که مدیر اکانتهای اجتماعی ضرغامی و از نزدیکان او بهشمار میرفت و در فیلم تبلیغاتی برای توتون پاسارگاردتاباک «چلمن سیزدهم» نامیده میشد، بدون هیچ سابقه و تخصصی در حوزه فرش یا موزه، به مدیریت موزه فرش ایران گمارده و جانشین پریسا بیضایی شد که یک موزهدار و فرششناس مطرح بود.
به هر حال بسیاری انتخاب او را در رأس یک وزارتخانه مهم، به سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و ایفای نقش به عنوان کاندیدای پوششی ابراهیم رئیسی نسبت میدهند.
هر چند که در هنگام ثبتنام با طرح این شعار که «با کفش کوهنوردی زیر میز مرفهین میزنم»؛ در پاسخ به این سوال که آیا به نفع ابراهیم رئیسی؛ دیگر داوطلب انتخابات ریاستجمهوری از صحنه رقابتها کنارهگیری خواهد کرد؟ گفته بود: «ضرغامی آمده است تا بماند و دیگران باید خود را با ضرغامی تطبیق دهند.» بماند که بسیاری از جمله محمد مهاجری از همان ابتدا او را شوخی انتخابات میدانستند و نسبت به اینکه «نخواهد ماند» مطمئن بودند.
وزیر پرحاشیه و گافهای تاریخی
ضرغامی اوایل که وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی را به عهده گرفته بود، سفری به استان فارس داشت، در بازدید از بافت تاریخی شهر شیراز، از عبارت «بافت فرسوده» به جای بافت تاریخی استفاده کرد، اما آن موقع فقط گوش جامعه میراث فرهنگی به این عبارت که اشتباه یا بر اثر ناآگاهی از زبان وزیر میراث فرهنگی خارج شده بود، حساس بود و واکنش نشان داده شد. حالا در سخنان واپسین او شنیده و دیده میشود که عبارت «بافت تاریخی» را با حساسیت و تفکیک شده از «بافت فرسوده» استفاده میکند.
او در همان سفر به پاسارگاد و آرامگاه کوروش رفت، در بین مردم و کشاورزان معترض گفت که «مردم شهر پاسارگاد بهخاطر مقبره کوروش و قوانین ما نمیتوانند ساختمان دوطبقه بسازند، درست کشاورزی کنند، چاه بزنند، دکل بزنند. من باید این مشکل را حل کنم. یک مقدار انقباض قوانین حریمها را بردارم و انبساطی کنم. از جناب آقای رئیسی هم خواهش میکنم اجازه بدهند هم در شورای عالی انقلاب فرهنگی و هم در دولت این موضوع را با اولویت مطرح کنیم، چون این تصمیم یک تصمیم ویژه و مثل حرکت روی لبه تیغ است.»
این اظهارات ضرغامی واکنشهای اعتراضی شدیدی را در پی داشت، حتی خارج از حیطه فعالان میراث فرهنگی و باستان شناسان، به آن واکنش نشان داده شد.
مدتی بعد، ضرغامی در حاشیه یک نمایشگاه فرصت پیدا کرد تا به این انتقادها پاسخ دهد. او همه برداشتهایی را که از حرفایش شد، به حساب «تحریف» گذاشت و گفت: «وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی بهدنبال حفر چاه در کنار مقبره کوروش نیست. تعجب میکنم از این تحریف و احساس کردم که به پاسخ نیازی نیست و نمیتوان گفت که وزیر میراث میتواند ادعا کند که میخواهم در کنار مقبره کوروش چاه حفر کنم.»
حاشیههای آقای وزیر فقط کلامی نبوده است؛ اوایل امسال بود که ویدیویی از بازدیدش از مخزن موزه ملی منتشر کرد، درحالی که جام سفالین خاصی از «شهرسوخته» (سیستان و بلوچستان) با قدمت ۴۵۰۰ سال را دست میچرخاند. او همینطور که یک دستبند طلا با قدمت ۳۷۰۰ سال و یک جام مرمرین دیگر به قدمت ۴۵۰۰ را به دست گرفته بود، درباره وضعیت نامناسب نمایش آثاری که در موزه ملی ایران نگهداری میشود، سخن گفت. اما رفتار حاشیه برانگیزش با آثار تاریخی باعث شد حرف درستش درباره فضای محدود موزه ملی و وضعیت نگهداری آثار در مخزن موزه، کمتر شنیده شود.
وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی مدتی بعد از حواشی بازدید مخزن موزه، سفری به اصفهان داشت. ویدیوی دیگری از خود طبق روال معمول در صحفه اینستاگرامش منتشر کرد، آن هم در حال سافاری کردن در تپهای شنی. بسیاری به او واکنش نشان دادند که در این اوضاع و احوال نامناسب گردشگری و میراث فرهنگی و صنایع دستی، وزیر همچون اینفلوئنسرهای اینستاگرامی مشغول سفر و خوشگذرانی است. ضرغامی هم به این حرفها که سفرهایش را حاشیهبرانگیز جلوه دادند، طبق معمول برچسب تحریف زد.
او اوایل خردادماه ۱۴۰۱ درحالیکه در اولین نشست خبری خود پس از حدود هشتماه وزارت، شرکت کرده بود و جلیقه «پایگاه میراث جهانی تخت جمشید» را به تن کرده بود تا بیشتر به چشم حدود ۱۴۹ خبرنگاری که دعوت کرده، بنشیند، به حاشیههایی که از حرفها و ویدئوهای سفرهایش بیرون میآید و گاه صفحههای خبری رسانهها مینشیند، پاسخ داد: «موضوعات سطحی و اطلاعات ناقص عامل قضاوتهایی میشود که درست نیست. اجازه دهید آزاداندیشی در میراث فرهنگی رواج پیدا کند و پرچمدار سانسور نشویم. نخبگان در فضای مجازی اجازه دهند همه حرف بزنند، به هر حال رسانهها به دلیل شرایطی نمیتوانند به همه مسائل بپردازند، بنابراین باید از فضای مجازی که اکنون در اختیارمان است و عدهای میخواهند نباشد، به درستی استفاده کنیم.»
مدتی از این حرفها نگذشته بود که او در جمع هتلداران حاضر شد و اینبار با استفاده از دو عبارت «کازینو» و «شیرهکش خانه» حاشیهساز شد. ماجرا از این قرار بود که یکی از هتلداران با شرح وضعیت و محدودیت سرو قلیان در رستوران های فضای باز هتلها از وزیر خواست برای حل این مشکل چارهای بیندیشد که ضرغامی هم گفت: «حالا چهارتا عرب این گوشه میخواهند قلیان بکشند، چه اشکالی دارد، بکشند و نکشند، کجا بروند. این زیر میز زدنها همین است. منطق ندارد. ببخشید ما نمیخواهیم هتلها را شیرهکش خانه کنیم، اگر با یک منطقی کاری انجام میشود درک باید شود...»
بسیاری از هتلداران باور نمیکردند وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی از چنین عبارتی استفاده کرده باشد، اما ضرغامی شکل انتقال حرفهایش را به پای غرضورزی رسانهها گذاشت.
هنوز غائله این حرفها نخوابیده بود که سفر او به بیستون و روایتش از «هرکول» یک حاشیه دیگر درست کرد. ویدئوی دیدار با مجسمه هرکول و بیستون را خودش منتشر کرده است، درحالی که همراهی هیأتی متشکل از مسؤولان میراث فرهنگی کرمانشاه و راهنمای گردشگری و مسؤول پایگاه بیستون به سمت مجسمه و کتیبه بیستون قدم میزند، میگوید: «اومده اینجا، لشگر اسکندر، دیده کرمانشاه همه پهلوانن، اینم برا اینکه کم نیاره یه مجسمه «هرکول» زده گفته آقا ماهم هستیم؛ اینو راهنماهای ما بایذ بگن که عمرا این چیزا رو بلد نیستن بگن.»
این اظهارات با واکنش صریح و انتقادی و گاه مشابه لحن وزیر، با خوشطبعی و طنز مواجه شده است؛ مهدی شادکام، پژوهشگر مطالعات ایرانشناختی خطاب به وزیر در همان فضای مجازی مینویسد: «بله بلد نیستند، چون این مجسمه برای دوره سلوکی ـ اشکانی است و حدودا ۱۵۰ سال بعد از حمله اسکندر ساخته شده.»
وزیر اما این اشتباه بارز تاریخی خود را به حساب رفتار شوخطبعانه و لحن طنزآمیزش گذاشت.
هنوز قضیه هرکول تمام نشده بود که عکسی از او در فضای مجازی این بار از سوی صفحه خبری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منتشر شد که جام زرین مشکین شهر را میان پنبههای بهداشتی و در ظرف جانونی خدمتش آوردهاند، برای نمایش در موزهای که سال هاست در انتظار راهاندازی است. اگرچه این شیوه نمایش و جابهجایی جام زرین به ابتکار مسؤولان میراث فرهنگی استان اردبیل بوده، اما آن هم به نام ضرغامی تمام شد، طوری که خودش هم ویدویی با هشتگ و تیتر «جانونی» در صفحه اینستاگرمش منتشر کرد و حتی خود را ملزم به پاسخگویی درباره آن دانست و از فرصت مصاحبت با خبرنگاران در حاشیه هیأت دولت استفاده کرد و درباره این گاف پرشمار شده در فضای مجازی توضیح داد.
مخلص کلام را شاید باید در سخنان یک دغدغهمند عرصه میراث و گردشگری جستجو کرد که میگفت: «وقتی جناب رئیس جمهور کسی را که در عمرش نه کار گردشگری کرده و نه حتی یک تورلیدر ساده بوده، نه در عرصه میراث فرهنگی صبغه و سابقهای دارد و نه حتی در حد یک ترم، تحصیلات مرتبط داشته، به عنوان وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی منصوب کرده، معلوم است که باید شاهد چنین بیانات شاهکاری باشیم و خدا به داد برسد از اقدامات!»
دیدگاه تان را بنویسید