شهروندی؛ رابطه دوسویهای که دولت مردمسالار آن را فراموش کرده است
دولت و امیدهای بر باد رفته مردم
کسی که در شهر زندگی میکند و احساس وابستگی اجتماعی در آن دارد، شهر را خانه خود میداند و به آن احساس تعلق دارد. بر همین اساس، «حقوق شهروندی» در مهندسی اجتماعی نظام شهری نقش دارد. در بخش تأمین نیازهای کالبدی شهری نیز حقوق شهروندی مقولهای میشود که مطالبات و نیازهای اجتماعی در شهر را سازماندهی میکند. از سوی دیگر، در مقوله حقوق شهروندی، بعد آرمانی و تأمین نیازهای معنوی و اخلاقی آدمها نیز مطرح میشود.
آذر فخری، روزنامهنگار
بچههایی را که در بخش تفکیک زباله کار میکنند و در اثر عفونت و بیماریهای مختلف میمیرند و در زیر خاک همان محل تفکیک زباله دفن میشوند، به خاطر دارید؟ خبرآن دو کارتنخواب را که در اثر سرما، و درست جلوی در بسته گرمخانه جان سپردند، شنیدهاید؟
اخبار نگرانکننده و هشداردهنده افزایش فقر و بیخانمانی و کارتنخوابی هر روز از رسانههای مختلف اعلام میشود. اما نگرانی اصلی مسئولان ما و حتی دغدغههایشان با جنس نگرانیها و دغدغههای مردم کف خیابان همخوانی ندارد. مسئولان ما مشغول چانهزنی بر سر ابقایشان پس از بازنشستگیاند و نیز چانهزنی بر سرافزایش نرخ بنزین، و نه گران شدن نان و نه گرانتر و گرانتر شدن بیرویه اقلام و ارزاق ضروری مردم که صرفا برای زندهماندن و گذران، ناچار از خریدن آنها هستند. نگرانی مسئولان ما، جایگاه حزب و فراکسیونشان است در چالش برای به دست آوردن فلان وزارتخانه و معاونت برای فرزندان بیکار و دوستان و آشنایان فداکار ستاد گردانشان ... مسئولان ما با چنین گرفتاریهایی، بدیهی است که نمیتوانند یک عصر پنجشنبه، به تنهایی و بدون همراهی هیچ محافظ و معاون و منشی، پس از یک متروسواری، در میدان انقلاب پیاده شوند، دستهایشان را توی جیبشان بگذارند و به سیروسیاحت در میان آشفتهبازار دستفروشانی بروند که گاهی برای فروختن جنسشان، دست بهدامن رهگذران میشوند و التماس میکنند. البته که مردم کف خیابان، این رای دهندگان عزیز، مشکلاتی به آن بزرگی و چالشهایی تا آن حد دردسرساز ندارند. مردم کف خیابن، کودکانی هستند که از ده سالگی، زیر دست پیمانکار زباله تفکیک میکنند و اگر از آن محیط و بیماریهایش جان سالم بهدر ببرند، روزی چندینبار عذاب تجاوز و تعرض را تجربه میکنند، معتاد میشوند. کارتنخواب یا گورخواب میشوند و در نهایت از سرما و گرسنگی میمیرند. چنان میمیرند که انگار هرگز نبودهاند. داستان «حقوق شهروندی» و توسعه آن در این کهن دیار، چنین آغاز میشود:
روزی روزگاری حقوق شهروندی!
دکتر سید یعقوب موسوی، عضو هیأت علمی گروه جامعهشناسی دانشگاه الزهرا چنین آغاز میکند: حقوق شهروندی، هم در ادبیات سیاسی، هم در ادبیات اجتماعی و هم در ادبیات شهری موضوعی جدید است. حقوق شهروندی سعی دارد تناقضات و تعارضات زندگی شهری را کاهش دهد و تعدیل کند. شهروندی از مفاهیم نوینی است که بهخصوص به برابری و عدالت توجه دارد. حقوق شهروندی آمیزهای است از وظایف و مسئولیتهای شهروندان در قبال یکدیگر. مقوله «شهروندی» وقتی تحقق مییابد که همه افراد یک جامعه از کلیه حقوق مدنی و سیاسی برخوردار باشند و به فرصتهای مناسب اقتصادی و اجتماعی دسترسی داشته باشند. دکتر موسوی معتقد است : کسی که در شهر زندگی میکند و احساس وابستگی اجتماعی در آن دارد، شهر را خانه خود میداند و به آن احساس تعلق دارد. بر همین اساس، «حقوق شهروندی» در مهندسی اجتماعی نظام شهری نقش دارد. در بخش تأمین نیازهای کالبدی شهری نیز حقوق شهروندی مقولهای میشود که مطالبات و نیازهای اجتماعی در شهر را سازماندهی میکند. از سوی دیگر، در مقوله حقوق شهروندی، بعد آرمانی و تأمین نیازهای معنوی و اخلاقی آدمها نیز مطرح میشود تا به این ترتیبب، محیطی آرامبخش در عین حفظ کرامت انسانی، برای شهروندان فراهم شود. چنین شهروندی، حاصل رابطه دو سویه فرد و دولت است، این رابطه از یکسو وفاداری فرد به دولت را تضمین میکند و از سوی دیگرنشان میدهد که دولت باید از تکتک افراد خود حمایت کند. به نظر میرسد با تحرکات و تحولات بسیار آسیبزا در حوزه اقتصادی و نادیده گرفتن حقوق مسلم شهروندی، رابطه مردم جامعه ما و دولت، به ناچار دچار تنشها و چالشهایی شده و فاصله و عدم اعتماد این دو، هر روز بیشتر میشود. آنهم در شرایطی که مدت زیادی از انتشار منشور حقوق شهروندی از سوی دولت تدبیر و امید نمیگذرد. منشوری که اغلب شهروندان آنرا مطالعه کردهاند و اکنون از حقوق خاص و ویژه خود آگاهند و همین آگاهی آنان را به سوی مطالبهگری سوق داد است. اما جای پرسش اصلی درست همینجاست که دولت، تا چه میزان خود را در برابر این آگاهی و مطالبهگری، مسئول میداند و تا چه میزان توان پاسخگویی به مطالبات مردم را دارد و تا چه حد میتواند آنان را در شرایط بحرانی امروز، به همراهی و همدلی با خود و درک شرایط موجود، فراخواند؟ دکتر موسوی شهروندی را شرط تحقق مردمسالاری میداند و چنین ادامه میدهد: به لحاظ عملی نمیتوان پذیرفت که یک نظام سیاسی بدون تحقق شهروندی، بتواند مردمسالار باشد. نکته اساسی و مهم در تحقق شهروندی و مردمسالاری، وجود قواعد عادلانهای است که رابطه دولت و افراد را تنظیم میکند. برخورداری از هویت ملی و حمایت دولت از فرد نیز از طریق تأمین حقوق مدنی بهویژه تأمین برابری قانونی و مشارکتی حاصل میشود. با توجه به شرایط امروز که شامل افزایش مشکلات معیشتی مردم، رکود و بحران در مسائل اقتصادی، بازیهای جناحی و تلاش و تحرک برخی مسئولان در جهت منافع شخصی است و وزنه حق و عدالت و هویتطلبی اقتصادی و سیاسی بهسوی دولت و بدنهاش، سنگین است و نه به سوی منافع ملی و نیاز مردم، به نظر میرسد دولت، باید بیش از پیش در میان مردم حضور داشته باشد و در رابطهای رویاروی و چهرهبهچهره، با پذیرش کاستیها و مشکلات، با جلب مشارکت مردم، سعی در حل مشکلات موجود داشته باشد. چرا که تاریخ چند دهه اخیر ثابت کرده، مردم ما هنوز پایبند ارزشهای خود هستند و درشرایطی که دولت دست یاری به سوی آنان دراز کند، ملت لبیکگویان، همراهی و همدلی خود را به دولت و دولتمردان ثابت خواهد کرد.
مسئولان ما مشغول چانهزنی بر سر ابقایشان پس از بازنشستگی است و نیز افزایش نرخ بنزین، و نه گران شدن نان و نه گرانتر و گرانتر شدن بیرویه اقلام و ارزاق ضروری مردم که صرفا برای زندهماندن و گذران، ناچار از خریدن آنها هستند
بپذیرید سیاسی نیست پس حلش کنید!
کارگرانی هستند که بیش ازششماه است حقوق نگرفته اند، تجمع کردهاند فقط برای گرفتن حقشان که هیچ جنبه سیاسی هم ندارد. اما بهجای رسیدگی به مشکل شان، به جای درکشان از سوی دولتی که ادعای تدبیر دارد و بر پایههای اعتقاد دینی استوار است که دستور داده است دستمزد کارگر را پیش از خشک شدن عرقش باید پرداخت، دستگیر میشوند؛ چون از سوی هیچمسئولی منتصب نشدهاند و درنهایت آنقدر در سرما و گرما در انتظار گرفتن حقشان پا به پا میکنند که یا خودشان خسته میشوند و از پا میافتند و سراغ دستفروشی و زباله جمعکنی میروند یا دیگران آنها را به جای بهتری که آب خنک هم دارد میبرند.
کافی است فقط یکی از این مسئولان یکبار سوار مترو شود و از حال و روز دستفروشان داخل قطار گرفته تا دستفروشان درون و بیرون ایستگاهها به حال و روز جامعهای که به ظن قریب به یقین در آن زندگی نمیکنند پی ببرند.
کدام یک از مسئولان میداند که حتی گداییکردن و دستفروشی در این شهر سرقفلی دارد؟ کدامیک از آنانی که سنگ خدمت با وجود بازنشستگی را به سینه میزند، میداند آن دستفروشی که الان جلوی در ورودی و خروجی ایستگاه متروی انقلاب- انقلاب در هر دو معنای استعاری و واقعی آن- ایستاده و دارد جنسش را فریاد میزند چرا نمیرود در داخل قطار جنسش را بفروشد ؟
به لحاظ عملی نمیتوان پذیرفت که یک نظام سیاسی بدون تحقق شهروندی، بتواند مردمسالار باشد. نکته اساسی و مهم در تحقق شهروندی و مردمسالاری، وجود قواعد عادلانهای است که رابطه دولت و افراد را تنظیم میکند
این فقط یک یادآوری است
«ازآنجا که رئیس جمهور در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران بر پشتیبانی از حق، عدالت و حمایت از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت در قانون اساسی، سوگند یادکرده است:
- با استناد به «حقوق ملت» که بهروشنی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تصریح شده و با عنایت به اینکه دولت موظف است حق حیات برخورداری از کرامت انسانی، عدالت آزادی و زندگی شایسته را برای همه شهروندان ایران، اعم ایرانیان مقیم داخل یا خارج از کشور فارغ از جنسیت سن، میزان بهرهمندی از مواهب مادی وضعیت اقتصادی یا سلامتی جسمی ذهنی و روانی، گرایشِ سیاسی- اجتماعی، سبک زیستن، باور مذهبی نژاد، قومیت و زبان رعایت و محقق کند
- نظر به اینکه حقوق شهروندی، بر اصولی همچون کرامت انسانی، صیانت از حقوق و آزادیهای غیرقابل سلب، حاکمیت مردم، برخورداری همه مردم از حقوق انسانی مساوی، منع تبعیض و حمایت یکسانِ قانون از همه افراد ملت مبتنی است؛ با توجه به اینکه استیفای حقوق و آزادیهای مدنی و سیاسی ازجمله آزادی اندیشه، بیان و دسترسی به اطالعات و تبادل آن، آزادی مطبوعات و رسانهها، حق نقد و نظر و نظارت همگانی، حق سکونت و آزادی رفتوآمد، حق برخورداری از تابعیت حق تعیین سرنوشت و اداره شایسته امور کشور به اتکای آرای عمومی از طریق نظام انتخاباتی سالم، شفاف و رقابتی و همهپرسی آزاد، حق تأسیس اداره، عضویت و فعالیت در تشکلها احزاب و انجمنهای مدنی و صنفی حق شرکت آزادانه در اجتماعات و راهپیماییها و سایر حقوق، تنها با تعهد مسئولیتپذیری و اراده سیاسی دولت امکانپذیر است؛
- نظر به اینکه مشارکت مردم در حیات اجتماعی به برخورداری بدون تبعیض شهروندان از حق بهرهمندی از نظام اقتصادی شفاف و رقابتی، حق مالکیت، برخورداری از مسکن، تغذیه و آب آشامیدنی سالم، رفاه و تأمین اجتماعی فراگیر، خدمات بهداشتی و درمانی، کار و اشتغال شایسته، آموزش و تحصیالت عالی و مشارکت در حیات فرهنگی، منوط است؛
نظر به همه اینها و بسیاری از همینها، ملت هنوز و هموراه در انتظار عمل دولت به وظایف و سوگندهایش روزشماری میکند. هر چند، این روزها ملت، در حال گذراندن دوران سختی از زندگی خود بهعنوان یک «انسان و شهروند کرامتمند»، اما فراموش شده است.
دیدگاه تان را بنویسید