نگاهی به گزارش اخیر مرکز آمار درخصوص افزایش طلاق و کاهش ازدواج در کشور؛
وخامت فزاینده اوضاع اقتصادی؛دلیل یا بهانه؟
ریحانه جولایی
کاهش ازدواج و افزایش طلاق میان زوجهای ایرانی موضوعی است که اخیراً توجه صاحبنظران و کارشناسان این حوزه را به خود جلب کرده است. دولت تلاشهای زیادی کرده است تا جوانان را به ازدواج تشویق و از سوی دیگر سیاستهایی اتخاذ کند تا نرخ طلاق را در کشور به حداقل برساند. بااینوجود بر اساس آمارها ظاهراً اقدامات دولت چندان مؤثر نبوده است.
پای صحبت جوانان در سن ازدواج که بنشینید اولین نکتهای که میشنوید این است که با این شرایط اقتصادی چطور میتوان زندگی مشترک را آغاز کرد؟ بسیاری از کارشناسان هم بر این باورند که موضوعات مالی دلیل اصلی تن ندادن جوانان به زندگی مشترک است.
بهتازگی مرکز آمار ایران طی گزارش مفصلی به کاهش 36 درصدی ازدواج و افزایش 28 درصدی میزان طلاق طی سالهای 90 تا 99 در کشور اشاره کرده است. در طول این سالها غالباً کشور از لحاظ اقتصادی تحتفشار بوده و شاید مدتزمان کوتاهی به میزان بسیار کمی شرایط اقتصادی با بهبود همراه شده است که نمود آن در آمارهایی که در ادامه مفصلاً به آن اشاره خواهیم کرد، مشخص است. بر اساس این آمار بهراحتی میتوان به این نتیجه رسید که ارتباط مستقیمی میان وضعیت اقتصادی کشور و میزان ازدواج و طلاق وجود دارد. از سوی دیگر متأسفانه دورنمای اقتصادی دهه آینده مناسب نیست و این ترس و هشدار وجود دارد که این آمارها همچنان در مسیر نامطلوبی افزایش و کاهش پیدا کنند.
نگاهی به آمارهای رسمی ازدواج و طلاق در کشور
گزارشهای رسمی اخیر از روند افزایشی طلاق و کاهش ازدواج در ۱۰ سال گذشته حکایت دارد. مرکز آمار ایران طی گزارشی تفصیلی به بررسی وضعیت شاخصهای کلان اقتصادی و اجتماعی از سال ۱۳۹۰ تاکنون پرداخته که در بخشی از این گزارش وضعیت ازدواج و طلاق ثبتشده در کشور از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ ارائهشده است. این گزارش نشان میدهد که نسبت طلاق به ازدواج طی این سالها از ۱۶.۳ به ۳۲.۹ افزایش داشته است که روندی افزایشی طی کرده و در سال ۱۳۹۸ در بالاترین نقطه در این دوره یعنی ۳۳ درصد قرار میگیرد ولی در سال گذشته ۰.۱ درصد کاهش پیداکرده است. جزئیات دیگری از این آمار نشان میدهد که در سال ۱۳۹۰ مجموع ازدواج ثبتشده ۸۷۴ هزار و ۷۰۲ نفر بوده که در سال ۱۳۹۹ به ۵۵۶ هزار و ۷۳۱ نفر کاهشیافته است. در این بازه زمانی روند ازدواج عمدتاً کاهشی بوده اما در سال ۱۳۹۵ اندکی افزایش ازدواج ثبتشده و از حدود ۶۸۵ هزار و ۳۵۲ به ۷۰۴ هزار و ۷۱۶ نفر میرسد ولی در سال بعد با افت حدود ۱۰۰ هزارنفری مواجه میشود. براین اساس، محاسبات نشان میدهد که ازدواج در ایران در فاصله ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، بیش از ۳۶ درصد کاهشیافته است؛ اما در رابطه با وضعیت طلاق در کشور آمار حاکی از آن است که در سال ۱۳۹۰، ۱۴۲ هزار و ۸۴۱ نفر طلاق ثبتشده بود که در سال ۱۳۹۹ به ۱۸۳ هزار و ۱۹۳ نفر افزایشیافته است. روند تغییرات طلاق نیز عمدتاً افزایشی بوده ولی در فاصله ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ اندکی کاهش داشته است که این روند در سال گذشته مجدداً افزایشی میشود. بر این اساس، میزان طلاق در ایران از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ حدود ۲۸ درصد افزایش داشته است.
تحصیلات و مدرنیته عامل کاهش ازدواج و افزایش طلاق
با نگاهی به تغییرات سبک زندگی جوانان و خانواده در ایران، میتوان به این موضوع پی برد که در کنار بالا رفتن سن ازدواج، تعداد زیادی از دختران و پسران به فکر تجرد قطعی در زندگیشان هستند و تنهایی را به زندگی مشترک ترجیح میدهند. هر یک از این دختران و پسران برای مجرد ماندن خود دلایل مختلفی را مطرح میکنند که از بیکاری و وضعیت اقتصادی گرفته تا تحصیلات عالی را شامل میشود.
همانطور که گفته شد اوضاع نابسامان اقتصادی بر کاهش ازدواج جوانان بیتأثیر نیست، ولی نه بهقدری که فرد هرگز نتواند ازدواج کند یا به آن فکر نکند. مشکلات فرهنگی، اقتصادی، نبودن انگیزه برای ازدواج، سربازی، مهریه، ادامه تحصیلات و خیلی از مسائل مشابه، از موانع ازدواج جوانان ایرانی است که باگذشت زمان روزبهروز به آمار آن افزوده میشود.
بسیاری از جامعهشناسان بر این باورند که جوانان نمیخواهند زیر باز تعهد بروند و این دلیل اصلی آنها برای ازدواج نکردن است. از سوی دیگر شیوه زندگی مدرن جوانان را به تجرد یا زندگی کردنهای نوین تشویق میکند. به گفته سعید مدنی، جامعهشناس و استاد دانشگاه زیرساختهایی در جامعه ما شکلگرفته است که پیامد افزایش طلاق و کاهش ازدواج را با خود به همراه دارند. به عقیده او شکلگیری این زیرساختها از دهه 50 شروع شد که پهلوی بهنوعی تمایل داشت جامعه را مدرن سازد؛ همین در مسیر مدرنیته قرار گرفتن خودبهخود باعث کاهش ازدواج و بروز پدیدههایی مانند طلاق و عادی تلقی شدن آنها شد. مدرنیتهای که پهلوی شروع کرد در مواجهه با شور انقلابی متوقف شد اما اتفاقاتی در بعد از انقلاب رخ داد که ما دوباره به همان مسیر تعیینشده توسط مدرنیته بازگشتیم. یکی از این اتفاقات رشد شهرنشینی بود که رشد آن با کاهش ازدواج، کاهش باروری و افزایش طلاق ارتباط دارد. یعنی در همه جوامع که رشد شهرنشینی بالا است ما با این پدیدهها مواجه هستیم. همچنین عامل دومی که باعث این موضوع شد بحث گسترش آموزش عالی بوده است. گسترش آموزش عالی مانند دانشگاههای پیام نور، غیرانتفاعی، آزاد، علمی کاربردی و حتی خود دانشگاه دولتی سن ازدواج را بالا برد.
از سوی دیگر با بالا رفتن میزان تحصیلات از تعداد فرزندان کاسته میشود. تحقیقات نشان داده است بین افزایش میزان تحصیلات و کاهش تعداد فرزندان رابطه وجود دارد. در ضمن با افزایش تحصیلات میزان طلاق هم افزایش پیدا میکند زیرا زنان باسواد انتظار حقوق برابر و امتیازات بیشتری دارند و این با جامعه سنتی در تقابل قرار میگیرد و باعث افزایش طلاق میشود.
با یک نگاه اجمالی میتوان دریافت که کشورهایی که به سمت مدرنیته رفتهاند، ازدواج کمتر و طلاق بیشتری نسبت به سایر کشورها دارند. برای مثال در فرانسه، آلمان، انگلستان و ایتالیا که وضعیت اقتصادی خوبی حاکم است میزان ازدواج پایین است و طلاق هم آمار بالایی دارد. از سوی دیگر در افغانستان که یک جامعه سنتی با 60 درصد روستایی وجود دارد و وضعیت اقتصادی خوبی حاکم نیست میزان ازدواج و باروری بالا است. همچنین در این نوع از جوامع میزان طلاق پایین است. بنابراین این احتمال وجود دارد که بین مدرن شدن و وقوع این پدیدهها رابطه مستقیم وجود دارد. همچنین جامعهشناسان معتقدند شرایط اقتصادی و بهبود این وضعیت در طلاق و ازدواج تأثیرگذار است اما دلیل اصلی نیست. معمولاً در جوامعی که راه مدرنیته را در پیشگرفتهاند مثل ژاپن،آلمان و فرانسه ما شاهد کاهش ازدواج و افزایش طلاق هستیم. همین تجربه در ژاپن رخ داد که تلاش بسیار زیادی وجود داشت میزان ازدواج و باروری بالا برود، اما در حال حاضر رشد جمعیت این کشور منفی شده و میزان طلاق هم افزایش پیداکرده است. این نشان میدهد بین مدرن شدن و افزایش شهرنشینی و کاهش ازدواج و افزایش طلاق رابطه مستقیمی وجود دارد.
تأثیر اقتصاد بر بالا رفتن نرخ طلاق
در بررسی این قضیه نمیتوان صرفاً یک عامل را دخیل دانست بلکه عوامل متعدد و گوناگون دستبهدست هم دادهاند تا کار به اینجا رسیده است و یکی از علل خیلی مهم و تأثیرگذار که گاهی نقش آن نادیده گرفته میشود، تورم و گرانی اجناس و اقلام ضروری خانوارها است.
مرکز آمار ایران طی گزارش مفصلی به کاهش 36 درصدی ازدواج و افزایش 28 درصدی طلاق طی سالهای 90 تا 99 در کشور اشاره کرده است
در این شرایط که قیمت اجناس و هزینههای مسکن وزندگی روزبهروز که نه بلکه ساعتبهساعت افزایش مییابد، قشر متوسط و متوسط رو به پایین هرروز فقیر و فقیرتر شده و دیگرکسی حاضر نیست ازدواج کند چراکه جوان امروز از رفتن زیر بار چنین مسئولیت سنگینی میترسد و نمیداند آیا میتواند از پس هزینههای امرارمعاش یک خانواده برآید یا خیر؟ در شرایط کنونی، بیثبات در اقتصاد و تورم فزاینده منجر به ترس از ازدواج میشود.
گاهی مشاهده میشود تمام درآمد یک فرد فقط بخشی از کرایه خانه او را تأمین میکند و همین مسائل است که جوانان را از رو آوردن به سمت ازدواج بازمیدارد و به آسیبهای اجتماعی و خشونتها در جامعه نیز منجر خواهد شد و در بیشتر موارد زندگی زوجهایی هم که تن به ازدواج دادهاند را با تنش و چالشهای بسیار روبرو میکند تا جایی که گاه منجر به جدایی و طلاق میشود.
برخی روانشناسان معتقدند ممکن است در برخی مواقع، اوضاع بد اقتصادی و مشکلات و مسائل مالی زوجین، علت اولیه و اصلی طلاق نباشد، ولی عواقب و عوامل وابسته به این امر میتواند سطح رضایت زناشویی را کاهش دهد و عوامل و شرایطی را ایجاد کند که شاید خود زوجین در به وجود آمدنش چندان دخیل نباشند.
فرار از زیر بار تعهد و مسئولیت
بر اساس نظرات کارشناسان موارد دیگری هم در این میان سهیم است. دوری کردن از ازدواج تنها مختص افراد متوسط و پایینتر از متوسط نیست. در سالهای اخیر بسیاری از جوانانی که وضعیت مالی خوبی دارند هم حاضر نیستند بهراحتی تن به ازدواج دهند. در کنار مشکلاتی همچون سربازی، عدم اعتماد و شناخت موضوع دیگری هم وجود دارد که جوانان را از تشکیل زندگی مشترک بازمیدارد. «تعهد» یکی دیگر از مسائلی است که مانع ازدواج و در برخی موارد جدایی میشود. امروزه در روابط انسانی مدرن نوعی بلاتکلیفی وجود دارد که وعده تعهد در بلندمدت را پوچ و بیمعنی میکند. جامعه فردگرایانه مدرن تعهدات بلندمدت را امری کمیاب میداند و ازجمله مشکلات زوجین فقدان تعهدی است که میتواند ضامن پایبندی طرفین بهنظام خانواده باشد.
در آخر اینکه کارشناسان پیشبینی میکنند با توجه به وضعیت موجود آمار ازدواج با کاهش بیشتری روبهرو خواهد شد. ازدواج به تمهیدات نیاز دارد. اقتصاد اصل و چشمانداز روشن آینده نیز در این امر تأثیرگذار است. درنتیجه نبود چشمانداز، یاس و ناامیدی در جامعه، در آینده هم میزان طلاق افزایش و آمار ازدواج کاهش خواهد یافت؛ تهدیدی بالقوه که جامعه را تهدید میکند.
دیدگاه تان را بنویسید