خبری از سردار رحیمی که بازتاب پرتعدادی آمار سرقت و ناامنی پایتخت است
افزایش دوبرابری گشتهای ۱۱۰ در تهران
ریحانه جولایی
این روزها بسیاری از ما یا قربانی سرقت شدهایم یا به نحوی از آن باخبریم. دزدیهای سریعی که اصلاً متوجه آن نمیشویم و تا به خودمان میآییم میبینیم گوشی، کیف، ماشین یا داراییهای باارزشمان ازدسترفتهاند.
بسیاری از ما از ترس اینکه گوشی تلفن همراهمان در خیابان دزدیده شود آن را از کیف یا جیب بیرون نمیآوریم، اگر مجبور باشیم با تلفن حرف بزنیم با اضطراب از گوشه دیوار راه میرویم تا احتمال دزدیده شدن گوشی کم شود. در این میان آنچه اهمیت دارد نبود امنیت در جامعه است. حالا باوجود مشکلات زیاد اقتصادی و اجتماعی تعداد دزدیها بسیار بیشتر از قبل شده است.
کشف 16 میلیارد تومان اموال مسروقه از 42 گروه
در همین راستا روز گذشته رئیس پلیس تهران بزرگ از دستگیری تعداد زیادی از سارقین و خلافکارهای پایتخت خبر داد و گفت که در جهت ارتقای امنیت عمومی شهروندانها گشتهای ۱۱۰ دو برابر شده است.
به گفته سردار حسین رحیمی، ۶۰۱ نفر از سارقان، مالخران، زورگیران و سارقان به عنف دستگیر شدند که درمجموع ۱۴۶۲ فقره سرقت کشف شد. همچنین 42 گروه بهصورت باندی شامل گروههای سه نفره به بالا فعالیت میکردند که ۱۶ میلیارد تومان از اموال مسروقه توسط آنها کشف و شناسایی شد. به گفته او پلیس به هسته اصلی سارقان، فروشندگان مواد مخدر و اراذل حملهور شده و درمجموع به ۵۹ پاتوق پاتک زدهشده و ۲۳ مرکز مالخری منهدم شده و همچنین ۱۳ مرکز تجمع اراذلواوباش که هم اوباشگری و هم سرقت میکردند موردحمله نیروی انتظامی قرار گرفت و ۱۱۳ مرکز که محل تجمع خردهفروشان بود منهدم شد. در این اقدام ۲۴ نفر از اراذل سطح یک، دو و سه شناسایی و دستگیر شدند و ۵ قبضه سلاح جنگی و ۲۴ قبضه سلاح سرد و ۵۲ کیلو مواد مخدر و همچنین بالغبر ۵۵۲ میلیون تومان کالای قاچاق کشفشده است.
جبران مافات با دستدرازی به اموال دیگری!
همانطور که گفته شد و در جامعه هم شاهد آن هستیم که فشارهای اقتصادی، بیکاری و نبود رفاه اجتماعی کمر مردم را خم کرده است و در این میان عدهای که بهاصطلاح زمینه خلاف را نیز دارند، سادهترین راه، یعنی سرقت اموال مردم را پیشه میکنند. پژوهشها و بررسیها در ابعاد مختلف جامعهشناختی نشان میدهد افزایش جمعیت، نرخ بالای بیکاری، تغییر در الگوهای مصرف و افزایش هزینههای زندگی و مهاجرت ازجمله عوامل شکلگیری برخی آسیبهای اجتماعی و بزهکاریها در جامعه است که سرقت یکی از این آسیبها با فراوانی بالا و فقر مادی از مهمترین عوامل وقوع آن است.
سرقت مانند سایر معضلات اجتماعی بغرنج و پیچیده است و بخشهای زیادی از بیتالمال و سایر امکانات کشور باید صرف پیشگیری از وقوع سرقت و مبارزه با سارقان، اداره زندانها و تأمین زندگی خانوادههای زندانیان و دیگر موارد شود که آثار زیانبار آن بر جامعه تحمیل و اضطراب و نگرانی دامنگیر خانوادهها میشود. در حقیقت سارق با ارتکاب سرقت سعی میکند وضعیت مالی خود را با تجاوز به مال دیگری بهبود بخشد که این امر علاوه بر ایجاد حس تهدید مالی و جانی در افراد جامعه، موجب هرجومرج در مناسبات و روابط اجتماعی و تزلزل در بنیانهای نظم عمومی جامعه میشود.
فقر، ریشه بسیاری از جرایم
جامعه شناسان معتقدند افراد بهواسطه قرار گرفتن در معرض و مجاورت با افراد ناهنجار، کجرو میشوند. کجروی در اثر کنش متقابل با دیگران، ارتباط صمیمی در درون گروه، یادگیری فنون و شیوههای ارتکاب جرم، یادگیری بر اساس علاقه و گرایشهای فرد مجرم، اتفاق میافتد و در حقیقت هرچقدر میزان فراوانی معاشرت با بزهکاران بیشتر باشد، احتمال کجرو شدن افراد نیز بیشتر میشود. در حال حاضر اما نمیتوان در خصوص سرقت تنها بهقرار گرفتن در گروههایی که بزهکاران در آنها وجود دارند و معاشرت با این افراد اشاره کرد؛ بیکاری قشر جوان مهمترین علت سوق پیدا کردن آنها بهسوی سرقت است. از سوی دیگر در یکی دو سال اخیر بیشتر سرقتهای کوچک یا بهاصطلاح خرد به دلیل رعایت نکردن نکات ایمنی و حفاظت فیزیکی توسط مالکان صورت میگیرد از طرفی نبود استانداردهای ایمنی، نداشتن اشراف کامل دستگاهها بر مجرمان، رها کردن مجرم بعد از خروج از زندان از دیگر مشکلات افزایش سرقت در جامعه است.
بر اساس آمار؛ اولین اتهام کیفری در دادگستریهای سراسر کشور سرقت است، مسئولان قوه قضائیه نیز بر این موضوع تأکید دارند که سرقت معلول، فقر، بیکاری و گرانی است و به همین دلیل هم در مناطق فقیرنشین و حاشیهنشین بیشتر دیده میشود
دزدی راهی برای گرفتن انتقام از افراد مرفه
برخی از کارشناسان میگویند: صحبت کردن از فقر و گسترش جرم موضوعی نیست که برای اولین بار در کشور مطرح شده باشد، بارها دیدهایم که در شرایطی که فقر گسترش مییابد جرم نیز افزایش مییابد، درواقع ریشه جرمهایی مثل دزدی،کیفقاپی یا دزدی از منازل با فقر گرهخورده است. جوانی که در فقر گیرکرده، شغل و منبع درآمدی ندارد و از طرف دیگر شرایط زندگیاش هم نابسامان است، با دیدن افرادی که در رفاه زندگی میکنند یا شرایط اقتصادی خوبی دارند فکر میکند که دیگران حق او را خوردهاند بنابراین تلاش میکند که حقش را پس بگیرد و یکی از راههای پس گرفتن حقش هم این میداند که دستش را در جیب دیگران فروکند و همین میشود که جرائمی مثل جیببری، کف بری، دزدی از خانهها و دزدیدن وسایل ماشین افزایش مییابد. واقعیت این است که وضعیت اقتصادی نابسامان سبب میشود تا شکاف طبقاتی افزایش یابد و هرچقدر این شکاف بیشتر شود ما بیشتر شاهد جرم اولیها خواهیم بود چون فکر میکنند طبقه مرفه جامعه حق آنها را خوردهاند و حالا با ارتکاب جرم در پی بازپسگیری حقشان هستند.
سارق مجرم است، اما مقصر کیست؟
البته نمیتوان تمامی اقشار ضعیف به لحاظ اقتصادی را مستعد وقوع جرم دانست، اما آمار نشان میدهد شرایط اقتصادی نقش بسزایی در وقوع جرم در کشور دارد. هر چقدر آمار بیکاری و فقر در جامعه افزایش یابد به همان نسبت آمار سرقت هم بالاتر میرود؛ بر اساس آمار اولین اتهام کیفری در دادگستریهای سراسر کشور سرقت است، حتی مسئولان قوه قضائیه هم بر این موضوع تأکید دارند که از عوامل دزدی، فقر و بیکاری و گرانی است. به همین دلیل هم در مناطق فقیرنشین و حاشیهنشین جرم بیشتر دیده میشود. البته سرقت، در اکثر کشورهای دنیا و بهویژه کشورهای جهان سوم وجود دارد و تنها مختص ایران نیست.
دیروز رئیس پلیس تهران بزرگ از دستگیری تعداد زیادی از سارقین و خلافکارهای پایتخت خبر داد و گفت که در جهت ارتقای امنیت عمومی شهروندانها گشتهای ۱۱۰ دو برابر شده است
معمولاً سرقت در میان افراد محروم یا حاشیهنشین شهر رو به فزونی است، عامل اصلی این اتفاق ناشی از سیاستگذاریهای غلطی است که توسعه نامتوازن را در پی دارد. درست است که یک دزد و سارق به لحاظ قانونی متهم است اما قطعاً در پدید آمدن فقر یا بیکار شدن خود، نقشی ندارد و به تعبیری شغلی ندارد که بهواسطه آن بتواند نیازهایش را تأمین کند. سرانه مسکن، سبد غذایی و تأمین انواع مواد غذایی موردنیاز بدن جزو ابتداییترین نیازهایی است که همه افراد در پی تأمین آن هستند اما خارج از این موضوع با مسائلی مواجه هستیم که موجب میشود فرد به دلیل نداشتن امکانات و خدمات پزشکی، ثبات شغلی و مسکن و بسیاری مسائل دیگر دست به سرقت بزند. متأسفانه امروزه با روند شتابانی مواجهیم که افراد فقیر و کمدرآمد با کاهش امکانات در معرض این پدیده هستند. حاشیهنشینی، بافتهایی ایجاد میکند که افراد همسو جدا از دزدیهای خرد به دزدیهای بزرگتر مانند خانه، ماشین و غیره بهصورت حرفهای گرایش داشته باشند.
همه دستگاهها برای مهار جرم باید به میدان بیایند
همانگونه که اشاره شد، عوامل اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی و اقتصادی از قبیل مهاجرتهای بیرویه از روستاها به شهر، تضاد طبقاتی، فقر فرهنگی، فقر عاطفی، محرومیت، فقر مادی و بیکاری در وقوع سرقت دخیل هستند.
نیاز مالی و عادت مجرم بیشترین علت ارتکاب به این جرم در جامعه است با توجه به نرخ تورم، بیکاری و مشکلات اقتصادی مهمترین انگیزه در بحث تأمین مالی بوده که فرد را وادار به انجام چنین کاری میکند.
ضعف در پیشگیری، فقدان عوامل واقعی بازدارندگی، عدم روشنایی کافی معابر و خیابانها، راحت تبدیلشدن اموال مسروقه به پول، فقدان نظارت بر اصناف و از همه مهمتر بیتوجهی مالکان به ایجاد سیستم ایمنی، از عوامل مهمی است که موجب انگیزه سرقت میشود.
تشکیل کمیتههای کاربردی مبارزه با سرقت و شناسایی کانونهای شکلگیری جرم، تمرکز کردن بر جهتهای شکلگیری سرقت، تقویت دستگاههای متولی این حوزه و آگاهیبخشی میتواند کمکهای شایانی در این زمینه بکند چراکه مهار سرقت بهتنهایی و فقط با اقدامات انتظامی و قضایی قابلحل نیست و لازم است همه دستگاهها در این زمینه پایکار بیایند.
دیدگاه تان را بنویسید