اردوغان: ایران به ترکیه هواپیمای آبپاش اطفای حریق فرستاده است
چراغی که به خانه هم روا بود!
سعیده علیپور
میگویند: مگر ایران هواپیمای آبپاش داشت؟ اگر داشت پس چر البرز و بلال و مختار و یاسین با دست خالی به نبرد با آتش رفتند و جان شیرینشان، از کف رفت؟ پس چرا جنگلهای زاگرس در دو سال گذشته اینچنین سوخت و رئیس سازمان محیطزیست آن را طبیعی دانست؟ پس چرا مردم خود برای خرید تجهیزات اطفای حریق جنگلها دست به کار شدند و پول جمع کردند؟...
همه این مگرها و چراها، بعد از شنیدن خبری بود که بسیاری را متعجب کرد. رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه اعلام کرد: «ایران به ترکیه هواپیمای آبپاش فرستاده است».
آتشسوزی گسترده در ترکیه
از چهارشنبه گذاشته بیشتر از یکصد آتشسوزی گسترده در مناطق جنگلی جنوب و غرب ترکیه رخ داد و دست کم شش نفر از جمله دو آتشنشان در این آتشسوزیها جانشان را از دست دادند و خانهها و مزارع زیادی آسیب دیدند و بسیاری از حیوانات سوختند و مردم آن مناطق آواره شدند؛ واقعهای که قلب بسیاری از فعالان محیطزیست و البته دوستداران طبیعت نهتنها در ایران، بلکه در سراسر دنیا از شنیدن و دیدن تصاویر فاجعهبار آن فشرده شد.
بسیاری اخبار این آتشسوزی را دنبال کرده و منتظرند؛ این آتش که دود آن بیشک بر چشم همه ساکنان کرهزمین خواهد رفت، هر چه زودتر مهار شود.
تصاویر جنگلها و حیوانات آسیبدیده در این آتشسوزی در حالی در شبکههای مجازی و رسانهها دست به دست میشود که کاربران ایرانی، با دیدن آنها یاد تلخی آتشسوزیهای پرشمار جنگلهای بلوط زاگرس و البته شمال کشور میافتند. آتشسوزیهایی که تن نحیف جنگلهای ایران را هر روز نحیفتر و وسعتِ کم آن را کمتر از قبل میکند و میرود تا کشور را تبدیل به بیابانی لمیزرع کند. طبق آمار منتشر شده در خبرگزاریها، دستکم از سال ۹۶ تاکنون حداقل ۲۵۰ مورد آتشسوزی گسترده و بزرگ در طبیعت استانهای کهگیلویه و بویراحمد، هرمزگان، لرستان، خوزستان، بوشهر، کرمانشاه، و فارس رخ داده است که بخش بزرگی از پوشش جنگلی و مراتع زاگرس را درگیر کرده است. آتشهایی که هر چند گاهی در ابتدا چندان گسترده نبوده، اما بعضا به دلیل نبود امکانات، گسترده شده و خسارات زیادی را به طبیعت کشور زده است.
بنیآدم اعضای یکدیگرند
در حالی که همه این شعر سعدی شیراز به خوبی در یاد داریم که گفته است: «چو عضوی به درد آورد روزگار، دیگر عضوها را نماند قرار»، اما اینکه ایران هواپیمای آبپاشی با ظرفیت حمل ۳۰ تن آب، به ترکیه فرستاده و محمد فرازمند، سفیر ایران در ترکیه هم با اشاره به اعزام هواپیمای ایلیوشین ایران، از اعزام هلیکوپترهای اطفای حریق وزارت دفاع ایران به این کشور از روز یکشنبه (دیروز) خبر داد، بسیاری از دغدغهمندان محیطزیست ایران را به شگفتی و حیرت واداشت. آنها ضمن ابراز خوشحالی از کمک ایران برای مهار آتش در کشور همسایه، تعجب خود را نیز پنهان نکردند. تعجب از اینکه در زمان آتشسوزیهای گستردهای که در سالهای اخیر مخصوصا در تابستان پارسال و امسال دامن جنگلهای زاگرس را گرفته بود، این امکانات کجا بودند؟ بسیاری از فعالان محیطزیست در مناطق زاگرس میگویند که در زمان آتشسوزیها در زاگرس، حتی هلیکوپترهای آبپاش ارتش هم برای مهار این آتشسوزیها با خست مورد استفاده قرار میگرفت و به بهانه خطرناک بودن و کوهستانی بودن این مناطق گاهی از اعزام آنها خودداری میشد، تا اینکه آتشسوزی گسترش بیشتری پیدا کرد. تو گویی که این وسایل که اصل وجودشان برای مراقبت از جنگلها و منابع طبیعی است، از خود جنگلها و منابع طبیعی و حیوانات، اهمیت بیشتری دارند.
طبیعت خودش آتش را کنترل میکند!
خرداد سال گذشته بود که عیسی کلانتری، رئیس سازمان حفاظت محیطزیست در واکنش به وقوع آتشسوزیهای مکرر در جنگلها و مناطق حفاظت شده غرب ایران سخنی گفت که بسیاری را متعجب کرد. او گفت: «اتفاق خاصی هم نیفتاده، آتش جزیی از طبیعت است و طبیعت خودش آتش جنگلها را کنترل میکند و نباید مردم را نگران کنیم».
او به استناد به این آمار که سالانه در کل دنیا ۴۳۰ میلیون هکتار از جنگلها دچار آتشسوزی میشود، نتیجه گرفت که نباید با سوختن درختان کهنسال بلوط و سوختن حیوانات زاگرس، خیلی مردم را نگران کرد.
او حتی در صحبتهایش به تعداد هلیکوپترهایی برای مهار آتش هم اشاره کرد و گفت: «کل هلیکوپترها شاید بیشتر از ۱۰ فروند نباشد. نمیتوانیم به خاطر سوختن چند هکتار؛ جان چهار نفر(و البته هلیکوپتر) را به خطر بیندازیم». او در این صحبتها حرفی از هواپیمای آبپاش نزد.
خبر اعزام هواپیمای آبپاش و هلیکوپترهای اطفای حریق وزارت دفاع ایران به ترکیه؛ موجی از احساسات متناقض در میان دوستداران محیط زیست کشور برانگیخت؛ خوشحالی از کمک ایران برای مهار آتش در کشور همسایه و تأثر و حیرت از این که این امکانات چرا در مهار آتشهای زاگرس استفاده نمیشود؟
بیتوجهی به سوختن زاگرس
هر ساله وسعت زیادی از جنگلها و مراتع زاگرس در آتش میسوزد. هر چند سال گذشته پر بارشی و رشد زیاد علفها دلیل آتشسوزیهای گسترده اعلام شد، امسال اما بارشهای کم بسیاری از مراتع را خشک کرد و خود عاملی شد برای آتشسوزی مجدد.
در دو سال اخیر مخصوصا در روزهای گرم و خشک، هر بار آتشسوزی گوشهای از زاگرس را خاکستر کرد. آتشهایی که در جنگلهای باارزش و کم وسعت کشور، گاهی روزها، منطقهای را به تلی از خاکستر بدل میکند. هر چند تصاویر زیادی از آن مخابره نمیشود و موج خبری در خصوص آن به راه نمیافتد، اما نمی توان آن را دست کم گرفت.
برخی افزایش شدت خشکسالیهای اخیر در کشور و برخی دیگر کافی نبودن بالگرد و نبود هواپیمای آبپاش و سایر تجهیزات برای اطفای حریق در جنگلهای این مناطق را دلیل اصلی طولانی شدن آتشسوزیها در جنگلهای زاگرس میدانند.
فعالان محیطزیست میگویند امکانات و لوازم خاموش کردن آتش بسیار کم است و گاهی با یکی دو نمدکوب که خودشان درست کردهاند، آتش را خاموش میکنند.
جنگلهای بلوط خودمان را هم دریابیم
جنگلهای منطقه زاگرس که به جنگلهای بلوط شهره است از منتهیالیه شمال غربی ایران (استان آذربایجان غربی) آغاز و سپس غرب (استانهای کرمانشاه، ایلام، چهارمحال و بختیاری، خوزستان و لرستان) و جنوب غرب ایران (استانهای کهگیلویه و بویراحمد و فارس) را طی میکند.
این در حالی است که به دلیل اکوسیستم این جنگلها، وجود حدود ۱۸ هزار کیلومتر راه و جاده در اطراف آن و ۱.۵ میلیون هکتار زمین زراعی در آن، خطر وقوع آتش در این منطقه بسیار زیاد است. به گفته فعالان محیطزیست جنگلهای زاگرس ۴۰ درصد از جنگلهای کشور را تشکیل میدهند. آنطور که فعالان محیطزیست میگویند اگر فکری به حال آن نشود تا ده سال آینده آن اثری از آن نمیماند. با این حال مسئولان محیطزیست و کشور به نظر میرسد دغدغهای در خصوص آن نداشته باشند و حتی پیگیری و تمرکز بر اخبار آن را امنیتی و توطئه شبکههای ماهوارهای میدانند.
در این میان اما آنچه امروز قابل تامل است این است که در مهار آتشسوزیهای مختلف در زاگرس در یک سال اخیر، حتی یک بار هم گزارشی از بهکارگیری هواپیمای آبپاش فرستاده شده به ترکیه آن هم با ظرفیت 30 تنی، ارائه و تصاویری نیز از آن مخابره نشد.
فعالان محیطزیست میگویند امکانات و لوازم خاموش کردن آتش در کشور بسیار کم است و گاهی با یکی دو نمدکوب که خودشان درست کردهاند، آتش را خاموش میکنند و خبری از هواپیمای آبپاش نیست
نبرد مدافعان زاگرس با دستان
در این میان اما، ساکنان محلی که دل در گرو طبیعت دارند و فعالان محیطزیست به شدت نگران حریق در جنگلها و از بین رفتن درختان بلوط و حیوانات ساکن در این زیست بوم و از بین رفتن میراث زاگرس هستند. به طوری که در اغلب آتشسوزیهای اخیر در این منطقه آنچه بیش از همه به چشم میآمد؛ تصاویر و ویدئوهایی از امدادگران داوطلبی بود که به امید نجات زاگرس، با دستان خالی به مقابله با آتش رفته بودند.
بیش از یک سال پیش در اواخر بهار، پس از سلسله خبرهای ناخوشایند آتشسوزیهای گسترده در دامنه زاگرس، خبر جانباختن البرز زارعی کوهنورد و فعال محیطزیست 29 ساله در جریان مهار آتشسوزی جنگلها و مراتع گچساران بسیاری از فعالان محیطزیست و دوستدارن طبیعت را داغدار کرد. اتفاقی که 10 روز بعد و در ادامه آتشسوزیها در مناطق دیگری از دامنه زاگرس بار دیگر تکرار شد. این بار، بلال امینی، مختار خندانی و یاسین کریمی از فعالان محیطزیست هنگام تلاش برای خاموش کردن آتش در منطقه حفاظت شده «بوزین و مرخیل» زاگرس در استان کرمانشاه در آتش محاصره شده و جان خود را از دست دادند.
اما در همه این جانفشانیها خبری از مهار آتش با هواپیمای آبپاش مخابره نشد.
حتی محمد درویش فعال حوزه محیطزیست نیز چندی پیش گفته بود: «هنوز یگان حفاظت در حوزه سازمان جنگلها و محیطزیست است و از تجهیزات مهار حریق هوایی بیبهره هستیم؛ حتی یک کانادایر (هواپیمای آبپاش) برای صیانت از منابع طبیعی اختصاص داده نشده است».
شاید به همین دلیل است که بسیاری از دوستدارا طبیعت کشور این سوال را مطرح می کنند که چگونه چراغی که بر منزل روا نبوده، بر همسایه اینچنین حلال شده است؟!
دیدگاه تان را بنویسید