به بهانه خودکشی دانشجوی پسادکتری دانشگاه فردوسی مشهد
«مرگ خودخواسته»؛ آتشی در خرمن جامعه دانشگاهی
ریحانه جولایی
خبر خودکشی بیآنکه بدانی آن فرد زن بوده یا مرد، پیر بوده یا جوان تلخ است اما زمانی که اسم دانشجو بعد از خودکشی به چشم میخورد چنان تلخی آن آزاردهنده میشود که گویی زهر هلاهل بر دهانت چکاندهاند.
وقتی اسم خودکشی میآید همه انتظار دارند پای یک جوان خام و انسانی با سطح سواد پایین که از همه بریده است، در میان باشد. مردم تصور میکنند که پای عشقی نافرجام یا یکسری مشکلات مالی حلنشده در میان باشد. کسی که نتوانسته دوری از معشوق را تحمل کند یا به مشکلات مالیاش پایان دهد، به حدی از عدم تعادل روانی رسیده که تصمیم به پایان زندگیاش میگیرد. اما این تصور که همیشه افراد فرودست جامعه دست به چنین اقدام هولناکی میزنند، چندان هم درست نیست.
هستند افرادی که با تحصیلات بالا، سطح زندگی خوب و دارای شخصیت اجتماعی مناسب باز هم به یک پوچی مرگبار میرسند. شاید هرکس از دور به آنها و زندگیشان نگاه کند، حسرت بخورد و آرزو کند ایکاش موقعیتی مثل موقعیت آنها را داشته باشد، ولی اگر دقیقتر نگاه کنند، متوجه میشوند که زندگی آنها جنبه تاریک ولی خاموش و نهفته دیگری هم دارد که کمتر موردتوجه قرارگرفته است.
جنبهای که با افسردگی و اضطراب آمیختهشده و این حقیقت تلخ آشکار میشود که پوچی و بیانگیزگی برای ادامه حیات، تنها مربوط به قشر خاصی از جامعه نیست. هرکس در هر شرایطی ممکن است چنان به بحران هویتی و شخصیتی برسد که دیگر ادامه زندگی برایش غیرممکن شود. چند وقتی میشود که دیگر فقط شاهد خودکشی افراد تنگدست با سطح سواد پایین در جامعه نیستیم. شنیدن این خبر که یک پزشک یا دانشجوی فوقلیسانس و دکترا دست به خودکشی زده و به زندگی خود پایان داده است، خیلیها را متعجب میکند. از طرف دیگر این حقیقت تلخ نیز آشکار میشود که افراد در هر قشری ممکن است جنبه سیاه و تاریکی در زندگی خود داشته باشند که آنها را تا مرز نابودی بکشاند.
افزایش رعبآور آمار خودکشی افراد تحصیلکرده
در این اواخر آمار خودکشی افراد تحصیلکرده به طرز عجیبی بالا رفته است. در روزهای گذشته هم خبر خودکشی دانشجوی پسادکتری دانشگاه فردوسی مشهد مهر تأییدی بر این موضوع بود.
بر اساس گفتههای مدیر دفتر روابط عمومی دانشگاه فردوسی مشهد، دکتر سعید قلی بیگلو، این پژوهشگر پسادکتری فرد توانمندی بوده، اما اینکه به چه دلیل خودکشی کرده است، توسط تیم تحقیقات و مراجع ذیصلاح در حال پیگیری است و هر خروجی که حاصل شود، قطعاً اطلاعرسانی میکنیم. بر اساس صحبتهای مسئولان این دانشگاه و با بررسیهای صورت گرفته توسط مجموعه کمیته بحران، مرحوم دکتر قلی بیگلو در مدت دانشجویی و پژوهشگری هیچ سابقهای از خودکشی نداشته است. همکاران مرکز مشاوره دانشگاه زمانی که علائم خودکشی را از ایشان مشاهده میکنند، او را نزد روانپزشک میفرستند و با مجوز روانپزشک ایشان را به خوابگاه برمیگردانند و اعلام میکنند که هیچ مشکلی وجود ندارد. در این اتفاق، ظاهراً دکتر قلی بیگلو، قرص مصرف کرده و ایشان را به بیمارستان ابنسینا به بخش روانپزشکی منتقل میکنند. بیش از یک ساعت با روانپزشک صحبت میکند و همه مسائل تخصصی بررسی میشود و سپس مجوز میدهند که مشکلی وجود ندارد، اما پس از برگشت از بیمارستان، خود را در اتاق حلقآویز میکند.
چرا قشر تحصیلکرده؟
آمار خودکشی در جامعه ما رو به افزایش است اما چرا قشر تحصیلکرده؟! چرا جوانی که بعد از سالها زحمت و مشقت و هفتخوان کنکور را پشت سر گذاشته و باوجود موفقیت تحصیلی و امید به داشتن آیندهای روشن حاضر به چنین عملی شده است؟
با یک سرچ ساده در گوگل میتوانید ببینید که آمار خودکشی افراد تحصیلکرده تا چه اندازه بالا رفته است. «مرگ دانشجوی ممتاز دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهران مقابل دفتر رئیس دانشکده»، « تمام اتفاقاتی که به خودکشی یک دانشجوی پرستاری انجامید»، «یک دانشجوی دانشگاه تهران خودکشی کرد»، «اعلام علت خودکشی دانشجوی صنعتی شریف»، « سال 93، مرگ یک دختر دیگر، آمار مرگ دانشجویان از طریق خودکشی را به 4 مورد رساند» و موارد بسیار دیگری که در اینجا مجالی برای پرداختن به آنها نیست. با این تفاسیر اما در میان انبوه اخبار خودکشی دانشجویان آنچه بیش از همه توجهها را به خود جلب میکند، خواندن اخباری تکاندهندهتر اما واقعی است: «بالا رفتن آمار خودکشی در بین دانشجویان» و «خودکشی دومین علت اصلی مرگ در بین دانشجویان ایرانی»؛ حقایقی گزنده که بسیاری از جامعهشناسان به آن اذعان کردهاند و حتی عدهای معتقدند خودکشی در ایران نهتنها بین دانشجویان بلکه در همه اقشار جامعه بهویژه جوانان در حال افزایش است.
حساسیت بیشتر تحصیلکردهها به پیرامون خود
سعید مدنی، مددکار و محقق مسائل اجتماعی، معتقد به وجود سه نوع خودکشی است. یک نوع خودکشی «خودخواهانه» که در آن فرد در یک نوع فردگرایی افراطی قرارگرفته و پیوستگیاش با جامعه قطع میشود. دوم خودکشی «دیگرخواهانه» که در آن فرد آنقدر درگیر جامعه پیرامون خود میشود که فردیت خود را از دست میدهد. جالب آنکه او نوع سوم خودکشی را رایجترین نوع در جامعه ایران میداند و در توضیح آن چنین میگوید: «نوع سوم هم که به نظر من بیشتر در جامعه ایران مصداق دارد و در این خودکشیهای موجود هم به شکل جدیتری میشود بر این پایه آن را تحلیل کرد، خودکشی ناشی از بیهنجاری یا خودکشی آنومیک است که درواقع حاصل یک بحران نظم اجتماعی در درون جامعه و بروز بحرانهای متعدد، مثل بحرانهای خانوادگی، اقتصادی و همینطور بحرانهای اجتماعی است که فرد را میبرد به سمت تلاش برای کاهش دادن رنجهای خودش».
وزارت بهداشت، آمار رسمی خودکشی را در ایران منتشر نکرده است، اما کارشناسان معتقدند، طی دو سال اخیر، همزمان با افزایش بحرانهای اجتماعی و اقتصادی و شیوع ویروس کرونا؛ آمار مرگهای خودخواسته در ایران به شکل نگرانکنندهای افزایش یافته است
مدنی درباره علل افزایش خودکشی در دانشجویان و اقشار تحصیلکرده نیز میگوید: «گروههای تحصیلکرده حساسیت بیشتری نسبت به محیط پیرامون خودشان دارند. به عبارت بهتر درواقع نسبت به مشکلاتی که در محیط اطرافشان رخ میدهد، حساسیت بیشتری از خودشان نشان میدهند و نوعی احساس ناکامی در آنها بیشتر رشد میکند». این مددکار اجتماعی به این نکته اشاره میکند که اقدام به خودکشی در بین این گروه از افراد بهقصد مرگ صورت نمیگیرد بلکه یکراه فرار است: «افراد تحصیلکردهای که اقدام به خودکشی میکنند نمیخواهند بمیرند، بلکه میخواهند به دردهای خودشان پایان بدهند. بنابراین درواقع برای فرار از فشار روزافزونی که به آنها وارد میشود، ترجیح میدهند با از دست دادن زندگیشان آن درد روزافزون را کاهش بدهند و از بین ببرند».
همانطور که مدنی هم گفته است و سایر کارشناسان هم آن را تایید کرده اند، در ذهن وزندگی افراد تحصیلکرده پنجرههای جدیدی بازشده است که نگاه آنها را نسبت به مسائل متفاوت از سایرین میکند. اقشار تحصیلکرده بهخصوص در مقاطع بالای تحصیلی با یکسری از مسائل آگاهی نسبتاً عمیقی پیدا میکنند، تفکر و مطالعه در افزایش این آگاهی نقش مهمی دارد؛ در خلال این ارتقای دانش دریچههای جدیدی برای آنها گشوده میشود، اما این دانستهها چندان با دنیای واقع همخوان نیست و این اول مشکل است. درواقع بحران هویت از همینجا شروع میشود و در برخی از موارد کار به خودکشی میرسد. دستنوشتههای بهجامانده از اندیشمندان و متفکرانی که خودکشی کردهاند، مملو از این بحرانهای هویتی است که نشان میدهد که برخی از آنها سالها با این مشکلات دستوپنجه نرم میکردند و دستآخر تسلیم این تناقضات عمیق شدهاند.
در این اواخر آمار خودکشی افراد تحصیلکرده به طرز عجیبی بالا رفته است. در روزهای گذشته هم خبر خودکشی دانشجوی پسادکتری دانشگاه فردوسی مشهد مهر تأییدی بر این موضوع بود
مسئولان انکار میکنند اما آمار خودکشی بالاست
اما با یک نگاه کلی میتوانیم به این مسئله پی ببریم که خودکشی در بین تمام اقشار و افراد با شیب تندی در حال زیادشدن است. از آغاز سال ۱۳۹۹ تا پایان آبان ماه همان سال، آمار قربانیان خودکشی در ایران نسبت به مدت مشابه در سال قبل، بیش از ۴.۲ درصد افزایش داشته است.
بر اساس گزارشهای ثبتشده سازمان پزشکی قانونی ایران در سال ۱۳۹۸، بهطور میانگین روزانه ۱۴ نفر در طی ۸ ماه اول سال، جان خود را براثر خودکشی از دست دادند. طی ۸ ماه اول ۱۳۹۹، درمجموع ۳ هزار و ۵۸۹ نفر، از مجموع زنان و مردان، براثر اقدام به خودکشی جان باختند و هنوز آمار دقیقی از تعداد افرادی که در سال 1400 به زندگی خود پایان دادهاند ارائه نشده است.
در سال گذشته، گزارشهای متعددی درباره اقدام به خودکشی، بهویژه در میان دانشآموزان و نوجوانان منتشرشده است. مقامات و مسئولان اما تأکید میکنند: آمار خودکشی در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر در رتبه بالایی قرار ندارد اما در سالهای اخیر، بهویژه همزمان با افزایش بحرانهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، آمارها از افزایش میزان خودکشی بهویژه کاهش سن خودکشی حکایت دارند.
طبق آمار وزارت بهداشت ایران، در سال ۱۳۹۷، حدود ۱۰۰ هزار نفر اقدام به خودکشی کردند. بر پایه این آمار، ۱۲۵ نفر در ازا هر ۱۰۰ هزار ایرانی اقدام به خودکشی کردند و از این تعداد ۶ نفر جان خود را از دست دادند. وزارت بهداشت ایران، از دو سال پیش تاکنون، آمار رسمی مربوط به میزان مرگومیر ناشی از اقدام به خودکشی در ایران را منتشر نکرده است، اما کارشناسان معتقدند، طی دو سال اخیر، همزمان با افزایش بحرانهای اجتماعی و اقتصادی، همچنین پس از بحران بهداشتی ناشی از شیوع ویروس کرونا، آمار خودکشی در ایران افزایشیافته است.
ارتباط مستقیم آمار خودکشی با افزایش میزان فقر
در آخر اما برخی از کارشناسان بهداشت روان تأکید میکنند: افزایش آمار خودکشی با افزایش میزان فقر در کشور ارتباط مستقیم دارد. بر این اساس، افزایش نرخ بیکاری و نرخ تورم در دو سال اخیر، بهطور قابلتوجهی برافزایش آمار اقدام به خودکشی تأثیر داشته است.
بر اساس گزارشهای سازمان پزشکی قانونی، رایجترین روشهای خودکشی، مسمومیت با دارو یا سموم، خودسوزی، حلقآویز کردن، سلاح گرم، پریدن به سمت قطار یا مترو در حال کردن و پریدن از ارتفاعات و ساختمانهای بلند، است. لازم به ذکر است، استانهای ایلام و کرمانشاه، بالاترین آمار خودکشیهای موفق را در سالهای گذشته داشتهاند و استانهای تهران و سیستان و بلوچستان در پایینترین ردهها قرار دارند.
دیدگاه تان را بنویسید