به بهانه۳۱ شهریور، سالروز آغاز جنگ تحمیلی
جنگی که آثارش زدودنی نیست
ریحانه جولایی
40سال پیش در چنین روزی ایران وارد جنگی ناخواسته شد. جنگی که حدود هشت سال به طول انجامید و حالا بیش از 30 سال است به پایان رسیده اما هنوز آثار آن در گوشه و کنار کشور دیده میشود. شاید بگویید تنها در برخی از نقاط کشور آثار جنگ همچنان به چشم میآید، اما کافی است به آسایشگاههای روانی، بیمارستانها یا خانههای آنهایی که زمانی جانشان را برای میهن بر کف نهادند سری بزنید و ببینید که جنگ هنوز ادامه دارد. زمانی که مردی نفسش تنگ میشود و دیگری باید تمام تابستان و بهار را در خانه و جلو باد مستقیم کولر بنشیند تا تاولهایی که از جنگ با خود به یادگار آورده است روی تمام بدنش سبز نشود.
هنوز در کنج بیمارستانهای روانی مردانی هستند که با کوبیده شدن در و شنیدن صدایی نهچندان بلند تمام بدنشان میلرزد، نعره میکشند و سنگر میگیرند. هنوز مردی نابینا، ناشنوا یا معلول که برای کوچکترین کارهایش از دیگری کمک میخواهد یا زن و مردی که داغ پدر و مادر و خانواده بر دلش تازه است از نشانههای تمام نشدن جنگ است. باری جنگ هنوز در گوشه و کنار این شهر و کشور ادامه دارد.
فاجعه جنگی تاریخ بشری در قرن بیستم
ایران از 31 شهریور سال ۱۳۵۹ تا مرداد ۱۳۶۷ با عراق در جنگ بود، این جنگ بهعنوان یکی از فجایع جنگی تاریخ بشری در قرن بیستم شناخته شده است، چراکه در این جنگ ارتش عراق علیه کردهای عراقی، مردم و نظامیان ایران از مواد شیمیایی استفاده کرد. این جنگ را جنگ تحمیلی نامیدند چون آغازگر آن عراق به رهبری صدام بود. البته سازمان ملل نیز عراق را بهعنوان متجاوز جنگی اعلام کرد.
ولی داستان و روایت این جنگ به همینجا خاتمه نیافت چراکه ایران در دوران دفاع مقدس شاهد شهادت 221 هزار و 682 نفر از جوانان و فرماندهان خود بود. همچنین این جنگ 554 هزار و 858 جانباز به یادگار گذاشت، بهطوریکه از این تعداد 60 درصد جانباز زیر 25 درصد و 40 درصد باقیمانده جانباز 25 درصد و بالاتر هستند.
البته در این میان آزادگان کشور (اسرای جنگ تحمیلی) که آمار آنها 42 هزار و 41 نفر است هم نقش مهمی در تاریخ جنگ ایفا کردهاند. نکته قابلتوجه این است که آمار جانبازان مطرحشده از سوی بنیاد شهید آمار واقعی نیست چراکه بسیاری از قربانیان جنگ تحمیلی هیچ اقدامی برای ثبتنام خود در لیست جانبازی و قربانیان جنگ نکرده و گروهی هم به دنبال اثبات جانبازی خود هستند. سالها پیش سردار محمدباقر نیکخواه، فرمانده پدافند شیمیایی دوران جنگ هم گفته بود تنها 250 هزار رزمنده در معرض گازهای شیمیایی بودهاند که با این آمار میتوان گفت که تعداد جانبازان جنگ تحمیلی عددی بیش از 800 هزار جانباز است.
قربانیان خاموش و بیصدای جنگ
ولی ماجرای بعد از جنگ همینجا به پایان نمیرسد. در این میان تعداد بیشماری جانباز شیمیایی و اعصاب و روان که مدرکی برای اثبات قربانی بودن خود ندارند سالهاست در انتظار رأی کمیسیونهای پزشکی بنیاد شهید هستند تا جانبازی خود را اثبات کنند. در این میان تعداد زیادی از این جانبازان در این سالها غریبانه شهید شده و نامشان هیچگاه بهعنوان شهید ثبت نشده است.
چند سال پیش برای تهیه گزارش به یکی از مناطق کرمانشاه به نام زرده رفته بودم. زرده 31 تیرماه 67 موردحمله شیمیایی صدام قرار گرفت و افراد زیادی ازجمله زنان و کودکان غیرنظامی همان روز جان خود را از دست دادند. بسیاری از افراد که در زرده و روستاهای اطراف بودند در آخرین روزهای جنگ، روزهایی که فکر میکردند دیگر همهچیزتمام شده شیمیایی شدند. کودکانی که این روزها تبدیل به زنان و مردانی بالغ شدهاند با مشکلات زیادی دستوپنجه نرم میکنند. از مشکل اعصاب تا بیماریهایی ریوی و حالا تأثیر شیمیایی در نسل بعدی یعنی بچههای آنهایی که در روز شیمیایی حضور داشتند هم نمایان شده است. بیشتر این بچهها با مشکلات قلبی، ریوی و اعصاب متولد میشوند و عده زیادی هم با نقص عضو و معلولیت.
در بخشی از این گزارش از آیدین نوشتم. ویدا مادر آیدین روز بمباران کودک بود و تنفس گاز شیمیایی روی پاهایش تأثیر گذاشت. او حالا مادر پسری نوجوان است که معلولیت جسمی دارد؛ پزشکان گفتهاند معلولیت آیدین به خاطر استنشاق گاز شیمیایی مادرش است. خواندن این بخش از گزارش خالی از لطف نیست.
«راضی کردن ویدا برای حرف زدن کار سختی بود، آنقدر که برای بهبود شرایطش وعده داده بودند و وعدهها پوچ از آب درآمده بود به هیچکس اعتماد نداشت. خواستهاش تنها یک ویلچیر بود تا خودش و دخترش مجبور نباشند آیدین 13 ساله را روی دست حمل کنند.
آیدین هم مثل بقیه بچههای زرده عصبی است؛ قدرت تکلم و حرکت ندارد و دو نشانه روی گردنش از تلاشهایش برای پایان دادن به زندگی حکایت میکند.
داستان معلولیت آیدین از 6 ماهگی آغاز شد. از زمانی که نتوانست بنشیند، حرکت یا رشد کامل کند؛ دکترها به ویدا گفتند به خاطر آثار شیمیایی بچه معلول شده است. مسأله این است که آیدین مشکل ذهنی ندارد و همهچیز را متوجه میشود و هیچ ارگانی نیست تا به او رسیدگی کند. بهزیستی هم توجهی به وضعیت آیدین ندارد و کوچکترین امکاناتی در اختیار او و خانوادهاش نمیگذارد.»
زندگی بیش از 2هزار جانباز شیمیایی در شرایط سخت
در ابتدای گزارش به شرایط سخت مجروحان جنگی اشاره کردیم. افرادی که جانشان را برای دفاع و حفظ کشور دادند و حالا روزهای سختی را سپری میکنند. فارغ از افراد زیادی که بعد از جنگ با وصل کردن خود به نهادها و سازمانهای مختلف پشتمیزنشین و صاحبمقام و منصب شدند، افراد زیادی هم بودند که از جنگ تنها درد و خانهنشینی را انتخاب کردند. افرادی که هرازگاهی در خبرها از آنان یاد میشود.
به گفته سعید اوحدی، رئیس بنیاد شهید و امور ایثارگران امروز ۶۷ هزار جانباز شیمیایی در کشور داریم و بیش از دو هزار جانباز شیمیایی در شرایط سختی به سر میبرند.
سختی شرایط زندگی برای این افراد به کنار، این روزها زندگی کردن با انواع و اقسام تحریمها و کمبود دارو سختتر هم شده است. بسیاری از نبود داروها شکایت میکنند و شنیده شده است که برخی از داروهای تاریخمصرف گذشته استفاده کردهاند تا مرهمی بر دردهایشان باشد.
تعداد بیشماری جانباز شیمیایی و اعصاب و روان که مدرکی برای اثبات قربانی بودن خود ندارند سالهاست در انتظار رأی کمیسیونهای پزشکی بنیاد شهید هستند تا جانبازی خود را اثبات کنند
ایران، دومین کشور آلوده به مین در جهان
یکی دیگر از دلایلی که جنگ هنوز ادامه دارد مینهاست. مینهایی که هرچند وقت یکبار یا جان میگیرد یا کودکی، جوانی، پیری را معلول میکند. یکی از فرماندهان جنگ که حالا در غرب کشور مینهای بهجامانده از جنگ را خنثی میکند میگفت: «وقتی جنگ تمام شد صدام حسین گفت بهاندازه کافی سربازانم را در کشورتان گذاشتهام و جنگ به این زودیها برای شما تمام نمیشود. ما آن موقع نفهمیدیم منظور او چیست.»
حالا با گذشت 32 سال از پایان جنگ نیروهای عراقی هنوز جان کسانی را میگیرند که نقشی در هیچ کجای این جنگ و سیاست ندارند. بر اساس آمارهای اعلامشده از سوی مسئولان هماکنون کشورمان دومین کشور آلوده به مین در جهان است و گفته میشود که ۱۶ میلیون مین پنهان در مناطق مرزی بهویژه در استانی غربی همچنان وجود دارند.
آخرین آماری که وزیر دفاع کشورمان ارائه داده است حکایت از آن دارد که ۲۸ هزار هکتار از زمینهای ایران آلوده به مین است و آنچه کار مینزدایی را برای ایران دشوار میکند کمبود تجهیزات، شکل زمین مناطق آلوده و عدم ورود نقشههای مناطق مینگذاری شده به کشور است.
کشاورزان، دامداران، کودکان، مسافران، توریستها و هر کسی که در مناطق غربی نزدیک به مرز زندگی میکند یا به آنجا رفتوآمد دارد، میتواند قربانی بالقوه یکی از همین مینها باشد. بیشتر افرادی که قربانی مینها میشوند خانوادههای روستاییان و کشاورزان یا چوپانها هستند.
طبق آمار غیررسمی در سال ۹۷ نزدیک به ۱۴ نفر براثر برخورد با مین کشته و ۴۸ نفر دیگر مصدوم شدهاند که از این میان تعداد زیادی حداقل یک عضو از بدن خود را از دست دادهاند و این در حالی است که مرکز مینزدایی کشور بارها اعلام کرده مناطق آلوده به مین بهطور کامل پاکسازیشدهاند و یک درصد از مناطق همچنان به مین آلوده است.
بااینحال حوادث سالهای گذشته نشان میدهد همچنان در دل خاک برخی مناطق که پایان پاکسازی آنها نیز اعلام شده است، مین وجود دارد و سیلاب خاک را جابهجا میکند و مینهایی را که در دل آن مدفون شدهاند، با خود میبرد و در این میان معلولیت به جا میماند.
بر اساس آمارهای اعلام شده از سوی مسئولان، هماکنون ایران دومین کشور آلوده به مین در جهان است و گفته میشود که ۱۶ میلیون مین پنهان در مناطق مرزی بهویژه در استانی غربی همچنان وجود دارند
هنوز جنگ تمام نشده است
ما در این گزارش در مورد بخشی بسیار کوچک از مشکلات رزمندگان، جانبازان و جامعه پس از جنگ تحمیلی سخن گفتیم. از کودکانی که چند نسل بعد از پایان یافتن جنگ معلول به دنیا آمدند تا مینهایی که هنوز روستاییان و شهروندان غرب کشور و مناطق مرزی را تهدید میکند.
ما از هشت سال جنگ تحمیلی گفتیم که 32 سال از آن گذشته، ولی آثارش همچنان باقی است و کسی کاری نمیکند. کسی برای خرمشهری که عروس خاورمیانه بود و هنوز مردمانش انگار در شهری جنگزده زندگی میکنند یا خوزستان و ایلام و بانه اقدامی نمیکند. وقتی صدای نعرههای جانباز اعصاب و روان را از خانه اجارهای در پایینشهر میشنویم، وقتی در داروخانهها تقلا کردن همسر جانباز شیمیایی را برای پیدا کردن دارو میبینیم یعنی هنوز آثار جنگ باقی است و جنگ هنوز هم ادامه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید