«روز ازدواج» و طرح چندباره کاهش ۴۰ درصدی آمار آن
آسیبشناسی یک معلول و علل چندوجهی آن
ریحانه جولایی
مدتی است که مسئولان زنگ خطر کاهش ازدواج در ایران را به صدا درآوردهاند. اردیبهشتماه بود که خبرگزاریهای رسمی کشور خبر از کاهش 40 درصدی ازدواج در ایران دادند.
این خبر را که کیانوش جهانپور، سخنگوی سابق وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در صفحه توییتر خود نوشت به این شرح است: «روند کاهشی ازدواج در ایران در همه سالهای اخیر ادامه داشته و آمار ازدواج از ۸۹۱ هزار مورد در سال ۸۹ به ۵۵۰ هزار مورد در سال ۹۸ رسیده است. کاهش ۴۰ درصدی ازدواج در بازه زمانی مذکور تهدید جدی برای آینده جمعیت و نیازمند مداخله وسیع سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و... است.»
نزدیک شدن سن ازدواج به 30 سال
یکی از ویژگیهای جامعه ما آمار بالای جمعیت جوان است که میتواند یک فرصت برای توسعه کشور باشد. این آمار بالا با آمار پایین دیگری در زمینه کاهش تمایل به ازدواج دائم، موجب نگرانی هم شده است.
باوجود همه برنامهریزیها و تبلیغاتی که از سوی نهادهای متولی و مسئولان برنامهریزی کشور در راستای ترغیب جوانان به ازدواج و همچنین فرزنددار شدن وجود دارد، اما در حال حاضر برخی جوانان تمایل زیادی به ازدواج کردن ندارند و در مواردی هم که این تمایل از سوی دختر و پسرها نشان داده میشود؛ ظاهراً مسائل اقتصادی و اجتماعی دامنگیر آنان میشود.
درحالیکه کارشناسان هر روز از افزایش تمایل به زندگی مجردی و در مقابل کاهش رغبت به ازدواج در جامعه خبر میدهند با نگاهی به جامعه و حتی اطرافیان خود متوجه میشویم؛ سن ازدواج نسبت به گذشته افزایش پیداکرده است و هرروز بیش از گذشته به مرز 30 سال و بالاتر نزدیکتر میشود.
این تغییر در نمودار سن ازدواج طی چند سال اخیر کارشناسان را به بررسی نتایج و پیامدهای آن روی سلامت فیزیولوژی و روانی خانوادههایی که در دوران پساجوانی تشکیل میشود و همچنین آثار آن بر اجتماع؛ مسئولان و متولیان امر را به برنامهریزیهای متعدد و تبلیغات در راستای ترغیب جوانان به ازدواج سوق داده است.
یک ازدواج ساده چقدر هزینه میبرد
یکی از موضوعاتی که برای جوانان مهم است و آمار ازدواج را بهشدت پایین میآورد هزینههای بالا برای آغاز زندگی است و حتی وام 50 میلیونی ازدواج گوشهای از هزینههای عجیبوغریب آن را هم پر نمیکند.
بااینکه همه ما با شرایط روز و قیمتهای نجومی آشنایی داریم اما بد نیست نگاه کوچکی به هزینههای شروع زندگی دو جوان بی اندازیم.
اگر در مورد هزینه آغاز زندگی یک زوج جوان یک حساب ساده انجام دهیم شاید حق با جوانان باشد. برای مثال تهیه یک جهیزیه معمولی بدون وسایل غیرضروری(مبل، تختخواب، میز ناهارخوری و...) بیش از 60 میلیون است. از طرفی دیگر، هزینه برگزاری یک مراسم عروسی بسیار ساده با کمترین میزان مهمان حداقل 20 میلیون تومان برای خانواده پسر هزینه دارد.
البته تمام این هزینهها بدون در نظر گرفتن تشریفات جانبی مانند فیلمبرداری از مراسم، تهیه دستهگل برای عروس و یک سفر کوتاه برای آغاز زندگی مشترک است.
اما مشکل اصلی تهیه مسکن است. مسئلهای که بسیاری از جوانان آن را اصلیترین دلیل عدم تأهل خود معرفی میکنند. بااینکه قیمت اجاره مسکن در شهرهای مختلف متفاوت است اما اگر مناطق پایین تهران را معیار قرار دهیم و بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم، برای اجاره یکخانه حدود 60 متری تقریباً به 70 میلیون ودیعه و ماهانه یکمیلیون و 500 هزار تومان برای پرداخت اجاره پول نیاز داریم.
حال با توجه به هزینههای فوق، آیا 100 میلیون وام ازدواج یک دختر و پسر برای شروع زندگی کافی است؟ حتی اگر آن را کافی بدانیم، پرداخت اقساط آن به همراه اجاره خانه و هزینههای معمول زندگی در یک ماه چگونه جور درمیآید؟
بیشتر جوانان از قشر متوسط جامعه که سرمایهای برای آغاز کار شخصی ندارند مجبورند در شرکتها یا مؤسساتی کار کنند که در پایان ماه با تعرفه وزارت کار حقوق میدهند که مبلغی زیر 3 میلیون تومان است. حالا اگر حساب کنیم مرد و زن 6 میلیون تومان در ماه درآمد داشته باشند عملاً حقوق یک ماه کار یکی از آنها تنها صرف پرداخت اجاره خانه و پرداخت اقساط میشود و حقوق دیگر خرج هزینههای دیگر ازجمله خرید ضروریات خانه، هزینه شارژ ماهیانه ساختمان، قبوض، هزینه بنزین یا حملونقل و ... میشود.
دو روی سکه ازدواج
با تمام توضیحاتی که در رابطه با سختیهای ازدواج گفته شد؛ اما گروهی هستند که با توجه به داشتن شرایط مالی خوب و نداشتن دغدغههای مالی همچنان تن به ازدواج نمیدهند. هلیا.ا 33 ساله سالهاست که تنها زندگی میکند. او که در یک شرکت خصوصی کار میکند و درآمد بالایی هم دارد به «توسعه ایرانی» میگوید: ازدواج کردن برخلاف چیزی که بسیاری تصور میکنند کار سختی است. پیش از موضوعات مالی آمادگی میخواهد. کسی که میخواهد ازدواج کند ابتدا باید جهان درونیاش برای ازدواج کردن آماده باشد به این معنا که بتواند ازخودگذشتگی کند، بتواند در شرایط حساس درست تصمیمگیری کند، زندگیاش را از محور خودش خارج کند و به دیگری هم فکر کند. ازدواج تنها زیر یک سقف زندگی کردن نیست. این سادهانگاری ازدواج است که باعث بالا رفتن آمار طلاق میشود و به روح و روان مرد و زن زخم میزند. از سوی دیگر باید اعتماد وجود داشته باشد. من تا این سن فردی که بتوانم به او اعتماد و تکیه کنم را پیدا نکردهام.
در همین رابطه برخی از مشاوران خانواده معتقدند باید به جوانان حق داد که ازدواج نکنند، چراکه در درجه اول مسائل اقتصادی و در درجات بعدی میزان مهریه و تجملاتی که از سوی خانوادهها مطرح میشود؛ تمایل به این مسئله را کمرنگتر میکند
او ادامه میدهد: اگر کسی باشد که بتوانم به او اعتماد کنم و ازنظر روانی آمادگی تقسیم کردن زندگیام را با او داشته باشم ازدواج میکنم و موضوعات مالی برای من در درجه دوم قرار میگیرد.
اما این سکه روی دیگری هم دارد. مریم.س 26 ساله نیز در گفتوگو با «توسعه ایرانی» میگوید شرایط مالی برایش اهمیت دارد. او ادامه میدهد: موقعیتهای زیادی جهت ازدواج کردن برایم پیشآمده است اما به همه جواب منفی دادهام چراکه توان تهیه جهیزیه ندارم. با این قیمتهای عجیب لوازم خانه چطور میتوانم حتی ساده و ضروریترین چیزها را بخرم؟ وقتی حتی یک یخچال و فریزر ساده ایرانی حدود 13 میلیون تومان است چطور میتوانم با مستمری پدرم و حقوق زیر 2 میلیون تومانی خودم جهیزیه تهیه کنم؟
وقت از او میپرسم میشود با کمترین لوازم هم به خانه بخت رفت میگوید: هر دختری دوست دارد به بهترین شکل به خانه شوهر برود. من هم دوست دارم لوازم خوبی داشته باشم و سرم جلوی همسر و خانوادهاش بالا باشد. اگر ازدواج نکنم هم به خانوادهام فشار نیاوردهام و خودم هم راحتتر هستم.
دخترها راه میآیند، خانوادهها پرتوقع شدهاند
جوان دیگری که با او صحبت کردیم، محمدرضا.ر است که قصد ازدواج دارد. او بارها به خواستگاری دختر موردعلاقهاش رفته اما با مخالفت خانواده دختر مواجه شده است. محمدرضا میگوید: توقع خانوادهها بالا رفته است. آنها توقع دارند آنچه خودشان پس از 40 سال زندگی به دست آوردهاند را من 30 ساله داشته باشم و بهانه آنها این است که ما همین یک دختر را داریم و برایش بهترین زندگی را میخواهیم.
او بیان میکند: ما وقتی تصمیم به ازدواج گرفتیم از شرایط مالی صحبت کردم و دخترخانم قبول کردند که تازه اول راهیم و با هم باید زندگی را بسازیم اما خانوادهاش قبول نمیکنند.
محمدرضا اضافه میکند: از طرفی ما صحبت کرده بودیم و قرار نبود جشن عروسی بگیریم تا بتوانیم در پایینشهر هم که شده یک خانه رهن کنیم که اجاره ندهیم اما خانواده خانم یک جشن عروسی بزرگ با مهمانهای زیاد میخواهند. این موضوع که ما درک نمیشویم سختترین قسمت داستان است چراکه ما فقط میخواهیم یک زندگی ساده داشته باشیم و کسی به من فرصت نمیدهد تا خودم را ثابت کنم.
مسئولان باید آسیبشناسی کنند
در همین رابطه برخی مشاوران خانواده معتقدند باید به جوانان حق داد که ازدواج نکنند، چراکه در درجه اول مسائل اقتصادی و در درجات بعدی میزان مهریه و تجملاتی که از سوی خانوادهها مطرح میشود؛ تمایل به این مسئله را کمرنگتر میکند.
به عقیده آنها جوانان در ابتدا باید بتوانند نیازهای اولیه خود همچون خوراک، پوشاک و مسکن را تأمین کنند و بعد به دنبال مسائل دیگر باشند، چراکه وقتی فردی تنهاست تا حدودی با کم و کسری هم که شده این نیازها فراهم میشود، اما وقتی مسئولیت یک نفر دیگر را هم بر عهده میگیرد؛ نمیتوان این نیازها را نادیده گرفت.
از سوی دیگر بعد از مسائل اقتصادی رسوم دستوپا گیر و پرهزینه است که افراد را از ازدواج منصرف میکند.
یکی از موضوعاتی که برای جوانان مهم است و آمار ازدواج را بهشدت پایین میآورد هزینههای بالا برای آغاز زندگی است و حتی وام 50 میلیونی ازدواج گوشهای از هزینههای عجیبوغریب آن را هم پر نمیکند
بالا رفتن تحصیلات در خانمها نیز مسئله دیگری است که بهخصوص در دختران توقعات را بالابرده است که نتوانند شخصی را که ازنظر فرهنگی و تحصیلی با آنها مشابه باشند؛ پیداکرده و ازدواج کنند که البته تا حدودی میتوان به دختران در این زمینه حق داد.
آزادیها بیشازاندازه قبل از ازدواج نیز این مسئله را تشدید میکند بهطوریکه در حال حاضر وقتی به پسران میگویید؛ ازدواج کنند، پاسخ این است که چرا ازدواج کنم و بعدازاینکه در مورد سقفی برای زندگی و مسائل مالی صحبت شود، میگویند؛ در خانه پدر مادر راحتم.
در آخر اینکه دور شدن جوانان از ازدواج مشکلی نیست که بتوان با جلسه گذاشتن مسئولان و بالا بردن سالانه وام ازدواج آن را حل کرد. مجرد ماندن حالا تبدیل به فرهنگی شده است که برخی آن را فرهنگ بیمسئولیتی جوانان مینامند. درصورتیکه برای بسیاری از جوانان ازدواج کردن و تشکیل زندگی تبدیل به بزرگترین چالش تمام عمرشان شده است و این مسئولیت روانشناسان و مسئولان این حوزه است که موضوع عدم تمایل جوانان به ازدواج را آسیبشناسی کنند.
دیدگاه تان را بنویسید